بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۱۰۷۲۰۵
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۹
تصميم امريكا براي تهاجم نظامي به سوريه، به دو دليل مشخص اتخاذ شده است. به گمان من در شرايط كنوني امريكا در ادامه تحولات ميداني در سوريه، دو هدف را دنبال مي‌كند.
تدبیر24»بايد توجه داشت كه به احتمال بسيار زياد امريكا تلاش خواهد كرد كه وارد يك درگيري مستقيم با روسيه در خاك سوريه نشود. انگيزه اول امريكا از حمله به سوريه به اين دليل است كه امريكايي‌ها اكنون به اين نتيجه رسيده‌اند كه شرايط سوريه به‌نحوي است كه امريكايي‌ها مي‌توانند با هزينه كمتري حضور داشته ‌باشند. در گذشته زماني كه داعش در بخش‌هايي از خاك سوريه تسلط داشت، بازيگران متعددي چه منطقه‌اي و چه بين‌المللي در خاك سوريه حضور داشتند، بازيگراني مانند عربستان و متحدانش در حاشيه خليج فارس، قطر، تركيه، ايران، روسيه، امريكا و متحدانش در كنار اسراييل و حزب‌الله لبنان، در رقابت با يكديگر بودند. بعد از توافق آستانه كه با ابتكار ايران، روسيه و تركيه و هدايت روسيه ايجاد شد، صحنه داخلي سوريه شفاف‌تر از گذشته شد و تعداد گروه‌هاي معارض نسبت به گذشته كاهش يافت. شكست داعش گام بعدي در ورود بحران سوريه به يك فاز جديد شد كه تعداد گروه‌هاي درگير و بازيگران رقيب به شكل چشمگيري كاهش يافت و مرزهاي نفوذ شفاف‌تر از گذشته‌شد. امريكايي‌ها در پي اين تحولات به اين نتيجه رسيدند كه مي‌توانند با هزينه كمتري در سوريه حضور داشته‌باشند. در گذشته شاهد بوديم كه باراك اوباما، رييس‌جمهور پيشين امريكا، در پرونده حلب به نوعي خودش را كنار كشيد و نقش اصلي به روسيه و توافق آستانه سپرده شد. الان امريكايي‌ها به اين نتيجه رسيده‌اند كه هزينه تغيير شرايط در سوريه، نسبت به گذشته كاهش يافته است و ساده‌تر مي‌توانند معادله را به نفع خود تغيير دهند يا دست كم جلوي قرار گرفتن سوريه در اختيار روسيه را كاملا بگيرند. اما امريكايي‌ها يك انگيزه ديگر براي تصميم حمله به سوريه نيز دارند. تهديد باراك اوباما و ترسيم خط قرمز استفاده از سلاح‌هاي شيميايي در خاك سوريه براي رهبران كنوني امريكا يك نكته خجالت‌آور محسوب مي‌شود.

اينكه باراك اوباما تهديد كرد كه در صورت استفاده از سلاح‌هاي شيميايي اقدام به تهاجم نظامي به خاك سوريه خواهد كرد، اما از چنين اقدامي خودداري كرد و باعث شد هم در سطح داخلي و هم در سطح بين‌المللي اعتبار تهديدات امريكا و به عبارت ديگر ترس از تهديد امريكا فرو بريزد. نومحافظه‌كاران احساس مي‌كنند كه فروريختن اعتبار تهديدات امريكا، باعث خواهد شد كه در نظام بين‌الملل، قدرت امريكا كاهش يابد و توان نظامي امريكا، بازدارندگي گذشته‌اش را از دست بدهد. اين نومحافظه‌كاران تصور مي‌كنند كه اگر بتوانند ضرباتي را به دولت بشار اسد بزنند و پايگاه‌هايي را در خاك سوريه بمباران كنند، مي‌توانند در آينده ادعا كنند كه تهديدات امريكا توخالي نيست و عملي شدن آنها قطعي است. اين دو انگيزه باعث مي‌شود كه امريكا تصميم هجوم نظامي به سوريه را بگيرد، اما نحوه عملي كردن اين تصميم به شكلي است كه باعث رويارويي گسترده و فراگير با روسيه به عنوان يك قدرت جهاني رقيب نشود. در شرايط كنوني امريكا به دنبال بر هم زدن بازي روسيه و دست بالاي روسيه در سوريه است. امريكا در شرايط كنوني آلترناتيو يا جايگزيني براي حل بحران سوريه در اختيار ندارد و قصد هم ندارد در شرايط كنوني اين بحران حل شود. هدف اوليه واشنگتن اين است كه نقش بنيادين و استراتژيك روسيه در سوريه از بين برود و به دنبال آن تلاش مي‌كند كه ايران و تركيه را از روسيه جدا كند و اتحاد سه‌جانبه اين سه قدرت منطقه‌اي و بين‌المللي را به هم بزند. امريكا پيش از طي كردن اين مسير، انگيزه‌اي براي كمك به حل بحران سوريه ندارد، در واقع تلاش خواهد كرد كه در شرايطي كه رقبايش در سوريه دست بالا را از دست داده‌اند با همكاري متحدان خودش يعني اروپا، اسراييل، عربستان و متحدانش و تا حد كمتري تركيه، نظم جديدي در سوريه برپاكند. مادامي كه اتحاد سه‌جانبه يا محور آستانه در سوريه دست بالا دارد، امريكا نمي‌تواند به صورت يكجانبه راهكاري براي حل بحران ارايه دهد. در شرايط كنوني هرگونه راهكاري براي پايان بحران در سوريه كه امريكا در آن نقش داشته‌باشد، مستلزم توافق بزرگ با روسيه يا حذف كامل محور آستانه است. هدف كنوني امريكا در شرايط كنوني به هيچ عنوان ايجابي نيست، بلكه هدف امريكا سلبي است و علاقه‌مند است تا نهايتا بتواند اتحاد سه‌جانبه ايران، روسيه و تركيه را به هم بزند و از معادلات سوريه حذف كند. در مسير رويارويي نظامي، امريكا در شرايط كنوني متحدان بالفعل زيادي ندارد. اگر اروپا را به عنوان متحد سنتي امريكا در نظر بگيريم، در شرايط كنوني در قالب اتحاديه اروپا، شرايط لازم براي ورود به يك درگيري سياسي وجود ندارد. اتحاديه اروپا در شرايط كنوني دچار بحران‌هاي دروني است؛ بحران مهاجرت، بحران بركزيت، بحران ظهور راست‌افراطي و بحران‌هاي مالي باعث مي‌شود كه توان و انگيزه مجموعه اروپا براي مداخله فرامرزي و همراهي با امريكا بسيار كم باشد. اما در ميان كشورهاي اروپايي، فرانسه به دلايل تاريخي بيشترين انگيزه را براي همراهي با امريكا براي دخالت در شرايط سوريه دارد. فرانسه از گذشته در سوريه نفوذ و جاي پا دارد و در نيمه قرن بيستم زماني كه نظام قيموميت جامعه ملل ايجاد شد، قيموميت سوريه در اختيار فرانسه بود و در عين حال مرز زميني سوريه با لبنان، به عنوان يكي از مراكز نفوذ اصلي فرانسه در خاورميانه، باعث مي‌شود كه اين كشور نسبت به تحولات در سوريه حساسيت بسيار زيادي داشته‌باشد. در عين حال اظهارات و وعده‌هاي رييس‌جمهور پيشين و رييس‌جمهور كنوني فرانسه در مورد واكنش به استفاده از سلاح‌هاي شيميايي در سوريه نيز، به نوعي براي دولت اين كشور ايجاد تعهد مي‌كند. در برابر ديگر قدرت اروپايي، يعني آلمان، نسبت به مداخله در سوريه كمتر علاقه نشان مي‌دهد. دليل اصلي بي‌انگيزگي آلمان براي مداخله در سوريه، فشار افكار عمومي در اين كشور است كه اجازه نمي‌دهد دولت وارد مناقشه سوريه شود، هرچند آلمان به دليل روابط و حساسيت‌هايي كه نسبت به موضوع كردهاي سوريه دارد، تا اندازه‌اي علاقه‌مند به ايفاي نقش در حل بحران سوريه و جلوگيري از استمرار بحران است. در شرايط كنوني با توجه به فشارهاي اجتماعي و مشكلات داخلي كه امانوئل ماكرون به دليل اصلاحات اقتصادي‌اش با آن مواجه شده است، با وجود انگيزه‌هايي كه براي دخالت در شرايط سوريه دارد، نمي‌توان پيش‌بيني كرد كه توان كافي براي مداخله و مشاركت موثر در كنار امريكا داشته‌ باشد.




رحمان قهرمان پور،تحلیلگر
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها