تدبیر24»احمد دربندسری - رویکردهای جدید مدیریتی، منابع انسانی را کلیدی برای
موفقیت سازمان ها می داند. همچنین از مهمترین دارایی های هر سازمان ایده ها و افکار
نوآورانه، انتقادی و متفاوت کارکنان است. در همین راستا تحولات رو به جلو و مثبت، خلاقیت،
یادگیری و انواع نوآوری از عوامل استراتژیک برای دستیابی هر سازمان به اهداف تعیین
شده به شمار می آید و می دانیم منبع این عوامل چیزی جز منابع انسانی هر سازمان نیست
و جای بسی تاسف است که همین منابع ارزشمند به دلایل متفاوتی از ابراز نظر و دیدگاه
های خود خودداری و سکوت اختیار می کنند.
در علم مدیریت از این پدیده با عنوان سکوت سازمانی
(Organizational
Silence) نام
برده می شود که به معنای خودداری کارکنان از بیان نظرات، ایده ها ، نگرانی ها و پیشنهادات
خود در مورد مسائل سازمان می باشد. این وضعیت از دید صاحب نظران علم مدیریت پدیده ای
بسیارخطرناک و مضر است و حتی می تواند موجب مرگ و نابودی سازمان گردد.
توسعه و موفقیت هر سازمان بدون شک در گروی کاربرد
صحیح منابع انسانی است و تقریبا تمامی سازمان ها بر ایجاد کانال های ارتباطی موثر بین
کارکنان و مدیران تاکید دارند اما در حقیقت خلاف این مطلب مشاهده می شود و این مساله
باعث می شود اکثر کارکنانی که دارای ایده های ناب و کارآمد می باشند و می توانند راه
حلی مناسب جهت حل مشکلات سازمان ارائه دهند، از عنوان کردن ایده های خود به دلایلی
از قبیل ترس از تبیهات، بی نصیب ماندن از امتیازات و پیشرفت شغلی، شناخته شدن به عنوان
کارمند ناراضی و شاکی و یاسایر مواردِ مشابه که می تواند در آینده شغلی فردتاثیر داشته
باشد، خودداری می ورزند.
در دنیای پر رقابت امروزی که سازمان ها و شرکت ها
جهت پیشی گرفتن از رقبا از هیچ اقدامی فرو گذار نمی کنند و درجهت کسب موفقیت بیشتر
در تکاپوی تامین ابزار موثرتر و شیوه های نوینند آنچه می تواند بین سازمان ها تفاوت
ایجاد کند منابع انسانی و پرسنل کارآمد، خلاق پویا و خوش فکر است. «سم والتن» کارآفرین
آمریکایی و بنیانگذار ابرشرکت خدمات فروش «وال مارت» در پاسخ به سوالی در خصوص عامل
اصلی موفقیت شرکت ها گفته است کلید موفقیت انسان است. بدرستی که این پاسخ کاملی است
زیرا همه تجهیزات و تکنولوژی ها قابل خریداری و کپی برداری است و تنها انسان، اندیشه
و انگیزه اوست که غیر قابل کپی است.
در ارتباط با سکوت سازمانی که آفتی بر عملکرد نیروی
انسانی محسوب می شود؛ می توان انواع آن را به سه گونه کلی تقسیم کرد که با توجه به
انگیزه و دلایل افراد شکل می گیرد.
سکوت مطیعانه: این نوع سکوت در اثر تسلیم فرد در برابر
هر شرایطی شکل می گیرد ومانع ارائه ایده ها و اطلاعات یا نظرات وی می شود.
سکوت تدافعی : این سکوت در اصل به دلیل محافظت از
خود شکل می گیرد. این نوع سکوت انتخابی به علت نگرانی فرد از حفظ موقعیت و جایگاه فعلی
و رفتاری تعمدی است و برخلاف سکوت مطیعانه حالتی غیرانفعالی دارد.
سکوت نوع دوستانه : این سکوت مبتنی بر عرف کنشگری
شهروندی است و عبارت است ازخودداری از بیان ایده ها و اطلاعات یا نظرات بر اساس انگیزه
های نوع دوستی و غیرانفعالی در راستای حفظ منفعت و رضایت دیگران.
محققان عوامل مختلفی را در ایجاد سکوت سازمانی عنوان
کرده اند که برخی از آنها عبارتند از: وجود ترس، عدم اعتماد به نفس، رعایت نشدن شایسته
سالاری، احساس بی عدالتی، ضعف فرهنگ سازمانی، نبود اعتماد سازمانی، کمبود کانالهای
ارتباطی و...
احساس ترس و ناامنی را می توان از مهمترین دلایل سکوت
سازمانی دانست اما از آن خطرناک تر زمانی است که پرسنل از اظها نظر واقعی خود در مورد
مسائل سازمان اجتناب ورزیده و تنها به بیان آن چیزی بسنده می کنند که مورد پسند مدیریت
واقع شود و کاری را انجام می دهند که دلخواه مدیران باشد. سکوت سازمانی را شاید بتوان
نوعی خودسانسوری داخلی سازمانها نیز دانست.
به هرصورت دلایل ایجاد سکوت هر چه و به هر میزان که
باشد باعث از بین رفتن پتانسیل، انگیزه و خلاقیت پرسنل می شود و سازمان از امکان حل
مشکلات و معضلات خود با هم فکری و استفاده از ایده ها و نظرات کارکنان که بطور مستقیم
در جریان امورند محروم می ماند و ممکن است برای برونرفت از چالش های خود متوجه نیروها
و منابع بیرونی گردد.
به این ترتیب، بهینه آن است که مدیران در راستای چابک
سازی و استفاده بهینه از منابع انسانی و معرفی این سرمایه ها به عنوان مهمترین مزیت
رقابتی خود ضمن شناسایی عوامل بوجودآورنده بیماری سکوت سازمانی، در بر طرف کردن و رفع
آن بکوشند و همچنین با ایجاد کانال ارتباطی مناسب و مطمئن بین کلیه سطوح کارکنان با
مدیران ارشد و تصمیم گیرندگان نهایی حداکثر استفاده را از سرمایه های خود به عمل آورند.
*کارشناس مدیریت مالی