بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - 2024 March 19
کد خبر: ۱۱۲۹۰۵
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۸
تدبیر24»حسین گنجی - « آن سوی وخامت» درست ترین تیتر برای حال و روز قابل پیش بینی این روزهای همه ماست که هر چقدر از هم دوری بجویم و از هم فاصله بگیریم و گفت و گو نکنیم و دیگری را دیگر بدانیم و خود را مبرا، بی فایده است و همه به یک سرنوشت و به شکل غیر قابل لمسی به هم گره خورده ایم.
« آن سوی وخامت» حال روز پر تکرار ماست و متاسفانه تازگی ندارد. گذشته کوتاه مدت و بلند مدتمان را که ورق ورق کنیم ، پر است از این جور دست نوشته ها، و در مواجهه نیز آن را برای خود نمی دانیم و فکر می کنیم چیزی بود و گذشت و نه چیزی که می تواند باز هم بیاید و باز هم ما را ... با خود ببرد.
مع الاسف تاریخ ما تاریخ فقر و اندوه و رفتن است. هیچ کس نیامده است که مانده باشد، منظور از ماندن اثر پایدار، بر فرهنگ و اندیشه و اقتصاد این مرز و بوم گذاشتن است. با رفتن هر کسی که دوره ی را از آن خود کرده است، همه چیز هم رفته است و گویی انگار هرگز نبوده است. از همین باب هیچ رزق پایداری در این سرزمین ریشه نگرفته است و اقتصاد ما اقتصاد جبران بدهی هاست تا انباشت سرمایه ها و شادی فقط و فقط قسمت یک، دو روزه‌ و جنبه غافل گیری برای جامعه ما داشته است. هرگز در هیچ فصلی از تاریخ شادی مستمر و بخشی از زندگی روتین ما نبوده و نشده است.
و تلخ آنکه هر بار علاقه مندانه و کودکانه با رفتارمان به سمت تکرار دوباره تاریخ «رفتن، اندوه‌پروردن، فقر» می رویم و دوست نداریم انگار باور کنیم ، این تاریخ ما، تاریخ ما است و نمی خواهیم ایمان بیاوریم که وقتی سیل می آید دیگر نمی پرسد تو چه کسی هستی، همه را از روشنفکر تا کارگر، از مسئول تا شهروند عادی را با خود می برد. بعد از دو هزار و اندی سال زندگی در کنار هم، بعد از بیش از صد سال مشروطه خواهی، نتوانسته ایم دیگران را حتی مشروط بخواهیم و بپذیریم، چه برسد وقتی از میان ما یکی حاکم شود و اختیارات مشروط را بپذیرد. این خصلت تمامیت خواهی خصلت فردی نیست،خصلت جمعی ماست.دیگر پذیری مان تنها به اجبار است و نه خواست. ما نه می خوانیم، نه به خوانده ها و‌نوشته ها حتی به ضرورت مراجعه می کنیم، چه رسد که بر سر مسائل‌مان بیایم حرف بزنیم. ما نه با حاکمیت که باید با خود حرف بزنیم،با همین ادم های دور و برمان.به داد رسیدن، از کسی بر می اید که به ما نزدیک است و صدای داد ما و درد ما را می شنود. ما دچار استبداد درونی و استعاره و تلمیح کلامی طولانی مدت و نهادینه شده، شده ایم.چیزی که نمی گذارد حتی با دوست خود شفاف و روشن و بی استعاره و بی پس و پشت صحبت کنیم.از عشق بگیر تا نیاز به نان و ازادی.
تصویر؛ دست نوشته‌ی از فریدون رهنما
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها