بایدمنتظر ماند و دید که پروژه تخریب آیت الله چه زمانی و با چه تاکتیکی رونمایی خواهد شد. بخصوص که انتخابات حساس خبرگان رهبری نیز ...
تدبیر24:لازم نیست
اهل سیاست باشی یا نظریه پرداز و تئوریسین، کافی است اندک آشنایی با جغرافیای
سیاسی و اجتماعی ایران داشته باشی تا این نکته را بخوبی درک و فهم کنی که مهم ترین
بزنگاه و گرانیگاه حساس و تاثیر گذار عرصه قدرت طی چند سال اخیر در اسفند ماه سال
94 رقم خورده و تمامی تحولات پسینی عرصه سیاسی را دچار تغییر و تحولات شگرفی خواهد
کرد.
به گزارش خبرنگار
سیاسی تدبیر24 شاید همین اهمیت خطیر است که بیش و پیش از هر زمانی تنور انتخابات
مجلس دهم را از مدت ها پیش تر گرم و پر حرارت کرده است. بطور معمول از آن حیث که
ساختار منسجم و شاکله منظم حزبی بر کنش سیاسی در کشور ما حکفرما نیست و فعالیت های
سیاسی در قالب موسمی و بصورت تکیه ای کلید می خورد، همواره بیش از عرف متداول
جهانی کنش پیشا انتخاباتی در کشور ما آغازیدن می گیرد اما در این دوره تمامی
رکوردهای قبلی نیز دچار جابجایی شده و این فعل و انفعالات نشان از اهمیت دوچندان و
مضاعف انتخابات آتی مجلس می دهد.
چند نکته را می توان
بطور فهرست آور در اهمیت انتخابات آتی مثال آورد. پس از مجلس ششم و طی 12 سال که قوه
مقننه به تمامی در کف اختیار اصولگرایان بوده و بعید می نماید که شرایط حال حاضر
سیاسی اجازه ترکتازی بی چون و چرا را به اصولگرایان در انتخابات تازه بدهد، دیگر
شاخصه و خصیصه متمایز کننده نتایج انتخابات سال 92 برآمدن دولت غیر همسو با اصولگرایان است، از
یکطرف طیف سیاسی همگرا با دولت این اطمینان خاطر را دارد که در اضلاع و اجزای
انتخابات حامی و ناظر قدرتمندی دارد و از سوی دیگر این پیروزی می تواند نوید بخش
موفقیت های آینده باشد البته منوط به عملکردهای دولت در مدت آتی. در دیگر سو
اصولگرایان با از دست دادن آخرین سنگر انتخابی قدرت چانه زنی سیاسی خود را بسیار
ضعیف تر خواهند یافت به خصوص که این بار اصلاح طلبان و اعتدال گرایان با درس گیری
از اشتباهات گذشته اگر بهارستان را در اختیار بگیرند بسیار بعید است که به این
راحتی ها عرصه را به رقیب واگذارند و تمامی این نکات بازی انتخابات مجلس دهم را
برای اصولگرایان و بخصوص لایه های تندرو آنان بازی مرگ و زندگی کرده است.
حال در این شرایط دو
استراتژی در برابر اصولگرایان قرار دارد. اول آنکه آنان در وجه ایجابی و اثباتی به
توانمند سازی و تطبیق خود در مسیر خواست و میل اکثریت گام نهند و در راستای جلب
اکثریت به سمت و سوی خود حرکت کنند و با گذار از اشتباهات گذشته بر داشته های خود
بیافزایند تا بتوانند اکثریت یا اقلیت مقبولی را در مجلس آتی به کف آرند. یا در
راهبرد دوم در وجه سلبی با نفی رقبای سیاسی بر دامنه تخریب ها و هجمه ها بیافزایند
و با حمله به رقبای سیاسی با استفاده از قدرت فعلی که در پارلمان دارند عرصه را بر
رقیب تنگ کرده و به عنوان مثال با کارشکنی در عملکردهای دولت توده حامی آنان را
مایوس کرده و اقلیت همیشه همراهی که سبد آرای آنان را همواره تامین کرده اند به
فکر پیروزی بر رقیب سیاسی باشند.
از شواهد امر پیداست که
تندروهای جریان اصولگرا یا همان هایی که این روزها بیشتر با برند پایداری شناخته
می شوند راه حل دوم را برگزیده اند و در این میان توجه خود را بیش و پیش از هر
چیزی به یک نقطه کانونی مهم معطوف داشته اند. فعل و انفعالی که یکبار باخت تاریخی
و مهمی را بر آنان مستولی کرد و قوه مجریه را از کف شان ربود و اکنون هم بزرگترین
نگرانی آنان به این نقطه متوجه شده است.
" اجماع"
مهم ترین فعل و انفعالی بود که در خرداد ماه 92 همه معادلات از پیش فرض شده را
دچار دگرگونی کرد و چرا یکبار دیگر نتواند به مثابه سلاح استراتژیک باشد؟ در این
میان کانون هسته ای این اجماع با محوریت دو تن انسجام و قوام یافت. آیت الله هاشمی
رفسنجانی و سید محمد خاتمی و اکنون این دو باید لاجرم در چارچوب برنامه ریزی شده
تندروها آماج دور تازه ای از حملات باشند.
طرح ممنوع التصویری و
ممنوع البیانی رئیس جمهوری هشت ساله کشور که در نوع خود نه تنها بی سابقه و عجیب و
غیر منتظره می نمود بلکه با تمامی اصول اخلاقی و بندهای قانون اساسی نیز در تغایر
بود، برآمده از دور تازه همین تحرکات و هدف گذاری هاست. حال اما باید منتظر ماند و
دید که تندروها برای آیت الله هاشمی رفسنجانی چه برنامه هایی تدارک دیده اند.
بی شک جایگاه سیاسی
هاشمی در حاکمیت اجازه چنین تحرکات سخیفی را به طیف مقابل نمی دهد اما بدیهی است
که آنان بی کار نخواهند نشست علی الخصوص که هاشمی بواسطه خاستگاه سیاسی مشترک با
دولت و جایگاه ویژه ای که در افکار عمومی و نیز در میان منتقدین سیاسی بدست آورده
مهم ترین قطعه پازل موفقیت تحول خواهان در انتخابات آتی بوده و بدیهی است که به
میزان این اهمیت برنامه های تقابلی پرو پیمانی برای وی تدارک دیده شده باشد.
حال باید منتظر ماند
و دید که پروژه تخریب هاشمی چه زمانی و با چه تاکتیکی رونمایی خواهد شد به خصوص که
انتخابات حساس خبرگان رهبری نیز در راه بوده و در آنجا نیز هاشمی می تواند مهره
گرانسنگی برای مقابله با برنامه های تندروها باشد. البته تجربیات چند دهه ای نشان
داده که هرگاه دایره تخریب ها و تهدیدها فزونی می یابد در روندی معکوس بر محبوبیت
فرد موصوف افزوده خواهد شد نکته ای که البته به نظر می رسد تندروها بواسطه ضعف
داشته ها و اندیشه ها آلتنرناتیوی برای آن نداشته و بازهم همین سبک و سیاق را به
پیش خواهند گرفت.
"من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد، ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان اغفال شده ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند نباید از آن مسایل سوءاستفاده شود و میزان در هر کس حال فعلی اوست".
حااااااااال فعلی...
خوب خودم که همینو گفتم
اما خودم جواب میدم چون میدونم که تو...
پرسیدی که چرا فریاد وا اسلاما سر میدیم؟
جواب: در دولت جدید فریاد وا اسلاما سر میدهیم چون:
وزیر ارشاد یک حجاریان ...ت. عدم نگرانی از وضعیت فرهنگی جامعه و القای آرامشی کاذب که صرفا برای فرار از مسئولیت و فعالیت های مقابله ای فرهنگی است. و این همه علاوه بر گلهایی است که در نمایشگاه کتاب با فروش کتابهای ضدفرهنگی کاشته شده است. بگذریم...
فریاد وااسلاما سر میدهیم چون:
منافع ملی و سرمایه های انرژی مملکت رو به خاطر 3/5 میلیارد که آن هم نسیه است و هنوز بخش اعظمی ازآن واریز نشده از دست دادیم که برگرداندش هزینه گزاف دارد...و با اینهمه مسئولین لجوجانه دل آرام اند!
علی علیه السلام در بازارها میگشتند و مردم رو از رفتارهای غیر دینی پرهیز میدادند و مجرمین رو در علن جامعه حد میزدند... اما رییس جمهور مملکت ما میگوید نمیشود مردم را به دینداری مجبور کرد...بله کسی مجبور نمیکنه اما شما هم از وظایف کوتاهی نکنید!
چرا فریاد وا اسلاما سر ندهیم؟!
ما به مشکلات هشت سال پیش اعتراض داشتیم و هم اکنون هم اعتراض داریم
آخه وصیت نامه امام رو کسی منفی میده؟!
حتما اصلاحطلب هم هستید؟!
زمانی که همین تدبیریها در اسفند 78 آیت الله را (در انتخابات مجلس ششم) جوری تخریب کردند که روی دشمنان نظام سفید شد.