نیمی از جامعه میل به مشارکت در حوزه سیاسی ایران را ندارند

نیمی از جامعه میل به مشارکت در حوزه سیاسی ایران را ندارند

تقی آزاد ارمکی - انتخاباتی که در پیش داشتیم در سایه یک مجموعه از محدودیت‌ها بود. محدودیت اول این بود که قرار نیست دوره آقای رییسی نقد شود و از یک طرف باید آن را دوره طلایی قلمداد کنید.
با انتخاب خود چه بر سر آينده ایران خواهيم آورد؟

با انتخاب خود چه بر سر آينده ایران خواهيم آورد؟

مرتضی عزتی - ديدگاهي در ايران امروز به صورت واقعي يا در سايه در بخش‌هايي از جامعه قدرت را در دست گرفته است كه مسوول به قهقرا بردن ايران است
شنبه ۱۶ تير ۱۴۰۳ - 2024 July 06
کد خبر: ۲۷۹۸۷
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۷

مطالبات اصلاح‌طلبان از روحاني روشن است

مرتضي الويري
تدبیر24: يك سال است كه طيف‌هاي سياسي دنبال جواب اين سوال هستند كه روحاني اصلاح‌طلب است يا اصولگرا. تا حالا هم هر كسي در اين باره حرفي زده است؛ حرف‌هايي كه مشخصا ناظر به انتخابات مجلس دهم است، جايي كه حضور روحاني و اعتدال‌گرايان به عنوان يك نيروي نوظهور اما تاثيرگذار در كنار هر يك از دو جناح سياسي كشور مي‌تواند معادلات جديدي را دامن بزند. اكنون هم اصولگرايان و هم اصلاح‌طلبان به خوبي مي‌دانند ماندن در كنار روحاني و تيم او مي‌تواند در انتخابات مجلس دهم سرنوشت آنها را به گونه‌يي ديگر رقم بزند. در مقابل به نظر مي‌رسد كه روحاني نيز دريافته كه بدون اين دو جناح نمي‌تواند توان چنداني براي جلو رفتن در مسير سخت سياست‌ورزي داشته باشد. در چنين شرايطي سوال اساسي اين است كه نهايتا ائتلاف‌هاي انتخابات سال 94 به چه شكلي خواهند بود. آيا باز هم همان ائتلاف‌هاي 24 خرداد 92 در آنجا ظهور مي‌كنند يا اينكه شاهد ليست‌هايي با تركيب‌هاي سياسي متفاوت خواهيم بود؟ مرتضي الويري در گفت‌وگو با «اعتماد» تاكيد دارد كه روحاني و اصلاح‌طلبان موتلف يكديگر هستند، اتلافي كه به زعم او همچنان پابرجاست. او همچنين در پاسخ به سوالات ما موقعيتي از يك كثيرالاضلاع شكل گرفته از نيروهاي اصلاح‌طلب و اصولگرا را ترسيم مي‌كند كه در انتخابات مجلس دهم براي خارج كردن تندروها از حوزه تاثيرگذاري تن به يك همكاري سياسي خواهند داد.

ارزيابي شما از آقاي روحاني و دولت ايشان در نسبت با نيروهاي اجتماعي و پايگاه‌هاي سياسي كه در كشور وجود دارد چيست؟

مي‌شود گفت آقاي روحاني در بدترين شرايط بعد از پيروزي انقلاب مسووليت دولت را بر عهده گرفتند. آقاي روحاني مجموعه‌يي را تحويل گرفته است كه چندين زلزله 8 ريشتر همه ساختارهاي آن را ويران كرده بود. ترميم و بازسازي يك چنين مخروبه‌يي كار بسيار دشواري است و معمولا ساخت و سازها موقعي خود را سريع مي‌تواند نشان دهد كه بر روي يك شالوده آماده و مهيا انجام شود. اما همانطور كه اشاره كردم آقاي روحاني در شرايطي كار را شروع كرد كه بايد بر روي يك ويرانه‌يي يك بناي جديد را بسازد. بنابراين قبل از آنكه ساخت و ساز شروع شود نياز است تا خرابي‌هاي اين ويرانه جمع شوند و يك عمليات آواربرداري گسترده انجام گيرد. لذا تغييرات براي اينكه محسوس شود نياز به زمان بسيار بيشتري دارد. كساني كه اطلاعات جزيي و فني ندارند و ‌با كارهاي اجرايي آشنايي ندارند، انتظار و توقع دارند كه تحولات و تغييرات و سازندگي‌ها خود را سريع‌تر نشان دهد. واقعيت اين است كه كارهاي بنيادين خوبي انجام شده، اما با توجه به تنگناهاي موجود ظهور اين تغييرات زمان بيشتري را مي‌طلبد و اين در حالي است كه عموم جامعه ايران تشنه ايجاد تغييرات و لمس آن علي‌الخصوص در حوزه‌هاي اقتصادي و معيشتي است و همين هم كار آقاي روحاني و دولت ايشان را دو‌چندان سخت مي‌كند. يعني سطح مطالبات با داشته‌ها و ميراث اين دولت هماهنگ نيست.

‌ اين وضعيتي كه توصيف كرديد، چه تاثيري بر پايگاه اجتماعي آقاي روحاني گذاشته است؟ يعني شما اگر بخواهيد موضع جامعه را در قبال دولت و شخص آقاي روحاني ارزيابي كنيد، فكر مي‌كنيد جامعه ايران در چه موضعي قرار گرفته است؟

اين يك بدشانسي است كه به آقاي روحاني تحميل شده است.من تصور مي‌كنم انتظار جامعه بيش از آن چيزي است كه قابل انجام بودن است. يعني جامعه انتظار داشت كه قيمت‌ها كاملا تحت كنترل دربيايد، جامعه انتظار داشت بيكاري كاهش پيدا كند. جامعه انتظار داشت كه فضاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي بازتر از اين شود. بنابراين انتظارات جامعه بيشتر از وضعيتي است كه بعد از آمدن آقاي روحاني ايجاد شده است، فاصله ميان انتظارات عمومي و كارهاي انجام شده در ماه‌هاي گذشته يك نوع گله‌مندي را ايجاد كرده است. منتها وقتي كارهاي انجام شده را با محدوديت‌هاي دولت تطبيق مي‌دهيم و مخصوصا اينكه بسياري از تغييرات و تحولات كاملا در اختيار دولت و رييس‌جمهوري نيست، آن موقع است كه بايد اذعان كنيم جامعه نياز به تزريق اميد بيشتر دارد و همچنين دولت هم بايد جامعه را در جريان وضعيت خود و ميراثي كه تحويل گرفته، قرار دهد. چون به هر حال اين فاصله‌يي كه اشاره كردم اگر مديريت نشود به ضرر دولت خواهد بود.

‌ بحث داغ اين روزها، بحث خاستگاه سياسي آقاي روحاني و نسبت دو جريان سياسي با ايشان، يا به عبارت بهتر نسبت ايشان با دو جريان سياسي اصلاح‌طلب و اصولگرا است. شما فكر مي‌كنيد كه آقاي روحاني چه در فرآيند انتخاباتي سال گذشته و چه بعد از آن در چه نسبتي با دو جريان سياسي قرار گرفته است؟ نكته مهم‌تر اينكه جنس پيوند اصلاح‌طلبان با‌ آقاي روحاني را چگونه تعبير مي‌كنيد؟

آقاي روحاني از همان اول اعلام كرده بود كه اصلاح‌طلب نيست، بلكه اعتدال‌گرا است. اين به آن معنا بود كه آقاي روحاني از يك مقطع به بعد كه به 24 خرداد منتهي مي‌شود نخواسته در اردوگاه اصولگرايي هم كار كند، چون اگر ايشان چنين قصدي داشت خيلي راحت مي‌گفت كه من همچنان اصولگرا هستم. اين بحث اعتدال‌گرايي هم خط‌كشي ايشان با جريان اصلاح‌طلب است و هم با جريان اصولگرا. اصلاح‌طلبان هم هيچگاه ايشان را اصلاح‌طلب معرفي نكردند. اما نهايتا در انتخابات سال گذشته ايشان به همكاري با اصلاح‌طلبان روي آوردند و به هم نزديك شدند. دليل اين هم خطراتي بود كه كشور را تهديد مي‌كرد. البته رد شدن صلاحيت آقاي هاشمي و عدم ثبت نام آقاي خاتمي و نبودن زمينه براي ثبت نام اصلاح‌طلبان ديگر، از جمله شرايطي بود كه اصلاح‌طلبان و آقاي روحاني و در كل اعتدل‌گرايان را به هم نزديك كرد. بنابراين اصلا در اين فرآيندها بحث اصلاح‌طلب شدن آقاي روحاني يا تغيير هويت اصلاح‌طلبان در كار نبوده است. بحث عبارت از اين است كه براي نجات كشور بحث اصلاح‌طلب و اصولگرا مطرح نيست. به هر حال يك سري طيف‌هاي سياسي و فعالان سياسي حس كردند كشور در خطر است و تصميم‌ به يك همكاري براي نجات آن گرفتند.

‌ اين مجموعه‌يي كه تصميم به همكاري گرفتند الان در چه وضعيتي نسبت به همديگر قرار دارند؟ يعني بعد از پيروزي انتخاباتي آقاي روحاني چه اتفاقي در اين مجموعه و چه تغييراتي در آن حادث شده است؟

الان هنوز هم در همان مرحله خطر هستيم. انتخبات 24 خرداد شروع فرآيند عبور از مرحله خطر بود نه عبور كامل از آن. بنابراين طبيعي است كه همچنان اين حس همگرايي در آن مجموعه وجود داشته باشد. مخصوصا اينكه تهديدات داخلي و خارجي كه تندروها ايجاد مي‌كنند هم هنوز به‌طور كلي رفع نشده و نسبت به آن نگراني وجود دارد. من همچنان فكر مي‌كنم كه اصلاح‌طلبان هنوز هم با وجود برخي انتقادات از فعاليت‌هاي دولت حمايت مي‌كنند تا كشور بتواند اين مرحله را پشت سر بگذارد و وارد موقعيت جديدي بشود كه ثبات بيشتري دارد.

‌ شما اشاره كرديد كه نه اصلاح‌طلبان، نه اعتدال‌گرايان و از جمله آقاي روحاني تغيير هويت نداده‌اند، اما كنار هم هستند و همچنان با هم همكاري مي‌كنند. خب سوال اصلي اين است كه آقاي روحاني و اعتداليون با اصلاح‌طلبان در اين يك سال گذشته و شايد هم قبل از آن در چه موقعيتي نسبت به هم قرار دارند؟

اصلاح‌طلبان و آقاي روحاني با حفظ خصوصيات ذاتي خود، موتلف هم هستند.

‌‌ اين ائتلاف به نظر شما به كجا مي‌رود؟ رسيدن به شرايط ثبات آيا مي‌تواند اين پيوند را سست يا گسسته كند؟ يا اينكه مي‌تواند در آينده در يك سري مناسبات جديد تغيير حالت دهد و مثلا تبديل به يك نيروي منسجم و جديد شود كه ديگر تنها موتلف هم نيست، بلكه خودش يك طيف منسجم سياسي خواهد بود؟

اصلاح‌طلبان مطالبات روشني دارند، به عنوان مثال در حوزه اقتصادي اصلاح‌طلبان به دنبال يك فضاي رقابت سالم اقتصادي هستند و شرايط سالم اقتصادي براي يك رشد متوازن را مي‌طلبند. در حوزه فرهنگي و اقتصادي آنها به دنبال فضاي باز هستند و همينطور برداشتن تنگناهايي را مي‌خواهند كه سعي شده با رنگ و لعاب يك سليقه ديني به جامعه تحميل شود. در حوزه سياست خارجي به جاي تقابل به دنبال تعامل و همكاري هستند، در حوزه اجتماعي مطالب مختلف و حقوق اجتماعي براي كليه اقشار و مذاهب مد نظر اصلاح‌طلبان است. بنابراين به هر ميزاني كه آقاي روحاني بتواند در اين مسير جلو بيايد و حركت كند، اصلاح‌طلبان احساس مي‌كنند كه يك فرد با تابلويي ولو غير اصلاح‌طلب اهداف آنها را دنبال مي‌كند و هيچ دليلي ندارد كه در آن صورت بخواهند از آقاي روحاني و اعتدال‌گرايان جدا شوند. اگر در اين زمينه عملكرد دولت غير از اين باشد قطعا اصلاح‌طلبان راه خود را خواهند رفت. البته از اين طرف هم اگر برخي تندروهاي اصلاح‌طلب بخواهند مطالباتي غيرمنطقي را مطرح كنند و روي مسائل امكان‌ناپذير اصرار بورزند، قطعا زمينه شكاف اين ائتلاف را فراهم كرده‌اند. حفظ اين موقعيت بستگي مستقيم به رفتار دو طرف دارد. بدنه اصلاح‌طلبان و اكثريت آنها هم تاكنون با دولت همراه بوده‌اند و حتي سعي كرده‌اند در حاشيه قدرت مرتب مشكلات اين دولت را به جامعه منتقل و گوشزد كنند.

‌ آيا سابقه اين 11 ماه گذشته اين اميدواري را ايجاد مي‌كند كه اصلاح‌طلبان و‌آقاي روحاني به همكاري و نزديكي خود ادامه دهند؟ به هر حال در همين مدت انتقاداتي هم مطرح شده كه حتي برخي از چهره‌هاي سرشناس اصلاحات هم بر آن اصرار دارند. اين آيا زمينه شكاف است يا تنها همان حمايت منتقدانه‌يي كه اصلاح‌طلبان بر آن اصرار دارند؟

با توجه به محدوديت‌هاي فراواني كه آقاي روحاني را محاصره كرده و مواضع بسيار منفي و مخربي كه شاهد هستيم در بين قسمتي از نمايندگان مجلس و برخي از صاحبان قدرت نسبت به دولت وجود دارد، آقاي روحاني خوب حركت كرده و من فكر مي‌كنم كه اكثر اصلاح‌طلبان هم چنين برداشتي از رفتارها و اقدامات دولت دارند. به همين دليل هم جريان اصلاح‌طلبي در كل حامي مواضع و رفتارهاي كلي آقاي روحاني و دولت ايشان است. بنابراين سابقه اين ماه‌هاي گذشته به نظر من حكايت از آن دارد كه آقاي روحاني و اصلاح‌طلبان اين راه را همچنان در كنار يكديگر ادامه خواهند داد.

‌ اين مناسبات تا انتخابات مجلس دهم به كجا خواهد رسيد؟ آيا دو طرف تا انتخابات سال 94 هم با همان پيوند سال 92 جلو خواهند آمد يا اينكه آقاي روحاني امكان دارد به دنبال موتلفان جديدي در ميان اصولگرايان باشند كه از نفوذ بيشتري در قدرت رسمي برخوردار هستند؟

الان پيش بيني مجلس كار راحتي نيست و قطعا اتفاقات مختلفي تا آن زمان خواهد افتاد، اما اگر فردا انتخابات برگزار شود اولويت مهم براي اصلاح‌طلبان اين نيست كه مجلس را در دست بگيرند. اولويت اصلاح‌طلبان اين است كه سعي بكنند مجلس از جريان افراطي تهي شود و افراد واقع‌گرا در مجلس حضور پيدا كنند، چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا. چون بيشترين لطمات و ضرباتي كه ما چه در عرصه بين‌المللي و چه عرصه‌هاي داخلي خورديم و مي‌خوريم از جريان‌هاي تندرو است. به‌طور مثال خسارت‌هاي سنگيني كه از بالا رفتن از ديوار سفارت انگلستان براي ما به وجود آمد حاصل حضور همين طيف‌ها بود.

‌ در فرآيندي كه شما توصيف كرديد امثال آقاي لاريجاني يا اصولگرايان معتدل‌تر كه طي يك سال گذشته به آقاي روحاني و دولت هم نزديك شده‌اند و حمايت‌هاي جدي هم در برخي مواقع داشته‌اند، از چه درجه‌يي از اهميت برخوردار هستند؟ آنها چه نقشي را ايفا خواهند كرد؟ چقدر اصلاح‌طلبان يا دولت مي‌توانند از نقش و موقعيت اين دست طيف‌ها و چهره‌ها به نفع خود استفاده كنند؟

به اعتقاد من اصولگراياني كه با درك واقعيات موجود مي‌آيند و موضع‌گيري‌هاي اصلاح‌طلبانه انجام مي‌دهند بهترين خدمت را به نظام و آينده كشور انجام مي‌دهند. علت آن هم اين است كه بسياري از حرف‌ها را اگر يك اصلاح‌طلب بزند، مخاطبين محدودي در حوزه قدرت خواهد داشت و تاثير چنداني ندارد و در مقابل همان حرف‌ها را اگر يك اصولگرا بزند، طبيعتا مي‌تواند مخاطبين بيشتري داشته باشد. لذا تصور من اين است كه اگر افراد و طيف‌هاي مورد اشاره شما به تدريج موضع مشتركي با اصلاح‌طلبان پيدا كنند، بسيار براي آينده نويد بخش خواهد بود.

‌ اصولگرايان معتدل چقدر به صورت جدي اين كار را دنبال مي‌كنند؟ پراكندگي اين رفتار را در بين اصولگرايان چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

اين رفتار هنوز به شكل جرياني در ميان اصولگرايان اتفاق نيفتاده است. بيشتر به صورت انفرادي انجام مي‌شود. اگر چه وقتي در محافل خصوصي با اصولگرايان و چهره‌هاي شاخص آنها صحبت مي‌كنيم، در خيلي از موارد از اصلاح‌طلبان تندتر هستند. اما يك سري ملاحظات جناحي وجود دارد كه موجب شده در يك رو در بايستي سياسي حرف خود را به صورت علني و صريح نزنند.

‌ يك مساله مهم در اين بحث مثلث آقايان هاشمي، خاتمي و ناطق نوري است كه ماندن آن چقدر مي‌تواند براي ثبات اين دولت و مناسبات آينده ثمربخش باشد. وضعيت اين مثلث ائتلافي را كه سال گذشته شكل گرفت چگونه مي‌بينيد و فكر مي‌كنيد كه ما در‌آينده بايد منتظر چه حركت‌هايي از جانب آنها باشيم؟

من تصور مي‌كنم كه مطلب بسيار فراگيرتر از يك مثلث است. شايد بهتر است به يك كثيرالاضلاع فكر كنيم. از سال گذشته و در دو سه سال اخير با توجه به عملكرد منفي دولت دهم و خسارات ناشي از اقدامات آن، بسياري از جرياناتي كه با اصلاح‌طلبان زاويه داشتند و رقيب هم به شمار مي‌آمدند، توانستند خود را هماهنگ كنند. در مقابل هم جريان اصلاح‌طلبي بخش افراطي خود را كنار گذاشت و اين بخش تضعيف شد و جريان اصلاحات به واقعيت‌هاي موجود نزديك‌تر شد و احساس كردند كه نمي‌توان با تندروي‌ها از آن دست مشكلات را حل كرد. لذا سازگاري و هماهنگي بيشتري به وجود آمد كه ادامه هم پيدا كرد و اكنون آن مثلثي كه شما اشاره كرديد تبديل به يك كثيرالاضلاع شده و مي‌تواند در آينده وزين‌تر هم باشد.

‌ به نظر شما اين كثيرالاضلاع، مي‌تواند به‌طور منسجم براي مجلس دهم يا رويدادهاي ديگر كار كند يا اينكه در درون خود هم با يك رقابت مواجه مي‌شود و سعي مي‌كند اين رقابت را به رقابت سياسي عمومي بسط دهد و با اين كار فضا را براي جريان‌هاي تندرو تنگ كند؟

من معتقدم اگر فردا انتخابات برگزار شود اين كثيرالاضلاع به دنبال خارج كردن مجلس از دست تندروها است. اين ضرورتي است كه هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرايان معتدل به آن رسيده‌اند. اين خطي است كه اين كثيرالاضلاع را دور هم جمع مي‌كند. يعني اگر هم در درون اين ائتلاف رقابت‌هايي باشد كه حتما هست، اما همه نيروهاي آن در قبال تندروها به هماهنگي يا نظر واحد رسيده‌اند و مي‌خواهند مجلسي تشكيل دهند كه از تندروي‌ها ضربه نخورد و بتواند پشتيبان مطمئني براي تحولات كشور باشد. به عبارتي من فكر مي‌كنم اگر انتخابات همين فردا انجام شود، اصلاح‌طلبان و اصولگرايان معتدل و اعتدال‌گرايان بتوانند در بخش قابل توجهي از كرسي‌ها و حوزه‌هاي انتخابيه نامزد واحد معرفي كنند.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: