بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۱۰۶۹۳۷
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۷
«اگر چه نیاز به تقویت دیپلماسی امری بدیهی به شمار می‌آید اما می‌توان تاکید دو سال اخیر به موضوع افزایش راندمان اقتصادی وزارت خارجه را نیز ذیل این موضوع دانست که اختیارات ظریف در میدان سیاست کاسته شده است.»
تدبیر24»روزنامه آفتاب یزد نوشت: «امیرکبیر زمان، مصدق زمان و رئیس‌جمهور ایران در سال ۱۴۰۰، اینها بخشی از القابی است که محمدجواد ظریف در فردای برجام به دست آورد. از ابتدای دهه ۸۰ شمسی زمانی که موضوع برنامه هسته‌ای ایران خبرساز شد، مناقشه میان تهران و واشنگتن بالا و بالاتر رفت.

با تشکیل دولت محافظه‌کاران به رهبری محمود احمدی نژاد در ماجرای موضوع هسته‌ای بسیار دمیده شد و دست‌کم سالی چند بار جشن هسته‌ای برگزار شد.

در حالی که سرمست از نفت بالای ۱۰۰ دلار بودیم تحریم‌ها‌یی که یکی بعد از دیگری بر ایران اعمال شد را ورق پاره خواندند. با پایین کشیده شدن فتیله نفت شرایط تغییر کرد و احمدی نژاد هم در موضوع هسته‌ای جا خالی داد. حالا هشت سال اصولگرایان تمام شده بود و ایران با زنجیره‌ای از تحریم‌ها‌ دست و پنجه نرم می‌کرد. تا اینجای داستان تکرار مکررات است؛ این که محمدجواد ظریف با اختیاراتی که به او داده شد توانست ایران را از فصل هفت منشور سازمان ملل (در این فصل ماده ۴۱ اشاره به تحریم‌ها‌ی بین المللی و ماده ۴۲ اشاره به جنگ علیه کشوری می‌کند که امنیت جهانی را به خطر انداخته است.) خارج کند. در روزهایی که خیابان‌ها‌ی ایران فریاد خوشحالی سر می‌دادند که دولت روحانی ایران را در جهان رفع حصر کرده شاید از چنین توافقی به قدری خوشحالی وجود داشت که سایر چالش‌ها‌ فراموش شده بود. جامعه‌ای که در هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد رنگ خوشی به خودش ندیده بود این بار می‌خواست در خیابان فریاد بزند «روحانی متشکریم، ظریف متشکریم». اما گویی ظرافت دیپلماسی ظریف تا همین جای کار کافی بود. شیرفلکه نفت باز شد تا خیال همه از آمدن پول راحت شود اما شاید قرار نبود همه مشکلات حل شود. «برجام پایان ماموریت ظریف» این شاید جمله‌ای باشد که وصف حال وزارت خارجه او بعد از پایان برجام است. اگر چه نیاز به تقویت دیپلماسی امری بدیهی به شمار می‌آید اما می‌توان تاکید دو سال اخیر به موضوع افزایش راندمان اقتصادی وزارت خارجه را نیز ذیل این موضوع دانست که اختیارات ظریف در میدان سیاست کاسته شده است.

بعد از برجام مهم ترین رخدادهای سیاسی ایران را باید حضور در خاورمیانه و برنامه موشکی دانست که به عنوان موضوعاتی دفاعی مطرح شد و طبیعتا مجالی هم برای ظریف در این مورد دیده نمی‌شود.

دست کوتاه وزارت خارجه

در خاورمیانه عربستان با سرعت چشمگیری سیاست‌ها‌ی ضدایرانی خود را افزایش داده است. حمله به سفارت و کنسولگری این کشور بر سر شهادت یک روحانی شیعه به نام شیخ نمر باقر النمر بزرگ ترین هدیه به ملک سلمان پادشان جدید سعودی‌ها‌ بود تا با تمام توان پترو دلارهای خود را علیه ایران خرج کند. اتفاقی این چنین وزارت خارجه را عملا از مدار دیپلماسی با سعودی‌ها‌ به عنوان یکی از قدرت‌ها‌ی منطقه‌ای خارج کرد. حالا ریاض نیز به بخشی از معادلات نظامی و امنیتی تبدیل شده که ظریف کمتر در ترسیم راه‌ها‌ی مواجه با آن نقشی ایفا خواهد کرد. در حالی که برجام بن بست مالی ایران، ممنوعیت فروش نفت و کشتیرانی را لغو کرد اما جریان محافظه کار که برای تخریب این توافق از هیچ تلاشی فروگذار نبود خیلی زود دست به کار شد تا با برخی اقدامات به جهان بگوید «اینجا تهران است، صدای دلواپسان!» برای چنین جریانی دونالد ترامپ همچون غنیمتی می‌ارزید. کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا که بارها برای ایران و برجام خط‌ونشان کشیده بود به شکلی غیر منتظره انتخابات را در ایالات متحده برد. حامی دولت محمود احمدی‌نژاد یعنی روزنامه کیهان در نخستین روزهای پیروزی ترامپ نوشت: «چه دستاوردی بالاتر و بزرگ‌تر از آن که ترامپ این سند نه فقط بی‌خاصیت بلکه حاوی «خسارت محض» را پاره کرده و ملت ایران را از شر آن خلاص کند!»

موجی بلندتر از ظریف

حالا تفاوتی میان ظریف به عنوان دیپلماتی کارکشته با دیگران نیست. وزیر خارجه مانده و توئیت‌هایی به زبان انگلیسی، از یک تحلیلگر مسائل بین‌الملل پرسیدیم چرا محمد جواد ظریف و وزارت خارجه با سیر نزولی جایگاه خود را در تصمیم‌سازی‌ها از دست داده‌اند؟

علی بیگدلی پاسخ داد: «موج رخدادهای سیاست خارجی که درحال حاضر کشور با آن دست و پنجه نرم می‌کند بسیار بزرگ است. هیچکس نمی‌تواند واکنش نشان دهد و به همین دلیل اظهار نظر و سروصدایی از سوی وزارت خارجه نیست.»

این استاد دانشگاه افزود: «در شرایط فعلی تصمیم گیری دشوار شده است، حدود ۵۰ روز پیش وزیر خارجه آلمان در مصاحبه ای با اشپیگل گفت که ایران باید سه شرط اروپا در حوزه خاورمیانه، موشکی و حقوق بشری را بپذیرد تا اتحادیه اروپا در مقابل آمریکا از ایران دفاع و حمایت کند و این درخواست در کنفرانس مونیخ با ظریف مطرح شده است اما آن طور که وزیر خارجه آلمان گفته، ظریف پاسخ داده که در این باره نمی‌تواند اظهار نظری بکند و تصمیم درباره آن در تهران گرفته خواهد شد.»

بیگدلی ادامه داد: «برجام و اقداماتی که در راستای آن انجام شد بسیار مناسب بود و توانست گشایش‌هایی در زمینه فروش نفت، بیمه‌ها و کشتیرانی و نقل و انتقال پول ایجاد کند اما سیگنال‌هایی که بعد از این توافق از سوی برخی در داخل ارسال شد، موجب شد تا ابتر بماند.»

حاشیه‌نشینی ظریف

نگاهی به آخرین سفرهای وزیر خارجه لیستی از چند کشور آفریقایی و چند کشور در اروپای شرقی را نشان می‌دهد و همچنین حضور در منطقه خود مختار نخجوان که همین دیروز رخ داد. چنین شرایطی نشان می‌دهد تصمیمات درباره مسائلی که امروز جمهوری اسلامی ایران با آن مواجه است هر چه باشد در دایره ای اتحاذ خواهد شد که محمدجواد ظریف شاید بخشی از آن باشد. شاید اگر تصمیمات بار دیگر به اجماع برای انتخاب میز مذاکره برسد بار دیگر ظریف میدان‌دار شود، فعلا اما او می‌ماند و حاشیه‌نشینی.»

برچسب ها: تدبیر24 ، ظریف
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها