یکی از مباحثی که در سالهای اخیر بارها به آن پرداخته شده، عملکرد رسانه ملی است و هشدار درباره کاهش اعتماد عمومی به این رسانه. در سالهای اخیر و درپی رشد فزاینده فناوریهای نوین، مسئولان رسانه چارهای ندارند جز آنکه برای جذب مخاطب و حفظ آنان از حالت سکون و درجا زدن خارج شده و با رویکردی جدید سعی در جذب حداکثری مخاطبان داشته باشند.
رویکرد تکصدایی و یکجانبه محصولی نخواهد داشت غیر از آنکه بسیاری از مخاطبان برای دریافت اخبار یا سرگرمی به شبکههای فارسیزبان خارجی روی آورند. شبکههایی که منافع ملی ما برای آنها کمترین اهمیتی ندارد و تنها منافع استعماری کشورهای متخاصم را در جامعه ایران پیگیری میکنند. در واقع این فرصت با چنان عملکردی توسط مسئولان و متصدیان رسانه، در اختیار آنان قرار میگیرد. نکته این است که مبادا مدیران رسانه و مسئولان مربوط، بدون اندیشیدن به تبعات جبرانناپذیر جذب مخاطب ایرانی توسط شبکههای ماهوارهای در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی همچنان بر ادامه روند خود پافشاری کنند. طرح اداره و نظارت بر مدیریت صداوسیما بارها در کمیسیون فرهنگی مجلس مورد بررسی قرار گرفته است اما آنچه که نیاز جامعه امروز ماست، ارائه طرحی است که بر اساس آن سازمان صداوسیما در خصوص عملکرد خودش پاسخگو باشد. عملکرد این سازمان تا امروز شائبههایی ایجاد کرده که با عدم پاسخگویی مسئولان این سازمان در برابر جامعه، چنین رسانهای که باید ملی باشد، به رسانهای در جهت اهداف جناح سیاسی خاص تبدیل شده است. تداوم این نوع مدیریت در حوزه رسانه باعث گسترش بیاعتمادی به صداوسیما و رویآوردن بخش عظیمی از جامعه به شبکههای ماهوارهای خواهد شد. عدهای دیگر عملکرد سازمان صداوسیما را در جذب مخاطب قابل تقدیر میدانند، اما کافی است زمان کوتاهی در شهر قدم زد و تعداد چشمگیر گیرندههای ماهواره را مشاهده کرد. یکی از مهمترین عواملی که انگیزه تحول در این سازمان را از بین میبرد، بدون رقیب بودن این رسانه است. اگر در کشور ما این بستر فراهم میبود که بخش خصوصی یا حتی برخی ارگانها در چارچوب قوانین اسلامی کشور، از رسانه برخوردار باشند، به طور حتم مدیران صداوسیما برای عقب نماندن از دیگر رسانهها سعی در بالا بردن سطح کیفی محصولات فرهنگی و رسانهای خود میکردند. اما تا هنگامی که این روند تکصدای و میدان خالی از رقیب برای صداوسیما وجود داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت که شاهد تحول اساسی باشیم. واقعیت این است که کمتر کشوری در جهان وجود دارد که تنها یک سازمان رسانهای حق فعالیت داشته باشد. باید توجه داشت که حتی در کشور جنگزدهای همچون عراق برخی از احزاب سیاسی دارای شبکههای رادیویی و تلویزیونی هستند اما در کشور 80 میلیونی ما و با گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز شاهد خلأهای قانونی در خصوص گسترش شبکههای تلویزیونی هستیم. در واقع دلسوزان واقعی انقلاب باید در نظر داشته باشند که در طول تاریخ بیشترین آسیب به جوامع اسلامی از طریق تهاجمات فرهنگی صورت گرفته و نفوذ دشمن تنها از روزنههایی صورت میگیرد که خود ما ایجاد کردهایم. بنابراین مجلس شورای اسلامی، شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قبل از آنکه دیر شود، باید درخصوص برطرف کردن ضعفهای موجود در این حوزه تدبیری مناسب اتخاذ کنند.
قاسم میرزایی نیکو، نماینده مجلس دهم