بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۱۱۱۷۵۶
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۴
شور، هیجان و سرگرمی از مهم‌ترین عوامل گرایش به فوتبال است؛ اما این همه آن چیزی نیست که می‌توان در پرطرفدارترین ورزش دنیا یافت.
تدبیر24»فوتبال، به‌ویژه رویدادی مانند جام جهانی، تمثیلی عیان و واضح از همبستگی و هم‌زیستی مردمان در کنار یکدیگر، در عین رقابت و تلاش برای پیروزی است. غم‌ها و شادی‌های پس از یک بازی فوتبال، نه‌تنها عواطف انسانی را نمایش می‌دهد، بلکه نمادی از پیروزی‌ها و شکست‌ها در عرصه‌ای بزرگ‌تر یعنی زندگی است. اکنون که تیم ملی فوتبال کشورمان پس از نمایشی تحسین‌برانگیز در رویداد جام جهانی، به کشور بازگشته و کمی از تب‌وتاب اولیه این رقابت‌ها کاسته شده، شاید بهتر بتوان این مسابقات را دوباره نگریست و از این ورزش و رقابت‌های حساس برای زندگی فردی و اجتماعی بهره گرفت. ازقضا یکی از الهام‌بخش‌ترین موارد، مربوط به صحنه‌ای است که علیرضا بیرانوند، دروازه‌بان تیم ایران، با نمایشی خیره‌کننده، ضربه پنالتی بهترین بازیکن جهان را در سال‌های اخیر مهار کرد. این صحنه اگرچه برای همه ایرانیان غرورانگیز و شادی‌آفرین بود؛ اما حاکی از عزمی فراتر از رویدادی ورزشی بود که می‌تواند در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی سرلوحه عملی قرار گیرد. سؤال نخست این است که بودن در موقعیت یک دروازه‌بان فوتبال تا چه اندازه می‌تواند هراس‌انگیز باشد...

 ایستادن تک‌وتنها درون دروازه‌ای به آن بزرگی، بدون دخالت خط دفاعی تیم، در برابر چشم 10‌ هزار بیننده در ورزشگاه و ‌میلیون‌ها تماشاگر غیرمستقیم. دروازه‏بان بدون آنکه تعیین‌کننده باشد، مجبور است در شرایطی حساس و در فاصله‌ای نزدیک با بازیکن مقابل، در برابر او عکس‌العمل نشان دهد و خود می‌داند در اکثر مواقع کار دشواری برای غلبه بر ضربه‌زننده پنالتی ندارد. 
گروهی انسان معاصر را مستأصل و به دروازه‌بانی تشبیه می‌کنند که از ضربه پنالتی هراس دارد؛ یا باید در برابر هر کنش، واکنش نشان دهد و به اندک شانس خود امید بندد یا اینکه بدون هرگونه عکس‌العمل، تماشاگر ضربه بازیکن، پیروزی و شادکامی او و هم‌تیمی‌هایش باشد. 
با این همه، بیرانوند این قاعده را برهم زد. او در آن لحظه تاریخی، نه هراس داشت و نه حتی یک واکنش‌گرا بود؛ او به پشتوانه رؤیایی که از مدت‌ها پیش در سر می‌پروراند، کنش تقابل با رونالدو را از زمانی دور کلید زده بود. 
در این مدت، به احتمال فراوان بیشتر مردم که پیگیر مسائل فوتبال هستند، دانسته‌اند که بیرانوند برای رسیدن به موفقیت سختی‌های فراوانی را تحمل کرده است. او پس از مهاجرت از لرستان به پایتخت، شب‌های بسیاری را در میدان آزادی تهران به صبح رسانده و برای امرار معاش در کارگاه و کارواش کارگری کرده است. این نمای شخصیت مردی است که امروز از او به‌عنوان یکی از بهترین دروازه‌بان‌های جام جهانی روسیه یاد می‌شود؛ اما در پس پشت چنین سرگذشتی، چیزهایی وجود داشته و دارد که بیرانوند را به نمادی ارزشمند برای همه ایرانیان مبدل می‌کند. لابد همه آن تصویر ویدئویی را که پیش از جام جهانی ضبط شده و در آن بیرانوند با بازسازی طنز تبلیغ تلویزیونی فیلم «به وقت شام» رو به دوربین می‌گوید: «چطوری کریس؟» دیده‌اند. شاید آن زمان چنین صحنه‌ای خنده‌دار، جسارت‌آمیز و غلو‌شده بود؛ اما همه ما باید صبر می‌کردیم تا آن صحنه تاریخی اتفاق بیفتد و رونالدو در برابر بیرانوند قرار گیرد. 
بیرانوند ضربه رونالدو را مهار کرد، چون از ابتدای بازی و حتی هفته‌ها و ماه‌ها قبل از آن، کنش مواجهه با بهترین بازیکن جهان را آغاز کرده بود. آن تصویر ویدئویی که کاپیتان پرتغال را به مبارزه دعوت می‌کرد، بخشی از آن کنش بوده؛ اما کنش بزرگ‌تر، خود زندگی بیرانوند بوده و هست. بعید است او در پیچاپیچ زندگی پرمشقت خود خواب چنین صحنه‌ای را ندیده باشد، برای آن لحظه رؤیابافی نکرده باشد، روی آن تمرکز نکرده باشد و آرمانی را در ذهن و جان خود پرورش نداده باشد؛ وگرنه چرا از بین همه بازیکنان تیم ملی ایران باید بیرانوند باشد که عبارت «چطوری کریس؟» را مقابل دوربین به زبان بیاورد و چرا از همه بازیکنان بزرگ هم‌گروه با ایران، اسم رونالدو باید به میان بیاید؟ چطور شد در واقعیت رونالدو در برابر بیرانوند صف‌آرایی کرد و شکست خورد؟ این روایت انسان معاصر است؛ اما این روایت دگرگون‌شده آن است. این‌بار دروازه‌بان از ضربه پنالتی نمی‌هراسد، او انسان منفعل واکنش‌گرا نیست، بلکه کنش دارد و برترین فوتبالیست جهان را به واکنش وامی‌دارد. 
او اگرچه حاصل رنج، مشقت و سختی است؛ اما رؤیا و آرمان دارد و برای روز موعود لحظه‌شماری می‌کند. آیا این سرگذشت برای همه ما الهام‌بخش نیست؟ او به‌جای آنکه «بدل رونالدو» باشد، خود را بسی بالاتر دیده و هم‌تراز و در برابر اوست. آیا نمی‌توان این تصویر را در ذهن قاب کرد که آن کس که رؤیا و آرمان دارد، با کار و تلاش به آنچه می‌خواهد دست خواهد یافت. آیا در روزگاری که مصائب و مشکلات اقتصادی و اجتماعی دولتمردان را وامی‌دارد تا هر روز در قبال عملکرد خود پاسخ‌گو باشند، غلبه بر آنچه شکست‌ناپذیر به نظر می‌رسد، چیزی غیر از آن تصویر اسطوره‌ای است؛ تصویر مردی که رؤیا و آرمان داشت و برای آن تلاش کرد؟


احمد مسجد جامعی
برچسب ها: چطوری کریس ، فوتبال
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها