بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
کد خبر: ۲۹۳۷۸
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۲
من یادداشت آقای حسین موسویان با عنوان "اتحاد امنیتی ایران و آمریکا راه نجات عراق" را خواندم.برای کشوری که مشکلات داخلی خود را حل و فصل کرده باشد،بیکاری و اقتصاد را سامان داده باشد و مازاد ثروت یا انرژی داشته باشد ،نگران عراق بودن بسیار خوب و ایده ال است...
تدبیر24: هادی اعلمی فریمان - همه ی دوستانی که کتاب تاریخ ابتدایی و راهنمایی را خوانده اند، یادشان هست در تحلیلی بسیار ساده و به دور از پیچیدگی های زبانی، شکست پادشاهان قدیم را بیشتر ناشی از توجه به کشورگشایی و یا توجه بیش از اندازه به خارج از مرزها دانسته اند که به معنای بی توجهی به وضع داخلی مردم بوده است.میل به سلطه و یا نفوذ در نهاد انسان همپای خلقت اوست.مهم این است که بتوان در عرصه ی فردی و یا اجتماعی آن را نظارت کرد.گاهی بحث های سنگین حول مسائل خارجی چنان ذهن و فعالیت ما را درگیر می سازد که یادمان می رود هدف حکمرانی که یک منطقه ی جغرافیایی مشخص را در اختیار دارد،همان منطقه ی مشخص است و زمانی که فراتر از منطقه بخواهیم مشکلات دیگران را مدیریت کنیم،حکمرانی داخلی گرفتار نابسامانی های متعدد می شود.من یادداشت آقای حسین موسویان با عنوان "اتحاد امنیتی ایران و آمریکا راه نجات عراق" را خواندم.

برای کشوری که مشکلات داخلی خود را حل و فصل کرده باشد،بیکاری و اقتصاد را سامان داده باشد و مازاد ثروت یا انرژی داشته باشد ،نگران عراق بودن بسیار خوب و ایده ال است.اما برای ما که هر روز آمار فقر ،نابرابری ، تبعیض و فساد در داخل را می بینیم،ورود به بازی های دیگرانی است که خودشان خلق و خودشان هم بازی می کنند.صحنه ی عراق امروز بازی پیچیده و چندجانبه ومانند باتلاقی است که بهتر است آمریکایی ها ، عراقی ها،عربستانی ها و قطری ها خودشان بازی کنند.براین باورم که آن ها می خواهند یکپارچگی و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی را هدف قرار دهند. از این منظرتحولات درعراق بسیار سریع تر از خواست ها و آرمان های ما در حال پیشرفت است. به یاد دارم در زمان صدام، مجلس اعلا و حزب الدعوه زمانی که گزارش تحولات میدانی عراق را منتشر می کردندبا هدف تحت تاثیر قراردادن ما، چنان با حجم بالا از کشتار و نابودی عوامل بعث،ارتش صدام و تجهیزات آن گزارش می کردند که مخاطب گمان می کرد صدام هر لحظه در حال فروپاشی توسط معارضین است.اما سرنگونی صدام به شیوه ای دیگر رقم خورد.اکنون همین معارضین که احتمالا در بخش های اطلاع رسانی دولت عراق به کار مشغولند،همین رویه را در پیش گرفته اند.گزارش یک سویه از نابودی و کشتار وسیع داعش،بعثی ها و تجهیزات آن ها نابودی قریب الوقوع انان را مژده می دهد،اما خبرهای مناطق تحت حضور داعش از وضعیتی متفاوت خبر می دهد.داعش در حال تثبیت و گسترش خود است.تلویزیون تاسیس می کند،مجله منتشر می کند و نفت می فروشدو ادارات تاسیس و مستقر می کند. البته که یکی از هدف های داعش تخریب سیستم سیاسی ماست و تخریب اسلام منطقی و مومنانه.اما این موازی سازی دقیق را چه کسی یا کسانی برای تخریب کجاها تدارک دیده اند؟
در بحران عراق آرمان و علاقه ی ما مخالفت جدی با تجزیه است و در این مسیر باید گام برداریم،اما هزینه ی گام هادر نهایت چیست؟همکاری اطلاعاتی یا لجستیک تسلیحاتی تا دخالت پرسنلی هر یک هزینه ی خاص داخلی،منطقه ای و بین المللی دارد.اگر در نهایت کار به همکاری کشید باید به درخواست شورای امنیت سازمان ملل باشد و نه آمریکایی ها.اینکه منطقه ی عراق سومالیزه شود،درست است،اما اگر تجزیه را به عنوان واقعیتی حاصل شده و پیش رو-برابر تمایل قلبی آمریکایی ها و ترک ها- بپذیریم،و مساله از تهدید عبور کرده باشد که کرده و آن ها در حال تحکیم مواضع خود هستند ،نباید تا این حد با شرایط جدید مشکل داشته باشیم و گرفتار سردرگمی شویم.سایکس پیکو و هر آن چه درباره ی خاورمیانه گذشته و حال می گذرد مربوط به بعد از عثمانی ها بوده و اکنون مربوط به قدرت های خارجی است،آرمان ما تاثیرگذاری بر تحولات جدید بر پایه منافع ملی تا حد توان و موثر بودن است، لکن ما با فرض عدم توان بر تاثیرگذاری هر نقشه ی جدید ناچار باید خود را با شرایط و موقعیت جدید تطبیق دهیم.منطقه ی سنی یا اکراد تجزیه شده برای ما بسیار نامطلوب است، لکن نباید سرانجام به تضعیف ما منجر شود.ایران در طول تاریخ موقعیت های دشوارتری را در تندباد حوادث روزگار از سرگذرانده است.این حوادث سرانجام ما را به ساماندهی مشکلات درونی رهنمون می کند.رابطه ی ما با آمریکایی ها در نقطه ی نهایی روابط عادی و حقوقی با اوست.ما گمان می کنیم با آمریکایی ها اشتراک منافع داریم،اما امریکایی ها استراتژی مختلف و انعطاف پذیری دارند که بی ثبات سازی منطقه ای و به رسمیت شناختن هر قدرت مستقر یکی ازآن هاست.تا آن حد که ما حساس و نگران هستیم ،رفتار آمریکایی ها از ابتدای حضور داعش در عراق این را نشان نمی دهد که آن ها حساسیت فوری و فوق العاده دراین باره داشته باشند.

البته این برداشت با برداشت سراسرضدآمریکایی موجود متفاوت است،من ممکن است در نهایت آمریکایی ها را شریک خوب اقتصادی،توریست خوب یا دارای رابطه ی منطقی و متعادل تصور کنم،اما داشتن اتحاد امنیتی برای نجات عراق به هیچ وجه قابل هضم نیست.من -ویا افراد مشابه با این دیدگاه- از اینکه جان کری مثل یک سوپرمن وارد افغانستان شود و نسخه دولت وحدت ملی و نسخه بازشماری آرا را بپیچد و خیلی ها برایش هورا بکشند،تصور خوبی ندارم،درست است هژمون موثر جهان است،اما بسیاری از کارها را خودمان با کمی حسن نیت و کمی فدرالی عمل کردن و فراتر از تک نفره بازی کردن در منطقه می توانیم انجام دهیم. شاید برای دفع خطر داعش اگردر نهایت بپذیریم کمی در خواست های سیاسی خود فدرالی عمل کنیم کمیسیون 4جانبه ای با عربستان،قطر،ترکیه تشکیل دهیم و منافع همه ما درآن شریک باشد زودتر به نتیجه برسیم.خط مشی ما در اینده باید کمک های بشردوستانه و همکاری های مبتنی بر صلح و مدارا و گسترش همکاری های منطقه ای باشد.تا زمانی که به مشارکت واقعی و در چارچوب همکاری دولت-کشوری نیاندیشیم ،مشکلات باقی است .در مصاف با این مشکل سازماندهی قوی ترین سیستم دفاعی برای حفاظت از کشور استراتژی معمول ماست.اما یک نکته ی مهم نگاه به درون است.در درون باید اقتدار درونی را بازیابی کنیم. در اقتدار درونی مهم ترین رکن تقویت همبستگی ملی و انسجام داخلی است.در انسجام داخلی رضایت شهروندان ،تقویت و تکمیل شهروندی در سراسر کشور به ویژه استان های مرزی مهم ترین نکته ای است که ما را در قبال این حوادث بیمه خواهد کرد. زمانی می توانیم ادعا کنیم که از بحران های منطقه ای سربلند خواهیم بود که تک تک شهروندان کشور در هرجای ایران و جهان به بالاترین درجه حکومت و دولت خود را قلبا دوست داشته باشند ،به آن افتخار کنند و وفادار به تمامیت ارضی آن باشند.ما از نگاه بشری مسئول و نگران ظلم بر مظلوم هستیم،اما با دست های بسته و محدودیت های دولتی مسئول یک به یک حوادث سیاسی منطقه و دنیا نیستیم و می توانیم کمک کننده در توان خود باشیم.

 (با توجه به اینکه مباحث سیاست خارجی منطقه ای پیچیده است لذا بر نظر خود پافشاری ندارم و آرای دیگر را به عنوان نظریات متفاوت می شنوم)

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها