تدبیر24: «زندگی جای دیگری است» به روایت یکتا ناصر یکتا ناصر، فعالیت سینمایی خود را با بازی در فیلم «ساقی» به کارگردانی محمدرضا اعلامی در سال 1380 شروع کرد. اگر به کارنامه بازیگری او درسینما نگاه و از فعالیتهای تلویزیونی آن صرفنظر کنیم، تقریبا سالی یکبار در فیلمهای سینمایی بازی کرده که همین گزیدهکاری و عدم تمایلش برای ایفای هر نقشی و در هر فیلمی، باعث شده بهعنوان بازیگری جدی مطرح شود که کیفیت نقش، بیش از هر موضوع دیگر مورد توجه اوست. یکتا ناصر در فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» به کارگردانی منوچهر هادی جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از سیودومین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. همین موفقیت، باعث شد بار دیگر مقابل دوربین منوچهر هادی به ایفای نقش بپردازد. در گفتوگوی پیشرو، پیرامون نقش «نفیسه» در فیلم «زندگی جای دیگری است» با این بازیگر به گفتوگو نشستیم:
دلیل بازی شما در فیلم «زندگی جای دیگری است» به همکاری قبلیتان با آقای منوچهر هادی در فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» مربوط میشود؟
در بدو امر همینطور بود. چون در فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» همکاری خوب و راضیکنندهای داشتیم و دلیل دیگر این بود نقشی که به من محول شده بود را خیلی دوست داشتم.
البته در فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از سیو دومین جشنواره فیلم فجر شدید. آیا همین موفقیت برای ادامه همکاری برای شما ایجاد انگیزه کرد؟
طبیعی است وقتی با گروهی به زبان مشترک رسیدید، راحتتر و بهتر میتوانید همکاری کنید. من و آقای هادی بعد از همکاری مشترکمان در فیلم «زندگی جای دیگری است» آنقدر زبان یکدیگر را درک میکردیم که لازم نبود درباره تحلیل و اجرای نقشم ساعتها با هم بحث کنیم. به طوری که سرصحنه صحبتمان به حداقل زمان رسیده بود. چون منظور یکدیگر را میفهمیدیم و من هم میدانستم باید چهکار کنم.
دلیل این اشتراک نگاه چیست؟
به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی اینکه به سلیقه و دیدگاه بازیگر و انطباق آن با نگاه کارگردان مربوط میشود. ضمن اینکه چون از روز نخست نگارش فیلمنامه من در جریان کار بودم و نگارش فیلمنامه هم روند طولانی را طی کرده بود، وقت کافی داشتم که درباره نقش فکر کنم.
یعنی از روز نخست نقش «نفیسه» برای شما نوشته شده بود؟
از روز نخست نه. چون در زمان نگارش فیلمنامه، هنوز تهیهکننده فیلم قطعی نشده بود و از آنجا که تهیهکننده هم مثل هر کاری نظراتی دارد، انتخاب بازیگران قطعی نشد. اما وقتی آقای سیدزاده بهعنوان تهیهکننده حضور پیدا کردند، بازی من در نقش نفیسه نیز قطعی شد.
این فیلم سه فیلمنامهنویس دارد که یکی از آنها کارگردان کار هم هست. در زمان نگارش پیشنهاداتی ارایه میکردید؟
خب، گاهی اوقات همکاران سوال میکردند. من هم درباره فیلمنامه نظراتی داشتم. بهخصوص درباره وجه زنانه آن ایدههایی دادم که البته برخی از آنها نیز پذیرفته و اعمال شد.
شما در بازی به طور کلی چقدر به فیلمنامه متکی هستید و چه اندازه به کارگردانی؟
در وهله نخست، فیلمنامه اهمیت دارد. هیچوقت از فیلمنامه بد، فیلم خوبی درنمیآید. ولی در ادامه کار قطعا راهنمایی کارگردان برایم خیلی مهم است. چون هر بازیگری با راهنمایی درست کارگردان میتواند نقش را درست اجرا کند و طبعا بدون کارگردان خیلی نمیتوان به نتیجه کار اطمینان داشت.
البته در فیلم به نظر میرسد هر کدام از شخصیتها مثل علی (پارسا پیروزفر)، شهرزاد (نیکی کریمی) و داوود (حامد بهداد) میتوانستند بهتر پرداخته شوند. اما نفیسه تنها شخصیتی بود که دستکم لزومش در فیلم درست تعریف شد و ابتدا و انتهای حضورش در روند داستان شکل منطقی داشت. چقدر ایدههای خودتان هنگام کار به این مساله کمک کرد؟
البته من نمیتوانم درباره شخصیتهای دیگر فیلم اظهارنظر کنم و طبعا نویسندگان فیلمنامه و کارگردان باید در این مورد توضیح دهند. در این مورد فقط میتوانم درباره شخصیتی که بازی کردم، اظهارنظر کنم. واقعیت این است بازیکردن نقش نفیسه برای من خیلی سخت بود... .
چرا؟
چون پیش از آن در فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» از نقطهنظر طبقه اجتماعی، خاستگاه فکری و از نقطهنظر لهجه، چنین نقشی را تجربه کرده بودم. نفیسه در فیلم «زندگی جای دیگری است» هم از حومه تهران آمده بود و یکجورهایی رفتار و گفتارش تداعیکننده نقش قبلیام بود و شباهتهای زیادی به آن داشت. بنابراین باید اینبار طوری بازی میکردم تا تماشاگر بار دیگر شوکه شود. به همین دلیل بازی اینگونه نقش برایم سخت بود.
متوجه شدم. در واقع باید شخصیتی را طوری بازی میکردید که با نقش آن فیلم تفاوت میداشت. البته اینجا نفیسه از یک نوع سرخوشی برخوردار است، در حالی که در فیلم قبلی شخصیتی که بازی کردید چنین وجهی نداشت و بیشتر مستاصل بود و افسرده. ضمن اینکه آنقدر وجه زنانه نفیسه را پررنگ کردید که فقط او تنها کسی است که در آن وضعیت نابسامان داستان فیلم، با برنامه دنبال اهدافش میرود و میخواهد زندگیاش را سروسامان دهد، بدون اینکه حتی بخواهد وارد مسایل جزیی زندگی داوود (حامد بهداد) شود.
کاملا همینطور است. منتها حتما میدانید سینمای ما به این شکل است که وقتی بازیگری در اجرای نقشی موفق میشود، بارها و بارها دنبال او میروند تا همان نقش را در فیلمهای دیگر تکرار کند. ولی من از کلیشهشدن پرهیز میکنم. بنابراین سعی کردم وجه دیگری از این شخصیت را پررنگ کنم. در پاسخ سوال شما هم باید بگویم، چون شکل ارتباط نفیسه با داوود فرق میکند و خیلی از گذشته او اطلاع ندارد و در نتیجه او از خیلی چیزها خبر ندارد، به قول شما فقط میخواهد گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. ضمن اینکه خوشبختانه من در این فیلم فرصت کافی داشتم تا درباره نقشم فکر کنم. ابعاد جدیدی از این آدم را کشف کنم تا او را بهگونهای به تصویر بکشم که انسانی است که جنبههای مختلف دارد؛ با همه صداقت و خطاهایش. میخواستم وجوهی از او را تقویت کنم تا وجه تمایز این نقش کاملا مشهود شود. به همین دلیل این آدم انگیزه کافی دارد تا شرایط زندگیاش را عوض کند. از طرفی هم از نظر خودش احساس میکند که داوود هیچوقت در زندگی گذشتهاش دیده نشده و اصلا در زندگی مشترک نادیده گرفته شده. حالا او میخواهد کاری کند تا به داوود بفهماند که من تو را میبینم.
خب، طرز راهرفتن نفیسه و حتی دقتکردن به نخ اضافه پیراهن داوود سر میز غذا، توجه به خوردوخوراک بچهها چنین مسالهای را نشان میدهد... .
اینها مواردی بود که فکر کردم به ترسیم نقش کمک میکند. از این طریق میخواستم سرزندگی و علاقهاش را به داوود نشان دهم. ضمن اینکه باید پایبندی به عقایدش را هم مدنظر میداشتم.
پس میخواستید ماندگاری نقش را ضمانت کنید؟
به نکته درستی اشاره کردید. چون اگر به فیلم درست نگاه کرده باشید، حتما متوجه میشوید که هرکدام از شخصیتهای فیلم مسایل و مشکلات خاص خودشان را داشتند. اما نفیسه تنها کسی است که با آنگونه مشکلات درگیر نیست و در عین حال امیدوارانه به زندگی نگاه میکند و اصلا جور دیگر به زندگی نگاه میکند.
اما با این حال فرصتطلبی خاص خودش را هم دارد، مثل صحنهای که به دروغ طوری وانمود میکند که حامله است و تماشاگر هم باور میکند.
به دلیل اینکه میخواستم موقعیتی خلق شود تا تعلیق بهوجود بیاید. البته این موارد در فیلمنامه بود، من فقط سعی کردم باورپذیر شود.
اما در انتهای فیلم هم وقتی که داخل محضر به داوود میگوید دروغ گفتم که حاملهام، آنجا دیگر باور نمیکنیم. من بهعنوان تماشاگر فکر کردم بار دیگر دروغ میگویید و واقعا حامله هستید.
(میخندد) خوشحالم که چنین حسی را دریافت کردید...
چرا؟
چون میخواستم چنین حسی ایجاد شود.
حالا واقعا نفیسه حامله بود؟
نفیسه دفعه اول بهگونهای صحنه را چید و وانمود کرد که حامله است. ولی در پایان فیلم هر چه به داوود گفت راست بود. منتها چون آنقدر جدی صحبت کرد که یک مقدار دوباره برای تماشاگر شک و شبهه ایجاد میکند.
اصلا چرا طنز را وارد این ماجرا کردید؟
چون میخواستم شخصیت تخت نباشد و از سویی هم تلخی فیلم را بگیرد. ضمن اینکه طنز باعث میشود که تماشاگر به شخصیت نزدیکتر شود.
اصولا دخل و تصرفی در نقش انجام میدهید؟
تا آنجا که بتوانم سعی میکنم در فیلمنامه دخل و تصرفی نداشته باشم، چون برای نوشتن فیلمنامه زحمت میکشند و قطعا برای تکتک پلانهای آن فکر و ایده بهکار رفته است. در فیلم «زندگی جای دیگری است» سعی کردم تمرکزم روی راهرفتن و زیروبمکردن صدایم باشد. اولین چیزی که به آن توجه کردم، این بود که باید کاری کنم در کنار مردی که هیچ حرکت بیرونیای ندارد، دایما سکوت میکند و فقط سیگار میکشد، حرکاتم دیده شود، به طوری که صدای حرکاتم از صدای خودم بلندتر باشد! به نظر من باید همه حرکات نفیسه فریاد بزند. بنابراین نفیسه کارهایی انجام میدهد تا در معرض دید داوود قرار گیرد. حتی سعی میکرد توجه بچههای داوود را هم جلب کند تا از این طریق رابطهاش با پدرشان بهتر شود. به همین دلیل فکر میکنم خیلی از جاهای فیلم بار درام روی دوش نفیسه است. هرچند در جشنواره فیلم فجر این موارد دیده نشد!
منظورتان در بخش کاندیدا و داوری است؟
بله. وقتی اسامی کاندیدا اعلام شد، برایم یک مقدار عجیب بود.
البته از نقطهنظر داوری و نتایج انتقادهایی به جشنواره فجر امسال وارد بود. اما میخواهم نظرتان را بیشتر بدانم؟
من همه فیلمهای این دوره جشنواره را ندیدم. ولی آن تعدادی را که دیدم، سوالاتی برایم بهوجود آورد، مثلا بازیگری را اصلا در سطح گرفتن جایزه نمیبینی، اما بعدا بهعنوان یکی از کاندیداها اسمش برده میشود!
الان که فیلم اکران شده، علت اینکه آقای هادی، کارگردان فیلم، علاقهای ندارد درباره فیلم حرف بزند و به زمان اکرانش معترض شده، چیست؟
من خیلی در جریان این قضیه نیستم. چون در حال بازی در سریال هستم و اصلا فرصت ندارم. بنابراین نمیتوانم پاسخی به شما بدهم.
در صحنه دو نفر زن و مرد که نفیسه درباره وضعیت بچهدارشدنش صحبت میکند و داوود هم زیر بار نمیرود، از جمله صحنههای جالب فیلم است. آن صحنه چگونه شکل گرفت؟ مثلا دیالوگها همانی بود که در فیلمنامه وجود داشت؟
دقیقا به یاد نمیآورم. چون مدتها از زمان فیلمبرداری آن گذشته است. اما یادم هست که موقع اجرای آن صحنه میخواستم نفیسه بهگونهای باشد تا هرطور شده داوود را تحت تاثیر قرار دهد... .
حتی پای اعتقاداتتان را به میان آوردید؟
کاملا. حتی سعی کردم موضوع احساسی شود و گریه کنم. به هرحال اینها حربههایی بود که من میتوانستم از آن استفاده کنم.
به هر شکل این شخصیت با وجود طبقه اجتماعیاش از هوش و ذکاوت برخوردار است، بهطوری که وقتی خواست از خانه داوود برود، دلیل آورد ما دیگر محرم نیستیم و در نهایت داوود را مجبور میکند که از او خواستگاری کند.
بله. چون تکلیفش با خودش روشن است و میداند که چه میخواهد و در عین حال خیلی زن است.
بازی با بازیگر مقابلتان، حامد بهداد، چگونه بود؟
به نظرم همکاری خوبی داشتیم. خوشبختانه آقای بهداد هم نقشش را دوست داشت و واقعا در کار همراه بودند.
ضمن اینکه شبیه نقشهای دیگرش نبود... .
من هم موافقم. در این فیلم بازیشان درونی بود.
با توجه به روند ارتباط نفیسه و داوود، هرچه به انتهای فیلم نزدیک میشویم، ماندن کنار داوود و تلاش نفیسه برای زندگی با او منطقی به نظر نمیرسد. چرا؟
من اینجوری فکر نمیکنم. معتقدم نفیسه واقعا داوود را دوست دارد و همانطور که گفتم به خاطر نوع نگاه و اعتقاداتش فکر کرد میتواند شفای داوود را از امامرضا(ع) طلب کند. ضمن اینکه بیماری داوود خیلی هم نشانههای بیرونی نداشت. او هم اطلاعات پزشکی زیادی ندارد. به هرشکل آنقدر امید در این آدم قوی است که همه چیز را با دید مثبت میبیند.
گریم و بزککردن نفیسه بعد از ازدواج با داوود پیشنهاد شما بود؟
نه. آقای هادی روی تمام این مسایل فکر کرده و معتقد بودند نفیسه باید آن شکلی باشد.
نظرتان درباره پایان فیلم چیست؟
به نظرم داوود در نهایت به مرز آگاهی میرسد. بنابراین در نهایت تلاش میکند که روابطش را با فرزندان و اطرافیانش خوب کند.
منظورم این است که یک آدم بیگناه، چطور میتواند جای کسی دیگر به زندان برود؟
خب، به نظرم آنچه در یک درام منطقی به نظر میرسد، این است که شخصیتها خیلی سریع متحول نمیشوند. بلکه در نهایت تلنگری میخورند. به نظرم شاید داوود میخواست با این کار تطهیر شود.
و حرف پایانی؟
من در این فیلم نقشم را خیلی دوست داشتم. به نظرم یکی از پیچیدهترین نقشهایی بود که تاکنون بازی کردهام. امیدوارم در شرایطی که کارگردان و تهیهکننده به مشکل برخوردند، فیلم اکران موفقی داشته باشد.