وضعیت اخلاقی جامعه تحتالشعاع سیاست و سیاست بازی قرار دارد.در چنین وضعیتی قدرت جامعه در نبود همدلی کاهش مییابد.
تدبیر24»وضعیت اخلاقی جامعه تحتالشعاع سیاست و سیاست بازی قرار دارد. همین امر مانع بزرگی برای به وجود آمدن همدلی میان مردم و گسترش وفاق در اقشار مختلف جامعه است. در چنین وضعیتی قدرت جامعه در نبود همدلی کاهش مییابد و دین به عنوان عامل همدلی و اتحاد در میان مردم به حاشیه میرود. باید ریشهیابی کرد و دید که چرا اغراض جناحی، سیاسی و جریانی بر ارزشهای دینی و اخلاقی غلبه پیدا کرده و گروههای سیاسی با میل و خواست شخصی و بر اساس منافع جناحی جامعه را به سمتی هدایت میکنند که به مصلحت نیست. تا زمانی که این تأثیرگذاری سیاست بر اخلاق کم نشود، مشکلات در این حوزه کماکان باقی خواهد بود. دشمن در جامعه ما نقش اساسی دارد و متأسفانه در بسیاری از موارد آنها بهتر از ما میتوانند باعث اتحاد در جامعه ایران شوند. شاهد هستیم که هر گاه یک بحران سیاسی، اقتصادی یا بینالمللی مانند تحریمها پیش میآید، مسئولان ما یاد وحدت، انسجام و همدلی میافتند و در راستای نیل به این اهداف که فینفسه اهداف مبارکی است، سخنوریها میکنند. این مسأله نشانه سقوط اخلاقی جامعه ماست و این ما هستیم که باید مبانی فکری، روحی و روانی وحدت را در خودمان داشته باشیم. یعنی قبل از آن که فشارهای خارجی و ظلم یک ظالم بخواهد نیاز به وحدت را در ایران ایجاد کند، خود باید به فکر وحدت به عنوان اصلی اخلاقی و انسانی باشیم. انحصارطلبی فکری نیز در جامعه ما زیاد است و هر گروه، دسته، متفکر و عالم، چه دینی چه سیاسی گمان میکند که خدای علم و دین و اندیشه است. فکر میکند فقط او درست میاندیشد و دیگران مدام در اشتباه هستند. این انحصارطلبی یکی از عواملی است که مردم را از یکدیگر دور میکند و بذر نفرت در جامعه میکارد. اگر به این باور برسیم که هر کدام از عالمان و شخصیتها به بخشی از حقیقت و وجهی از آن دست پیدا میکند و همه حقیقت در دستان یک نفر نیست. در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اگر همه به افکار دیگران احترام بگذارند و در تفکر و اندیشه نیز فروتنی داشته باشند، خود این مسأله جامعه را متحدتر میکند، اما این که هر کسی مدعی شود «انا ربکم الأعلی» و «من خدای اندیشه هستم»، تعدد این خدایان مردم را از یکدیگر دورتر خواهد کرد. راهکار ایجاد همدلی در شرایط کنونی آن است که نظر اکثریت ملت معیار اصلی در اداره کشور و تصمیمگیریهای کلان باشد. در مسائل بینالمللی و در مسائلی که به مصالح کشور مربوط میشود، باید به آرای مردم رجوع کنیم و ببینیم آنها چه خواستی دارند و بر اساس آن سیاستهای خود را تنظیم کنیم. راه فهمیدن خواست عمومی مردم نیز رفراندوم و رأیگیری است. نمیشود هرکس بر اساس خواست و میل شخصی خود خواست مردم را به نوعی تعریف کند که منافع جناحیاش تأمین شود. باید چارهای اندیشیده شود که بر اساس اصل 59 قانون اساسی بتوان در مسائل کلان به آرای عمومی مراجعه کرد و نظر مردم را در خصوص این مسائل کلان جویا شد.
حجت الاسلام غرویان، استاد حوزه و دانشگاه