سخنان اخیر رئیسجمهور و سخنگوی دولت مبنی بر صحبت شفاف و صریح مدیران دولتی در حیطه اختیاراتشان بسیار مطلوب و پسندیده است.
گرچه قبل از اینکه در چند روزه اخیر آقای حسن روحانی و محمدباقر نوبخت به این مساله بپردازند، بسیاری از کنشگران، رسانهها و نخبگان این مساله را اعلام میکردند. نفس این صحبتها خوب است، اما مهم این است که خود دولت در این میان بتواند سازوکاری را فراهم کند تا مدیران و وزرا در حیطه کاری خود بتوانند صریح و شفاف با مردم سخن بگویند. این مساله ظرفیت خوبی را برای سخنگوی دولت ایجاد کرده و آقای نوبخت به تعداد اعضای کابینه دستیار پیدا میکند. این تجربه بسیار مفیدی بود که آقای رمضانزاده سخنگوی دولت دوم اصلاحات با حمایت و پشتیبانی رئیسجمهور وقت و معاون اول بنای آن را نهاد، البته اکنون نکته اینجا است که دولت و رئیسجمهور تا چه حد بر اجرای این مساله انگیزه دارند. با این حال مسئولیت اصلی این قضیه متوجه آقای نوبخت است که برای سخنگویی هریک از وزارتخانهها در حیطه کاری خود جدولی تدارک ببیند و حتی برای ضمانت اجرایی این مساله مثلا خود آقای نوبخت که رئیس سازمان برنامه و بودجه است میتواند راهکارهایی مثل تشخیص بودجه را منوط به گزارش عملکرد ارسالی از دستگاههای ذیربط کند. البته نباید این مهم را از نظر دور داشت که حتما وزرا و اعضای کابینه در همه مراحل کاری با جدیت و پشت کار تحت تاثیر نوع رفتار رئیسجمهور هستند. از این جهت در وهله اول رئیسجمهور باید قطعا گفتوگوهای مستقیم، شفاف و غیرخطابی با مردم داشته باشد. در دولت اصلاحات رئیسجمهور و معاون اول سخنان خود را ایراد میکردند و حوزه سخنگویی و دبیری اطلاعرسانی دولت نیز برنامههای جالب و منظمی تنظیم کرده بود که در کنار سخنگویی دولت به این برنامهها نیز میپرداخت. در اکثر موارد هم یکی از اعضای کابینه در کنار سخنگوی دولت بود و در حوزه عملکردی خود مسائلی را مطرح میکرد. اکنون بازهم میتواند تجربه موفق دولت اصلاحات تکرار شود. حال اینکه رئیسجمهور بیش از اینکه علنا از تصمیمات و عملکرد خود در جامعه سخن بگوید تلاش دارد تا با تعامل و در پشت پرده، مسائل را حلوفصل کند منافاتی با صحبت شفاف و غیرخطابی آقای روحانی با مردم ندارد. در دولتهای پیشین نیز مواردی بود که رئیسجمهور با مقامات عالیه نظام نشسته، گفتوگو میکردند و آن بخشی از جلسه نیز که لازم بود به اطلاع عموم برسد اطلاعرسانی میشد. البته در برخی موارد لزومی ندارد که قبل از هماهنگی با قوای مربوطه و سایر نهادهای حاکمیتی مسائل مطروحه توسط رئیسجمهور رسانهای شود. بهعنوان مثال؛ رئیسجمهور خطابهوار در نطقهایش عنوان میکند که نباید تلگرام را ببندیم و مردم باید در فضای مجازی حضور داشته باشند. نفس این موضوع صحیح است، اما بالاخره پیش از گفتن اینها زمانی که کنشگران، نخبگان و رسانهها میدانند چنین دستوری مافوق اختیارات تعریف شده است، رئیسجمهور باید پیش از طرح رسانهای آن مثل برجام، پیوسته جلساتی را برای روشن کردن موضوع و رسیدن به تصمیم نهایی با بخشهای موثر در این امر داشته باشد. جامعه نمیپذیرد که رئیسجمهور بگوید تلگرام فیلتر نمیشود و دسترسی آزاد است، اما معاون اول وی از تلگرام خارج شود!
عبدالله ناصری،فعال سیاسی اصلاحطلب