بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۱۲۱۴۷۸
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۰

تدبیر24»آساره کیانی - می خواهم نام افراد معمولی و بسیارعادی در جامعه را تیتر یک کنم. می خواهم به خودمان بپردازم تا از مسیر این پرداختن به خود و هم نوعانمان، عیوب و نقص های سیستم های اداری و برخوردهای غیرمسئولانه، بی منطق و فراموشکارانه را یادآور شوم. می خواهم از اینها بنویسم؛

از کودکِ فال فروشی که حالا ۱۰ سال بزرگ تر شده، از دختر نوجوانی در محلات جنوب شهر که برای یک پاکت سیگار تن فروشی کرده بود، از گریختگانِ از خانه، از خانواده هایی که شب ها در توالت عمومی شهر می خوابیدند پیش از اینکه گورخوابی مُد شود. از کودکان، زنان و مردان بلوچ. از رضا شهابی. سندیکای اتوبوسرانی. کارگران. از همه آن ها که عمریست دنبال حق و حقوقشان دویده اند. از مقزوضان. از خانه به دوش ها. از کولبران. از کرمانشاه. از کانیا؛ دختربچه ای که دارد توی کانکس قد می کشد. از معلم ها. از کودکان و مردان افغانستانی که نمی خوابند و کار می کنند. از زباله جمع کن ها. از لرستانِ آب برده و گلستان.

از همان پیرمردی که در جاده نظامی شهرری گفت زندگی اش بوی مدفوع(...) می دهد و همه خندیدند. می خواهم دوباره بروم آنجا درب خانه ها را یکی یکی بزنم تا پیدایش کنم و بپرسم هنوز هم بو می دهد؟

اینجا هرچه گزارش است با نام مسئولین آغاز می شود؛ ایضا افراد معروف و مشهور که آن ها هم به دلیل مواضع سیاسی شان تیتر شده اند. در واقع اخبار اگرهم ذاتا سیاسی نباشند لااقل رنگ و بوی سیاسی را دارند و این چرخه سیاسی نگاری و معروفیت سالاری همین طور ادامه پیدا می کند بی آنکه در جریان یک فرآیند مثبت یا اصلاحی قرار گرفته باشد.

اهداف گُم می شوند، کارکردها جابه جا شده و وظایف از یادها می روند. ذکر یک مثال ساده ممکن است کمک کننده ی فهم این جملات باشد. در تهران افرادی که به عضویت شورای شهر انتخاب شدند، بیشتر به فعالیت های ژورنالیستی(آن هم نه حرفه ای چون حرفه شان نبوده) مشغولند؛ آن ها خیال می کنند خبرنگارند و در مقابل خبرنگارها فکر می کنند فعال سیاسی و مدنی هستند. البته نمونه های فراوانی در این زمینه وجود دارد. شغل ها متعدد شده اند و طبیعی است که سطحی هم بشوند.

مُراد از آنچه گفته شد، تذکر در خصوص سطحی شدن حرفه های اصیل، یا گم شدن وظایف نیست. «شهرت» هم یک «ارزش خبری» محسوب می شود. اما باید دید که این شهرت در خدمت چه اهدافی قرار گرفته و کدام یک از درد و رنج های شهروندان عادی جامعه را تاکنون التیام بخشیده؟

به این وسیله اعلام می کنم که دیگر از مسئولان نخواهم نوشت که البته پیش از این اگر نوشته باشم، مُراد و مقصود، بهتر شدن اوضاع و احوالِ همان قسم آدم هایی بوده که ذکرشان رفت. معتقدم که در چنین شرایطی اگر کسی اخبار یا گزارش هایی با تیترهای مثبت از مسئولین کار کند، واضح است که در نقش روابط عمومی آن شخص، سازمان یا نهاد خاص، ناچار شده هر اشتباه مافوقش را با تعریف و تمجید نشر دهد.

مشکلات، فراوان اند و صاحبانِ گرفتاری ها کرور کرور، یافت می شوند. با این حال دایره ی ارتباطاتِ نگارنده مثل هر انسان دیگری محدودیت هایی دارد لذا هر کسی که این متن را می خواند، چنانچه بخواهد می تواند در شناسایی افراد جهت نگارش موردِ خاصِ آن ها یاری دهنده باشد.

باشد که با دوری از مسئولین و تیتر شدن نام شهروندان عادی، راه حل هایی هم پیدا شود.

باشد که دردها چند روزی نچرخند و بعد فراموش شوند تا آدم ها درد بعدی را تماشا کنند.

به امید این اتفاق...

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها