بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۱۱۴۰۰۷
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۶
تدبیر24»چند سال قبل همکاری داشتم که مدام از اینکه هنگام کار، فعالیت چندانی برای انجام دادن وجود نداشت، ناله و شکایت سر می داد. از رئیسمان درخواست وظایف و مسئولیت های بیشتری می کرد. البته حق با او بود. حتی فعال ترین ما نیز نمی توانست ادعا کند که هشت ساعت، پنج ساعت یا حتی سه ساعت مداوم کار می کند. این همکار ما که پس از یک دوره بیکاری عذاب آور به ما پیوسته بود، قادر به باور این موضوع نبود که با این میزان فعالیت، شایسته ی حقوقی است که دریافت می کند. مدت ها طول کشید تا خود را با جمع ما وفق دهد، حساب های شبکه های اجتماعی اش را چک کند، مقاله ای بخواند یا هنگام انجام وظایفش با حداکثر توانایی خود، برای دوستانش پیام بفرستد.

در جامعه ای که ارزشی بسیار بالا برای شغل و کار قائل می شوند، حتی تصور دریافت وجه بدون انجام کار امکان ناپذیر به نظر می رسد. با این حال، این ایده اخیرا توجه بسیاری را به خود جلب کرده؛ ایده ای که مکانیزاسیون و جهانی سازی را عاملی در جهت آینده ای بدون شغل می داند. اگر ماشین ها کارها را انجام بدهند، پولی در ازای کار پرداخت نخواهد شد و اگر پولی پرداخت نشود، کارگران پولی برای خرید چیزی ندارند. اگر کسی نتواند چیزی بخرد، کسی چیزی نمی فروشد و این یعنی شغل کمتر در بخش تولید خصوصی و ادامه ی این چرخه.

خلاصه آنکه دیگر چیزی به عنوان طبقه ی کارگر نیز وجود نخواهد داشت و این یعنی تغییر و تطبیق های نه تنها اقتصادی، بلکه سیاسی و مهمتر از همه اخلاقی.

«آلودگی مشاغل» و «پول مفت» که هرز می رود!

یکی از پاسخ های احتمالی به نداشتن درآمد این کارگران این است که دولت ها بدون هیچ گونه سؤالی، مقداری وجه نقد به اشخاص بیکار پرداخت کنند. با توجه به مورد همکار گرامی ما که در ابتدای امر معرفی شد، در غیاب شغل مفید اکثر افراد شاید بهتر باشد که روزگار خود را با پول رایگان بگذرانند. بین ۳۷ تا ۴۰ درصد مشاغل اداری دفتری نالازم تشخیص داده شده اند. کارهای مفید نیز فاکتورهایی از این گونه شغل ها را در خود دارند مثلا وانمود کردن به مشغولیت (سرمان شلوغ است). این روند کارها و مشاغل لازم را نیز آلوده کرده؛ مثلا معلمانی که به جای تمرکز بر کار خود، باید وظایفی تشکیلاتی مربوط به وزارتخانه ی خود را انجام دهند یا دکترهایی که باید با شرکت های بیمه دست و پنجه نرم کنند.

کافی است کمی دقت کنید؛ چند درصد از محاورات شبکه های اجتماعی طی ساعات کاری رد و بدل می شوند؟
چه میزان از خرید های آنلاین طی این ساعات انجام می شود؟

شاید بتوان این مشاغل غیر مفید را نوعی خشونت روانی تلقی کرد. خشم، افسردگی، بی حسی و ... مدام در میان افراد صاحب این مشاغل به چشم می آید.

برخی افراد می توانند با تمرکز بر فعالیت های خلاقانه از این خمودی بگریزند که البته با توجه به قوانین موجود در محیط کار و سوپروایزری که گمان می کند کارمندان به مثابه ی موش آزمایشگاهی هستند برای این گونه افراد مستعد مشکل می شود.

در نتیجه اگر به افراد به اندازه ی کافی پول بدون شغل بدهیم، می توانند بین انجام کار غیرمفید و بیکاری یکی را انتخاب کنند و مطمئنا بسیاری بیکاری را انتخاب می کنند، چون می توانند فعالیت های مفید دیگری با وقتشان انجام دهند.

افراد طبقه ی ضعیف جامعه می توانند با این پول روی تحصیل خود سرمایه گذاری کرده حتی بیزینس راه اندازی و اقتصاد محلی را توسعه بخشند.
افراد خانواده ی کم درآمد نیز می توانند از این مبلغ برای کمک به خانواده ی خود استفاده کرده و خانواده هایی که خدای ناکرده بیماری دارند، نیز می توانند از این پول برای درمان استفاده کنند. از کار افراد مسن و زنان خانه دار جلوگیری می شود و آتش جهنم زندگی بسیاری از افراد، حداقل با حرارت کمتری می سوزد.

«آلودگی مشاغل» و «پول مفت» که هرز می رود!

شاید این حرکت پایان فقر در دنیا باشد؛ اما اگر محاسبات به خطا برود، نخواهد توانست از پس بخش های خصوصی مثلا بخش سلامت بربیاید.

از طرفی با اینکه بسیاری از ما ممکن است از شغل کنونی خود متنفر باشیم، از این کلمه اما متنفر نیستیم. دنیای ما شغل را فقط یک چک حقوقی نمی بیند، بلکه شغل نماد موقعیت و جایگاه اجتماعی نیز هست.

افرادی که به کار نیز عادت کرده اند قرار نیست در صورت دریافت این پول بدانند که با وقتشان چه می خواهند بکنند. شاید بهتر باشد حرف آخر را برتراند راسل، فیلسوف مشهور برایمان بگوید؛ وی کار را از لحاظ اخلاقی ضروری نمی دانست، بلکه آن را وسیله ای برای افزایش لذت در باقی ساعات روز تلقی می کرد و ساعات کار کافی در یک روز را چهار ساعت می دانست.

برتراند راسل: کار زمانی کافی است که بیکاری و خوشگذرانی را لذت بخش کند و در عین حال آن را خسته کننده ننماید.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها