بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۲۱۷۴۳
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۲
سعید راد
 تدبیر24: سعید راد،بازیگر قدیمی و تاثیر گذارسینمای ایران است که بابخشی ازبرترین کارگردانان سینمای ایران همکاری کرده است.در موردوی تنها می توان گفت آن قدردرسینمای ایران مهم وتآثیر گذاروشهره است که نیازی به هیچ توصیفی ندارد.ازسعید راد این روزها فیلم چ به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا بر روی پرده است و همین بهانه ایی شد که به سراغ وی برویم و حرف های او از فیلم چ و سینمای ایران را بشنویم.
اولین بارفیلمنامه «چ»چه زمانی به شماپیشنهادشدودرچه مرحله ایی بودکه شمابه این پروژه ملحق شدید؟
بازیگرانی مثل من که بیشترمتکی برزبان بدن هستندبرایشان پیشنهادچنین نقش هایی عجیب نیست و اتفاقآبرای این گونه ازبازیگران این نقش هاخیلی هم جذاب است.زمانی هم که آقای حاتمی کیا ازمن دعوت کردوبه دفترایشان رفتم ونقش رابرای من توضیح دادخیلی برایم جذاب بود.به خصوص این که فیلم مربوط به دوره ایی بودکه من آن دوره رابسیارخوب می شناختم.نقش هم برای من نقشی بودکه می توانستم اصطلاحاحریف آن باشم ودرصحبت های اولیه به توافق رسیدیم ودرمرحله بعدفیلمنامه رابه من دادندکه بعدازخواندن فیلمنامه مطمئن ترشدم.
تعدادی ازکاراکترهای مهم سینمای ایران مانند فیلم هایی که بانادری یاکیمیایی کار کردیددر حافظه تاریخی سینمای ایران باقی مانده است.وقتی هم در سال 1383 باردیگرواردسینمای ایران شدیدهم بانقشی خاص به عنوان کاراکتر چندوجهی دردوئل وارد شدیدوتافاصله «چ»دیگر این گونه نبود.زمانی که«چ»پیشنهادشدخودتان این تصورراداشتیدکه یک نقش تآثیرگذارو یگانه دیگرخواهید داشت؟  
دقیقآ،من فکرمی کنم زمانی که آقای حاتمی کیااین پیشنهادرابه من دادندبسیارفکرشده وباهوش پیشنهادرامطرح کردند.یک دلیل آن شباهت صورت من باشهیدفلاحی بودوالبته آقای حاتمی کیابسیار تآکیدداشت برروی توان بدنی من که بتوانم نقش سرلشگرارتش رادرآن زمان داشته باشم.
فیلم های زیادی درژانرجنگی داشته ایم اماهمیشه این مشکل هم وجود داشته که یابه ارتشی ها دراین فیلم هابی توجه ایی شده یادرحاشیه بودنداما«چ»نوع دیگری از ارتش را نشان می دهد.
مظلومیت ارتش درآن زمان واقعآ موردهدف ونگاه کارگردان بود.
یعنی همدلی نسبت به ارتش داشتند؟
فضای آن زمان رابه خوبی آقای حاتمی کیا می شناختندوباهمان شناخت وآن مدل نگاه منفی که نسبت به ارتش وجودداشت رامی خواست نشان دهد.جدال بین«فلاحی»و«وصالی»درطول فیلم نیزخودنشان ازاین نگاه وشناخت حاتمی کیاداشت.یک چیزی که بایددراین جنس فیلم ها که به واقعیت نزدیک است و کارکترهامابه ازای بیرونی دارندرعایت شود این است که بازیگر هم بایدنقش رابشناسدوهم حس کند.اگر بازیگری آن نقش را نشناسدیاحس نکندبه اصطلاح نقش درنمیایدو متآسفانه این اتفاق درسینمای ایران می افتدیعنی بیننده بانقش ارتباط برقرارنمی کندچون نه نقش را و نه فضا را درک نکرده و در نهایت بیننده نیزبا بازیگر و فیلم ارتباط برقرار نمی کندچون می دانندبازی دروغ است وبازیگرشناخت نداشته است نقش رابشناسدودرک کندواین به نوعی بحران بازیگری درسینمای ایران است.
این که درفیلم دربسیاری ازصحنه هاهمدلی تماشاگرددرجدال وصالی وفلاحی یاحضور توامان شهیدچمران وشهید فلاحی تماشاگربافلاحی همدلی می کندنیزازهمین نگاه می آمد؟
هم بله وهم خیر .به هر حال شناخت هاوتکنیک های بازیگری خودنیزبدون تآثیرنخواهد بود.این که بازیگر بتوانددرصحنه های توشات ودرجایی که چندبازیگرحضورداردبدون اصطلاح دزدی ازبازیگردیگر،گلیم خودرااز آب بکشد.وقتی کارگردان هم دست بازیگر رابازمی گذاردتابازیگرنقش راباسلیقه خودوباشخصیت خود همراه کندونقش را مرعوب کننده تر اجرا کند این پروسه کامل می شودوهرچندبازیگر درصحنه بتوانند با هم به این مرحله دست پیدا کنند واضح است که فیلم بسیار یک دست تر و بهترمی شود.ولی در فیلم هایی مانند«چ»که این گونه ساخته می شود،با صراحت می گویم جز کارگردان هیچ کس نمی تواند اظهارنظر کندو خواسته کارگردان باید انجام شود.به طور مثال اگر من بخواهم تعریف خود را داشته باشم، دیگری هم بخواهد تعریف خود را داشته باشد،اصلا نمی شود،این نقشی است که کارگردان ومولف خودشان نوشته اندوخودشان نیز زیر و بم کار را می دانند؛دراین گونه نقش هابازیگرباهوش کسی است که اصطلاحابتواندخودراسریع به کارگردان برساندوخودراهرچه سریع تردراختیار کارگردان بگذاردوسریع بفهمد جنس کارکارگردان چیست.نه این که با آموخته های فیلم قبلی خود واردشودیاخودخواه شودچرا که این موضوع اصلا درسینماجالب نیست اما متاسفانه من این گونه برخوردها را درسینما می بینم که آفت بدی برای سینما است.درواقع مدعیان همیشه صاحب نظری وجوددارندکه از دید من بسیار هم کمدی است، چرا که اگرهرکس هرطور که خود می پسنددبازی کند، آن زمان کارکمدی می شود،چرا که کارگردانی بخشی جدا است،بارها دیده ایم که برخی کارهاواقعا جدی نیستند وآن کارراشوخی می نامند،متاسفانه بعضی افرادبعدازچندفیلم کار کردن،کارگردانی می کنند،کارگردانی جنم خودرامی خواهد.خاطرم هست درمصاحبه ای که بعد ازبرگشت دوباره خود به سینما با مجله فیلم انجام دادید گفته بودید در پشت جبهه ها حضور داشتید.
در مناطق جنگی من جزوگروهی بودم که درسوسنگرد زمانی که عراقی هابه آن جا پاتک زده بودندوبعد هم ایرانی ها پاتک زده بودند و آن زمان دست نیروهای ایرانی بود و زخمی ها رامی آوردیم ودارو و یخ می بردیم و من جزو گروه جنگنده نبودم.
در همین حدی که می رفتید،چقدر فضای فیلم را با آن چه که خود در جبهه دیدید واقعی وشبیه می بینید؟ 
من فیلم های جنگی زیادی بازی کردم حتی قبل از رفتن به مناطق جنگی مثل عقاب هاو عبور از میدان مین. اما جالب بود که در ورود دوباره ام به سینمای ایران هم بادوئل که فیلم جنگی بود شروع کردم.
«دوئل» پروژه بزرگی بود،درمقطع زمانی اکرانش که اوایل دهه 80 بودنیزاتفاق تازه ایی محسوب می شد.تفاوت این دوفیلم به فاصله یک دهه وتفاوت دوکارگردان برجسته را چگونه می بینید؟
من شاید از معدود بازیگرانی باشم که بتوانم در مورد این قضیه اظهارنظر کنم وحرفم سندیت داشته باشد ولی این دوکارگردان که نام بردیدآن قدرکارهایشان درست وحساب شده است که جای حرفی نمی گذارد.اسکندرفیلم دوئل یکی ازبهترین وماندگارترین نقش هاوبازیهای من است وخاطرم هست آقای درویش در مصاحبه ایی گفت که زمانی که سعید به ایران بازگشت من دوئل را شروع کردم چون . آقای حاتمی کیا نیز واقعآ روحیه بسیار خوبی برای این فیلم به من دادند.ایشان صریحآ گفتند که خوشحال هستند نقش شهید فلاحی را من بازی می کنم وفکر می کنم برای رسیدن به نقش هم من باآقای حاتمی کیابیشترازسه جلسه صحبت نکردم ونقش رادرک کردم.درمورد این دوکارگردان توانابه خودم اجازه نمی دهم تفاوت های این دو کارگردان رادرموردآن صحبت کنم.هرکدام از این کارگردانان ویژگی های واقعآمنحصربه فردی را دارند.
شمابه عنوان بازیگرحرفه ایی سینمای ایران خیلی راحت باکارگردانان فیلم اولی یا کارگردانانی که یک یادو فیلم درکارنامه دارندهمکاری می کنید.ازتجربه های تازه نمی ترسید آن هم باکارگردانانی که شایدتجربه زیادی نداشته باشند؟
من در همین مدت پانزدهمین فیلم اولی ام «پایان خدمت» را بازی کردم وبا اطمینان به شما می گویم اگر سناریو را بخوانیدمثل من خواهید گفت اعجاب انگیز است اما وقتی از دید من فیلم «درنمی آید» یا وقتی فیلم «گیرنده» به خاطر کمبود امکانات و اختلافات شدید کارگردان تهیه کننده آن چه باید بشود نمی شود تقصیر من نیست.فضایی که فیلم تهیه و فیلم برداری می شود باید فضایی شاد و همدلانه وپرازحرکت باشدولی متآسفانه به خاطر فضای بسیارنامآنوس و غیر حرفه ایی که در پشت سینما به وجود آمده فیلمبرداری هایمان سخت شده است.همین الان 50 درصد آنانی که پشت صحنه سینما هستندحرفه ایی نیستندوبه اصطاح دستمزدبگیرهستند.خیلی وقت ها درپشت صحنه سینما در مورد انان می شنوی که می گویند این عوامل گناه دارند،اما سینما است که گناه دارد.با کمال تواضع و با کمال شناخت می گویم که این موضوع درسینما اثرمی گذاردومثل یک تیم فوتبال است که بایددروازه بان و فورواردوحمله ودفاع همه خوب باشندتاتیم موفق شودویکی از آنهادرست عمل نکند تیم موفق نمی شود و سینما هم همین گونه است. متآسفانه این مشکل بزرگی در حال حاضر سینما شده که ما آن را جدی نمی گیریم. وقتی مدام در پی ارزان تهیه شدن فیلم باشیم و کمبود نیروی انسانی در سینما وجود داشته باشد نهایتآ سینما کوچک می ماند . سینمای ما تحقیر می شود و مهجور می شود و نتیجه این که سینمای ما غیر حرفه ایی می شود.حالا هم که مد شده است فیلمبردار و موزیسین را از کشورهای دیگر می آوریم و این خود تحقیر تازه ایی برای سینمای ما است. کارگردانانی که با فیلمبردار و موزیسین های ایرانی تبدیل به کارگردان حرفه ایی شدندحالا می روند سراغ نمونه های خارجی آن و این حقیقتآ اتفاق بدی است.
شما برای فیلم اولی «گیرنده»هم جایزه گرفتید و عملآ نشان دادید با همان فیلم اولی که به گفته خودتان اعومل حرفه ایی نداشتند و اختلافاتی پشت صحنه وجود داشت توانستید نقش راد در بیاورید.
بله و دلیل آن شاید این بود که بسیاری ازاین فیلم سناریو بسیارخوبی دارندودرموردگیرنده هم رل بسیار دقیق نوشته شده بودوجای کار داشت و کاراکتری که اجرا کردم و کارگردان هم تآیید کرد وجایزه گرفت اما وقتی بازیگر کار می کند در نهایت می بینید بخشی دیگر جوابگو نیست، عملا نتیجه هم گرفته نمی شود. وقتی راننده سرویس پشت صحنه قرار می شودبیایید بازی کند چون هنرور ندارنداین توهین به سینما است ، قرار نیست بازیگری این همه سطحی باشد،قرار نیست آشنایی فلانی با فلانی یا پارتی از آدمها بازیگر بسازد. هنروری که قرار است فقط به دوربین نگاه کند هم باید حرفه ایی باشد.کارگردان باید عوامل حرفه ایی داشته باشد. وقتی سینماحرفه ایی نباشدعملآ برنده آنانی هستند که حرفه ایی نیستندومی خواهند دیده شوند و بازنده نیز اعوامل حرفه ایی هستند که قربانی برد گروه اول می شوندو این خیلی بد است.نتیجه این شده که سینمای ماسینمای کوچکی شده،در این سینما ما چند تا حاتمی کیا و درویش داریم،چند تا کیمیایی و مهرجویی داشتیم. من می گویم داشتیم چون متآسفانه از آنها دیگر فیلم بزرگی نمی بینیبم. من از آقای کیمیایی بسیار آموختم و استاد بنده هستند ولی اکنون که نگاه می کنم هیچ چیز خاصی از آنان نمی بینم .من حقیقتآ نمی توانم این شرایط تحمل کنم و امیدوار باشم که بلاخره در این فیلم های کارگردان اول یک اتفاقی بیفتد.
تجربه یاخاطره خاصی در مورد فیلم «چ» برای شما پیش آمده است؟
فیلم چ به خاطر لوکیشن آن فیلم بسیار سختی بود.من فیلم های بسیار سختی بازی کردم اما فکر کنید در مورد فیلم چ گاهی 5 یا 6 ساعت بازیگر باید روی هلیکوپتر بازی می کرد و اتفاقاتی که وجود داشت و جلوه های ویژه خاصی که داشت و این همان حرفه ایی بودن و شدنی است که من می گویم. به عقیده من بازیگران سینمای ایران در این بخش نابغه هستند. این که این همه در پروداکشن ها ضعف وجود دارد که حتی ما در این مسیر و برای رسیدن به سینمای حرفه ایی کشته می دهیم خود نشان دهنده این ضعف در سینما است. بسیاری از بازیگران سینمای ایران در حالی سر صحنه ها حاضر می شوند که می دانند هر اتفاقی امکان دارد برای آنان پیش بیاید. بسیاری از این تلاش بازیگران و عوامل به عنوان عشق و علاقه نام می برنداما من می گویم این از ناچاری است. می گویند طرف عاشق کارش است اما من می گویم خوب اگر این کار را نکند چه بکند؟ حالا من در مورد خودم می گویم من همیشه ورزش می کنم و بدن من جوابگو است اما آیا واقعآ باید پذیرفت سینمای ما آماده این کار نیست. در دنیا اصلآ کمپانی فیلمسازی خودش اجازه چنین کاری را به بازیگر نمی دهد. در مورد همین فیلم «چ »یک بار به خاطر در رفتن میله پرچم کم مانده بود من یک چشمم را از دست بدهم و حقیقتآ خدا با من بود و فکر کنید بعد از آن استرس من نیم ساعت بعد در مقابل دوربین بودم و تازه این فیلمی بود که آقای حاتمی کیا و گروهش تمام همت خود را برای فیلم به کار بردند و بودجه خوب و امکانات خوب وجود داشت و این خود نشان می دهد در بقیه پشت صحنه فیلم ها چه خبر است و این همه نشان از عدم حرفه ایی بودن سینمای ما دارد.
دربسیاری از فیلم ها هم که شما اصلآ هماهنگی بین نقش و بازیگر نمی بینید. بعضی فیلم ها که این تطابق نقش وبازیگر وجود داردهم مربوط به کارگردانانی چون حاتمی کیا و کیمیایی و امثال آنان است وگرنه بخشی بزرگ از این سینما هربازیگری نبود برای نقش یا قرارداد داشت می روند سراغ بازیگر بعدی . این بازیگر نشد،بازیگردیگر.پس تطابق نقش وبازیگرچه می شود؟اصلآ می پرسم این بازیگر به درد این نقش می خورد می گویند «نه آقا، می خواهیم بگیریم دیر شده است» و خب این سینما می شود نتیجه این رفتار. خدا رحمت کند جلال مقدم کارگردان سینمای ایران را، می گفتیم بریم بگیریم،ایشان می گفت مگه کفتراست که می خواهید بگیرید.
سینمای مابه تعلیم احنیاج دارد.هنرپیشه نقش اصلی ما در فینال حاضر نمی شود و این اصلآ کمدی است.به همین راحتی هنرپیشه به هر دلیلی تصمیم می گیرد سر صحنه نیاید.هر مشکلی هم که وجود داشته باشدباید بازیگر سرکارش حاضرشودومشکلات رابعدآحل کند،سینمای ایران سینمای مقدسی است ،سینمایی که برای آن زحمت کشیده شده است و زندگی ها پای آن گذاشته شده است و هیچ بازیگری حق ندارد فینال یک فیلم را تعطیل کند و بعد ادعای داشته باشد.مساله پول ومالی حل می شود اما این رفتار که سنگ روی سنگ بند نمی شود و این است که می گویم این سینما به تعلیم و تربیت احتیاج دارد.
 به پایان بندی فیلم «چ» اشاره کردید،این پایان خیلی تغییرکرد؟
اصلآ فیلم اکنون پایان ندارد.جدآ آقای حاتمی کیابسیار انسان بزرگی است ودل بزرگی دارد.من ایشان را تحسین می کنم از این همه بزرگواری وصبری که نشان دادند.با سعه صدر و صبر ایوب وار که نشان داد اجازه نداد به هیچ کس بربخورد حتی اگر فیلم همه آن چیزی که می خواست نشد.بلاخره سینما یک حرمت هایی دارد .این که گردن کلفت هستی،دانشمندی،روشنفکری،فیلسوفی،بایددرفینال فیلم حاضرباشی. نمی شود با همه این ادعاها فینال یک فیلم راتغییردادیاخراب کرد.
من نوعی که نمی شود بااین همه ادعاهاوبا این مصاحبه های تلویزیونی درقامت بازیگرمردمی ظاهر شوم و بعد به این راحتی در فینال فیلم حاضر نشوم و ادعای روشنفکری و مردمی بودن داشته باشم. مردم ما بسیار باهوش هستند متوجه فرق این گونه اداها و رفتار واقعی آدم ها می شوند.
من به عنوان سینماگری که سال هاست زحمت کشیدم وبیش از 60 فیلم بازی کرده ام و گوش من کشیده شده تا کار یاد گرفتم وهمچنان هم به همه کارگردانان ازقدیمی تا فیلم اولی احترام می گذارم می گویم سینما حرمت داردوحرمت آن باید حفظ شود.من درک نمی کنم چطوربرای پول می شودصحنه فیلم راترک کرد؟این بازیگر اصلآ هنرمند نیست وحق نداردازهنرحرف بزند. من این بازیگر رادوست داشتم وسه ماه باهم زندگی کردیم وبا هم ورزش می کردیم امانمی توانم نگویم چقدرازاین رفتارتعجب کردم .قرارنبودما به سینمای ایران لطمه بزنیم.این بخشی از سینمای ایران.من به این بازیگر واقعآ علاقه دارم و خودش هم می داند و لزومی برای گفتنش نیست و برای کارهایش احترام قائل هستم و به قول خودشان تماشاگر سینمای حرفه ایی بوده است که من هم در آن سینما حضور داشتم. من دلم می خواست روز آخرحال آقای حاتمی کیا را فیلمبرداری می کردم ودرنهایت ، بزرگواری آقای حاتمی کیا،حقیقتآ بزرگواری. حرف من این است که به عنوان بازیگری که سال ها کنار گذاشته شدم سعی می کنم جوری رفتار کنم حتی کارگردانی که شایدروزگاری من رادوست نداشت بامن کارکندامادرمقابل بازیگرتربیت شده همین سینما رفتاری می کندکه ازهیچ بازیگری توقع آن نمی رود.
سینمای ایران را عصبانی کردند.حقیقتآ پیش از حضور تیم جدید سینمایی و آقای ایوبی سینما مدام دروضعیت جنگ ودعوا بود.پناه ماسینما بودوسینما اخلاقیات خودش را دارد و هیچ کس نمی خواهدهیچ بازیگری را تخریب کند،مشکل من هیچ بازیگری نیست مشکل این سینمای عصبانی است.سینمایی که آن قدر آزار دید که عصبانی شده است.این که بازیگری که مختاربازی کرده و حالا داردچمران بازی می کند باید رفتار متفاوتی داشته باشد.آقای حاتمی کیا واقعآ انسانی دراین فیلم ورود کردندومن می گویم هراختلافی هم باشدنبایدبه سینماآسیب برساند.
شاید مدیران سینمایی عصبانی وخشمگین که گاهآ اصلآ سینما را دوست نداشتند سینمای عصبانی درست کردند؟
درست می گویید.من این حرف راکاملآ قبول دارم.ولی درنهایت هم ما هم برخودمان نام هنرمند گذاشته ایم ما نباید در مدیران حل شویم باید آنان را باسینماوهنر همراه کنیم.
خود شما از فیلم «چ» راضی بودید؟
بله قطعآ ، از بازی و اعوامل و کارگردان بسیارهمگی درست وبه جا بودند.من همیشه سعی می کنم مسلح باشم به تفکردرست تابتوانم دیالوگ خوش دستی باشم تاهمه بتوانندبامن خوش بنوازند.
منبع:قانون آنلاین
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها