محمدرضا نیک نژاد کارشناس فرهنگی در یادداشتی که در شماره امروز روزنامه قانون چاپ شده است نوشت: «به عنوان نماینده یک میلیون و ۷۰۰ هزار معلم شاغل و بازنشسته فرهیخته در هیات دولت، همه همت و تلاش خود را برای ارتقای معیشت و منزلت آنها بهکار میگیرم».
تدبیر24»جمله بالا سومین وعده از وعدههای سه گانه وزیر آموزش و پرورش در
نخستین روز وزارتش در دولت دوازدهم و در آموزش و پرورش بود. امروز کمتر از
یک سال از آن روز و آن وعدهها گذشته است. همین چند روز پیش بود که
حکمهای سال ۹۷ و فیشهای حقوقی تیر به دست فرهنگیان رسید و بسیاری از آنان
را برآشفت. حکمها و فیشهایی که (دست کم تاکنون) نشان از خلف وعده وزیر و
تیم همراهش و البته دولتی داشت که وعده بهبود وضع معیشتی- منزلتی معلمان
را داده بود. وزیر که به تاکید خودش نماینده یک میلیون و ۷۰۰ هزار معلم
شاغل و بازنشسته است، نتوانست از کاهشِ باور نکردنی میزان افزایش سالانه
حقوق موکلان خویش دفاع کند و دولت در روندی غیرقانونی میزان افزایش حقوق
فرهنگیان را از ۱۲ تا ۲۰ درصد به ۶ تا ۱۲ درصد رساند! این کاهش برای
فرهنگیانی که همواره خواستار حقوقی آبرومند و نزدیک به کارمندان همپایه
خویش در وزارتخانههای دیگر بوده اند، باری بر بارها و دردی بر دردها
افزود.
وزیر آموزش و پرورش و تیم همراهش با اتکا به نزدیکی با سخنگوی دولت و رییس
سازمان برنامه و بودجه قرار بود پاسبان معیشت و منزلت پایمال شده معلمان
باشد. آری پاسبانِ همین شندرغازی که هر سال فاصله اش با حداقل دریافتی برای
زندگی بر خط فقر بیشتر و بیشتر میشود و امسال به لطف افت شدید ارزش پول
ملی در برابر ارزهای دیگر به بیشترین فاصله در چند دهه گذشته رسیده است!
در شرایطی که معلمان چشم بهراه کاهش شکاف دریافتی خویش نسبت به میانگین
دریافتی کارمندان دیگر بودند، آیا حذف یا کاهش فوق العاده سختی کار آنان
نشان از به کار گیری «همه همت و تلاش وزیر برای ارتقای معیشت و منزلت»
فرهگیان دارد؟! در حالی که میانگین دریافتی سالانه معلم در آمریکا ۴۴
هزاردلار، در کره جنوبی ۵۵ هزار دلار، در فنلاند ۴۱ هزاردلار و حتی در قطر و
ترکیه به ترتیب ۳۶ هزار و ۲۵ هزار دلار است، آیا دریافتی سالانه بین ۳۶۰۰
تا ۴۸۰۰ دلار، ستم به معلم و وهن آموزش و وزیر و دولت و نظام نیست؟! آیا
سکوت در برابر حذف «فوق العاده ویژه» از پاداش پایان خدمت بازنشستگان نشان
دهنده نمایندگی شایسته از آنان است؟! کسانی که با هزینه کردن از جانشان بر
گردن همه ملت و مسئولان حق دارند و باید گرامی شان داشت و از حقوق شان
دفاع کرد. گرچه در یک سال گذشته اندکه تلاشهای آموزشی پیشروِ وزیر و تیم
همراهش (از جمله حذف آزمونهای تیزهوشان از دوره دبستان) از سوی بسیاری از
فرهنگیان با همدلی همراه بود، اما شوربختانه کارنامه او و معاونان مالی اش
به هیچ روی پذیرفتنی و قابل دفاع نیست! با اینکه فشارهای رسانهای پس از
صدور حکمها و پرداخت معوقههای چهار ماه نخست سال (به ویژه درفضای مجازی)
وزیر قول پیگیری حذف فوق العاده سختی کار فرهنگیان را داد، اما جناب وزیر!
چرا پیش از حذفِ این بند نمایندگی را بهجا نیاوردید و سکوت کردید؟ و آیا
این نوشدارویی پس از مرگ سهراب نخواهد بود؟ به هر روی امروز فرهنگیان به
شدت از شما عصبانی و دلخورند. دلخور از اینکه بر خلاف قول بهکارگیری «همه
همت و تلاش» تان برای ارتقای وضع معیشتی و منزلتی کارکنانتان، آنان امسال
بیش از سالهای پیش گرفتار پیامدهای کمی دستمزد، سختی معیشت، کاهش منزلت و
البته عصبانی از «فقر و فرق» هستند. راهکارتان برای این همه آسیب معیشتی-
منزلتی به تاثیرگذارترین کارمندان دولت چیست؟ چه کسی باید پاسخگوی این همه
سختی زندگی شاغلان و بازنشستههای فرهنگی و ناامیدی از ساختار آموزشی کشور و
البته ریزش رای دهنگان باشد؟ چه کسی باید پاسخگوی پیامد انگیزههای نابوده
شده فرهنگیان باشد؟ چه کسی ... جناب وزیر فرهنگیان از شما و دولت دلخورند!