سفر ظريف در راس سياسي، تجاري و اقتصادي به كشورهاي حوزه بالكان و شرق اروپا از اهميت بسيار ويژهاي برخوردار است.
تدبیر24»به گمان من چنين سفري بايد پيش از اين انجام ميشد. دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براي اجراي سياست بهبود روابط با همه كشورهاي جهان، از جمله كشورهاي اروپايي، بايد نگاه ويژه و خاصي به منطقه بالكان و شرق اروپا داشتهباشد. متاسفانه در گفتمان سياسي ما اين برداشت وجود دارد كه ما هر گاه از روابط با اتحاديه اروپا ياد ميكنيم، مناسباتمان با همه كشورهاي قاره اروپا را مورد اشاره قرار دادهايم. اما واقعيت اين است كه برخي كشورهاي اروپايي عضو اتحاديه نيستند و حتي وقتي از روابط با اتحاديه اروپا به عنوان يك كل صحبت ميكنيم، روابط با ٢٨ كشور عضو اين اتحاديه به صورت جداگانه نيز اهميت مجزايي دارد. بنابراين روابط ايران با كشورهاي شرق اروپا، شامل روابط دوجانبه با برخي كشورهايي ميشود كه هنوز به عضويت اتحاديه اروپا در نيامدهاند و برخي از كشورها كه با وجود ارتباط با ايران از طريق مجموعه اتحاديه اروپا، ظرفيتهاي جداگانهاي براي رابطه دوجانبه دارند.
اكنون نوبت آن رسيده است كه وزارت خارجه با نگاه ويژهاي به مناسبات با شرق اروپا و بالكان نگاه كند. روابط ايران با شرق اروپا از گذشتههاي دور همواره مستحكم، صميمانه و بدون مشكل بوده است و امروز با سفر وزير امورخارجه كشورمان به شرق اروپا و منطقه شبهجزيره بالكان، فرصت تازهاي براي گسترش و بهبود روابط دوجانبه با كشورهاي اين منطقه فراهم شده است. شرق اروپا داراي ظرفيتهاي زيادي براي جمهوري اسلامي ايران است، هم در حوزه روابط فرهنگي و هم در حوزه روابط سياسي، تجاري و اقتصادي.
ايران به لحاظ فرهنگي هيچگاه اختلافهاي عميقي با حوزه شرق اروپا نداشته و به لحاظ سياسي نيز اين كشورها همواره مواضع مستقلي داشتند و دست كم با شعارهاي استقلالطلبانه ايران، تعارض نداشتند. ظرفيتهاي عظيم پنهان در شرق اروپا و حوزه بالكان وجود دارد. ظرفيتهاي جمهوري اسلامي ايران با كشورهاي شرق اروپا، ظرفيتهايي مكمل يكديگر هستند. افول روابط تجاري ايران با شرق اروپا طي دو دهه گذشته، باعث تاسف فراوان است. مناسبات تجاري و اقتصادي ايران و كشورهاي شرق اروپا، دو دهه پيش حجم بزرگي از روابط اقتصادي ايران و اروپا را تشكيل ميداد. اما متاسفانه امروز شاهديم كه حجم روابط تجاري و اقتصادي با برخي از كشورهاي منطقه شرق اروپا به يك دهم سالهاي دهه ٧٠ رسيده است. اينكه حجم مبادلات ايران با چهار مقصد وزير امورخارجه، يعني صربستان، بلغارستان، كرواسي و بوسني، مجموعا به كمتر از يك ميليارد دلار رسيده است، امري بسيار تاسفآور است، اين يك ضرر دو جانبه چه براي ايران و چه براي كشورهاي شرق اروپاست. امروز شاهديم كه اين كشورها اعلام آمادگي كردهاند و با آغوش باز پذيراي گسترش دوباره مناسبات تجاري با ايران هستند، اكنون نوبت ما است كه از فرصت سفر محمدجواد ظريف استفاده كنيم و تجار ايران و بخش خصوصي ايران تجارت با شرق اروپا را رونق دوباره ببخشند. بخش خصوصي و تجار ايراني نبايد ساكن و بدون تحرك نظارهگر روابط سياسي باشند، بلكه با استفاده از فرصت روابط سياسي و ديپلماتيك، بخش خصوصي و تجار ما فعالانه بايد به شناسايي و مطالعه ظرفيتها، نيازها، كمبودها و توليدات كشورهاي شرق اروپا بپردازند. ما در زمينههايي مانند صنعت و معدن، حلقههاي مفقودهاي داريم كه ميتوانيم از طريق همكاري با شرق اروپا و بالكان آنها را تكميل كنيم. بخش خصوصي ما با هماهنگي دستگاه سياسي خارجي و دولت بايد بيش از گذشته در اين كشورها حضور داشتهباشد و بتواند چه براي فروش كالاهاي ايراني در بازارها اين كشورها و چه براي تامين كالاهاي بازار ايران از توليدات اين كشورها، فعالانه اقدام كند. گذشته از فرصت تجاري و اقتصادي، بحث سياسي و ديپلماتيك در روابط ايران و شرق اروپا اهميت دارد. درست است كه گاهي در بعضي مواضع اين كشورها، به خصوص كشورهايي كه عضو اتحاديه اروپا هستند، ناگزير از مواضع كلي اتحاديه اروپا پيروي ميكنند، اما هر جا كشورهاي شرق اروپا فرصت بيان مواضع مستقل خودشان را پيدا كردهاند، حتي اگر موضعي متفاوت نسبت به دولت جمهوري اسلامي ايران داشتهباشند، باز هم هيچگاه به تلخي يا تندي برخي ديگر از كشورهاي اروپايي و ايالات متحده امريكا موضعگيري نميكنند. كشورهاي شرق اروپا، دوستان قديم و ثابت قدم ايران هستند، امروز كه بعد از گذشت ٣ دهه از فروپاشي بلوك شرق اين كشورها دچار تحولات دروني شدهاند و رويكرد بازار آزاد را پي گرفتهاند. رويكرد كنوني اين كشورها نسبت به كشورهاي ديگر اروپايي نوپاتر است و به همين دليل ميتوان اين منطقه را «اروپاي جوان» ناميد. ما بايد بعد از دههها مناسبات سياسي با كشورهاي منطقه شرق اروپا، بايد نگاهمان را با تحولات آنها تطبيق دهيم و با آغوش باز، فصل جديدي در روابطمان با اروپاي جوان باز كنيم. قرابت فرهنگي اين كشورها با ايران، باعث ميشود كه نگاه جامعه و دولتهاي اين كشورها به تجار با بازرگانان ايراني، نگاهي توام با سوءظن نباشد و قطعا ما هم بايد ديدگاه بازي نسبت به تجار و سرمايهگذران اين كشورها داشتهباشيم. فراموش نكنيم كه بسياري از صنايعي كه در ايران پايهگذاري شدهاند، ريشه در شرق اروپا دارند و با سرمايهگذاريها و صادرات فناوري اين كشورها در ايران جا افتادهاند. اميد من اين است كه سفر وزير امورخارجه كشورمان، اين پيام را به شرق اروپا و بالكان بدهد كه ايران با سياست مستقل خود آماده همكاريهاي بيشتر با اين كشورهاست و اميدوارم كه نمايندگان بخش خصوصي بعد از بازگشت از اين سفر چمدانها را به اميد سفر بعد در كمدها نگذارند، بلكه فعالانه براي يافتن شركاي تجاري جديد در اين كشورها فعاليت كنند. نكتهاي كه در مورد روابط سياسي ايران با اروپا مطرح ميشود، ميزان نفوذ امريكا و تاثيرگذاري ايالات متحده بر مناسبات ديپلماتيك و تجاري ايران با اين كشورهاست. واقعيت اين است كه نميتوان همه كشورهاي شرق اروپا را به يك چوب راند و همه را در يك مجموعه فكري قرار داد. برخي از كشورهاي در اين منطقه نسبت به برخي ديگر مواضع مستقلتري دارند و گروه تاثيرپذيري بيشتري از غرب و به خصوص امريكا دارند. به هر تقدير واشنگتن همواره تلاش ميكند كه سياست خارجي ايران را با همه كشورهاي جهان دچار مشكل كند و به ايرانهراسي دامن بزند. اما همه اين كشورها به يك اندازه از واشنگتن تاثيرپذير نيستند.
علی اکبر فرازی،سفير پيشين ايران در كشورهاي اروپاي شرقي