بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
کد خبر: ۳۵۹۲۳
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۰
بیست‌وشش سال از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می‌گذرد. در سال‌های اخیر آثاری توسط نویسندگان منتشر شده که به نسبت آثار اولیه از ساختار محکم‌تری برخوردارند و حرف‌های ناگفته‌تری در آن‌ها زده می‌شود و شاید همین موضوع باعث انتقادهای بعضا تندی به نویسندگان آن‌ها شده است. حتا گاهی آن‌ها را به سیاه‌نمایی هم متهم می‌کنند.
تدبیر24: به مناسبت فرارسیدن سالگرد آغاز جنگ تحمیلی و هفته دفاع مقدس دیدگاه‌های برخی نویسندگان شناخته‌شده این حوزه را درباره مهم‌ترین بحث‌ها و آسیب‌های حوزه ادبیات داستانی جنگ بازخوانی می‌کنیم.

جنگ تحمیلی هشت سال طول کشید، جنگی که اتفاقات پر از درد و دود و خون و البته ایثار و از جان گذشتگی و مقاومت انسان‌های درگیر آن تأثیرگذاری‌های زیادی را در همه شئون زندگی انسان ایرانی گذاشته و نوشتن از آن هم به همان اندازه مسائل خاص خود را دارد.

نوشتن از جنگ از همان ماه‌های ابتدایی شروع آن توسط افرادی که عمدتا تجربه‌ چندانی در عرصه داستان‌نویسی نداشتند آغاز شد. نوشته‌های این دست افراد غالبا به خاطر بی‌تجربگی و احساسات صرف خیلی رنگ و بویی از ادبیات نداشت و ماندگار هم نشد. در این فضا برخی نویسندگان باتجربه هم معتقد بودند نمی‌توان در دل واقعه یا همان جنگ انتظار خلق اثر ماندگار را از نویسنده داشت. با این حال در همان زمان احمد محمود رمان «زمین سوخته» و اسماعیل فصیح «زمستان 62» را نوشتد که آثاری درخور و قابل بحث هستند.

با پایان جنگ افرادی که دغدغه نوشتن از جنگ داشتند و هر کدام به نوعی در جنگ حضور داشتند معرکه نوشتن از جنگ را برای عده‌ای که شاید حرف‌های‌شان خیلی ربطی به واقعیت جنگ نداشت و به همین خاطر داستان‌های‌شان به دل مخاطب نمی‌نشست، خالی نگذاشتند؛ هرچند آثارشان در برخی از موارد با اصلاحات و جرح و تعدیل همراه شد. اما همین افراد با تداوم نوشتن در این عرصه و ارائه آثار قابل قبول و شاخص آرام آرام سبک و نوع نگاه خود در نوشتن از جنگ را تثبیت کردند. تعداد این افراد زیاد نیست، اما همین تعداد با آثاری که خلق کرده‌اند، امروز محور ادبیات داستانی‌ای که از آن با عنوان ادبیات دفاع مقدس یا ادبیات پایداری، مقاومت و جنگ یاد می‌شود، شده‌اند و دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند آثار و نوع نگاه آنان را در نوشتن از جنگ نادیده بگیرد.

از جمله نویسندگان شناخته‌شده و صاحب نگاه در این حوزه می‌توان از احمد دهقان‌، داوود غفارزادگان، مجید قیصری و محمدرضا بایرامی نام برد؛ نویسندگانی که داستان‌های‌شان به رفتار آدم‌های جنگ و روابط آن‌ها با هم و یا طرف دیگر جنگ پرداخته است. بیش‌تر نوشته‌های این دسته از نویسندگان به رفتارها و کنش‌های آدم‌های درگیر جنگ و گیر افتادن آن‌ها در موقعیت‌ها و شرایط نامتعادلی که همگی معلول جنگ‌اند معطوف است و شخصیت‌های آثارشان بیش‌تر از دل آدم‌های معمولی و البته واقعی جنگ الهام گرفته شده است؛ نه شخصیت‌های شعاری و کنش‌های دستمالی‌شده نچسب ساخته‌شده در سینما و تلویزیون و نوشته‌های پیش از این. شاید به همین خاطر است که چه در گذشته و چه هم‌اکنون انتشار آثار این نویسندگان با انتقاد برخی همراه شده و هنوز هم می‌شود. منتقدان این نویسندگان هم بیش‌تر یا کسانی هستند که در جنگ حضور نداشته‌اند یا متولیان و افرادی که معمولا در پست‌های مدیریتی حوزه‌های فرهنگی تأسیس‌شده پس از جنگ جایگاه گرفته و می‌گیرند.

***
در ادامه دیدگاه‌های این نویسندگان را درباره جنگ و نوشتن از آن بازخوانی و مرور می‌کنیم.

احمد دهقان نویسنده رمان «سفر به گرای 270 درجه» و مجموعه داستان «من قاتل پسرتان هستم» که خود در جنگ حضور داشته است، درباره نوشتن از جنگ به ایسنا می‌گوید: یکی از امتیازهای بزرگ جنگ، فرهنگ جبهه بود. فرهنگی که حاصل زندگی مشترک انسان‌های آرمان‌گرا در شرایط خاصی است که آن‌ها را متحول ساخته و بسیاری با به یادآوردن آن لحظات و آن روزها و آن آدم‌ها، حسرت آن را می‌خورند. آدم‌هایی هم که از جنگ هشت‌ساله برگشتند، به گذشته که نگاه می‌کنند، جنگ را زیبا می‌بینند. در این فرهنگ، کشت و کشتار جایی ندارد و همه در خاطرات‌شان از زندگی زیبای مشترک و با هم خندیدن‌های‌شان می‌گویند. آن‌جا یک زندگی دیگر به وجود می‌آید که وقتی انسان آن به زندگی شهری و مدرن قدم می‌گذارد، نمی‌تواند تضادها را درک کند و اصلا آن را نمی‌شناسد و این از تبعات جنگ است که داستان‌نویس می‌تواند آن را به تصویر بکشد و نقد کند.

او در این گفت‌وگو که چند سال قبل انجام شده اظهار می‌کند: در این روزها عده‌ای می‌گویند ادبیات جنگ به بن‌بست رسیده و حجم آثار زیاد است، ولی یکی را هم نمی‌توانی بخوانی؛ در حالی‌که ادبیات جنگ می‌تواند باعث سرافرازی ما باشد. همچنان که بسیاری از بزرگان ادبیات آرزوی نوشتن درباره آن را دارند. ادبیات جنگ پس از یک دوره‌ پررونق به یک حالت ایستایی رسیده که خیلی‌ها را به فکر و چاره‌جویی واداشته است؛ عده‌ای این ایستایی و حرکت کند را بن‌بست در این عرصه خوانده‌اند. درحالی که به نظر من ادبیات جنگ پس از یک دوره تمرین و تلاش، در حال بازخوانی خود است.

دهقان درباره فضای انتقادی نسبت به آثار خود نیز می‌گوید: عده‌ای افراطی همه آدم‌ها را در خط‌کشیِ ساختگی خود جا می‌دهند و نویسندگان را طبقه‌بندی می‌کنند. آنان نمی‌خواهند نویسنده خودش باشد و چنان جوی ایجاد می‌کنند که ادبیات ریا و دروغگویی شکل می‌گیرد؛ در حالی‌که اگر هر کسی داستان خود را بنویسد، داستان و رمان به معنای واقعی خلق می‌شود و ادبیات زلال و پاک پا می‌گیرد.

این داستان‌نویس در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به لزوم تغییر زاویه نگاه داستان‌نویس دفاع مقدس در سال‌های ابتدایی و سال‌های بعدتر می‌گوید: کسانی که امروزه یخه‌درانی می‌کنند و فریاد می‌کشند، بی‌هنرانی هستند که در جنگ حتا از دور هم دستی بر آتش نداشته‌اند، ولی همه‌چیزشان را از جنگ دارند، که اگر جنگی نبود، امروز در سر چهارراه‌ها می‌دیدی‌شان که آکاردئون می‌زنند.

دهقان با تاکید بر این‌که واقعیت‌های جنگ، خود جنگ است و نه خارج از آن، بیان می‌کند: به شعار دادن عادت کرده‌ایم و فکر می‌کنیم ادبیات جنگ، شعار است؛ مثل ادبیات دوران شوروی سابق که همه می‌خواستند «زمین نوآباد» نوشته شود.

***
مجید قیصری نویسنده رمان «جنگی بود، جنگی نبود» درباره فضای نوشتن درباره جنگ می‌گوید: به نظرم می‌رسد که فضای جنگ مانند دایره است. مانند سنگی است که در آب می‌اندازید و موجی ایجاد می‌کند که هرچه عقب‌تر می‌آید، بزرگ‌تر می‌شود؛ کوچک‌تر نمی‌شود. این‌ها الآن باید نوشته شوند؛ نه بعدا. به نظر من، جنگ حالا حالاها تأثیرش را بر همه چیز جامعه‌ ما می‌گذارد. شما الآن نگاه کنید، می‌بینید زندگی فردی و اجتماعی ما، اقتصاد ما، سیاست ما و فرهنگ ما متأثر از جنگ است. چه چیز ما از این هشت سال جنگ متأثر نیست؟ کجا را می‌توانیم خط بکشیم بگوییم تمام شد؟ بگوییم از این‌جا به بعد، جنگ تأثیر ندارد. آیا چنین چیزی هست؟ آیا با آتش‌بس جنگ تمام می‌شود؟ من متأسفم برای جامعه‌ای که 20 سال است از جنگش گذشته و هنوز نمی‌داند که پایان آتش‌بسش، تمام شدن جنگ نیست.

او درباره منتقدانی که به آثار متفاوت‌ جنگ انگ «ادبیات ضدجنگ» بودن می‌زنند اظهار می‌کند: ما داریم تلاش می‌کنیم فضای جدیدی ایجاد کنیم؛ اما عده‌ای نمی‌خواهند. در دنیا این‌گونه است که وقتی شما راه جدیدی را ایجاد می‌کنید، تشویق می‌شوید و بقیه آن را می‌بینند. این متأسفانه در کشور ما نیست. این وظیفه‌ منتقد است که این نقاط را کشف کند؛ به خاطر همین است که من می‌گویم این نگاه‌ها، نگاه‌های منتقدانه‌ای نیست؛ نگاه‌های سیاسی و جانبدارانه است و به دنبال اهداف خودش است. این است که این حرف‌ها جواب ندارند و من وقتم را روی آن‌ها نمی‌گذارم.

***
داوود غفارزادگان درباره خلق آثار داستانی خوب درباره جنگ و همچنین وضعیت نهادهای متولی حمایت از ادبیات دفاع مقدس در گفت‌و‌گویی به ایسنا می‌گوید: نهادها و ارگان‌هایی که با نیت خوب در این نوع ادبیات سرمایه‌گذاری کردند، نتیجه‌ خوبی نگرفتند، چون در ادبیات، حکومت و دولت فقط باید زمینه را برای چاپ آثار فراهم کند، ولی این‌که نهادهایی فقط از انتشار یک‌سری آثار حمایت کنند، تنها به سوءاستفاده برخی دامن می‌زند و باعث می‌شود برخی تنها برای استفاده‌های مالی وارد کار شوند که این مسأله در جهت خلق آثار خوب نتیجه‌ معکوس دارد. فکر می‌کنم این موضوع علاوه بر ادبیات داستانی، در سینمای جنگ و شعر هم وجود داشت، بنابراین هرچقدر حکومت و دولت در ادبیات داستانی، سینما و شعر جنگ دخالت کم‌تری داشته باشد، آثار بهتری خلق می‌شود.

نویسنده «فال خون» اظهار می‌کند: در نهادهای متولی برخی وقتی وارد می‌شوند می‌خواهند همه را درو کنند و در برابر ادبیات جدی جنگ موضع‌گیری می‌کنند و اتفاقا در برابر کارهایی که از طرف مردم پذیرفته شده و مورد استقبال واقع شده‌اند، موضع می‌گیرند. در حالی‌که این آثار آثاری هستند که نویسنده‌های‌شان سال‌ها وقت صرف نگارش آن‌ها کرده و برای انتشارشان عمر و آبرو گذاشته‌اند، چون زمانی نوشتن از جنگ باعث می‌شد نویسنده را حکومتی و دولتی خطاب کنند، البته بعد از مدتی نوشتن از جنگ شد افتخار و ناشران خصوصی برای انتشار اثری در این حوزه مسابقه گذاشتند که همه‌اش غلط بود. چون نمی‌توان ادبیات را با مسائل سیاسی قاطی کرد، حالا از طرف هر نهاد و حکومتی که باشد.

غفارزادگان در ادامه درباره‌ این‌که چرا عده‌ای با عنوان‌هایی مثل ضدجنگ و سیاه‌نمایی قصد تخریب آثار و نویسندگان جدی حوزه‌ جنگ را دارند، می‌گوید: اگر در گذشته با نویسندگان این حوزه ملایم‌تر برخورد می‌شد، به این‌جا نمی‌رسیدیم که جلو انتشار کارهای خوب با بهانه‌هایی مثل ضدجنگ، سیاه‌نمایی و ضدانقلاب گرفته شود و اگر امروز هم زمینه فراهم شود، نویسنده‌هایی که فرم و زبان و حیات قلم و داستان را می‌شناسند، می‌توانند آثار پخته‌ای خلق کنند. معمولا هم کسانی که این حرف‌ها را راجع به نویسندگان جدی حوزه جنگ می‌زنند، افرادی هستند که سن‌شان به دوران جنگ نمی‌رسد، در حالی‌که برخی از همان نویسندگان تمام دوران جنگ را در جبهه سپری کرده‌اند.

**
محمد‌رضا بایرامی درباره لزوم نوشتن از جنگ می‌گوید: ما هنوز از تبعات جنگ خلاص نشده‌ایم و به این زودی هم خلاص نمی‌شویم و به هر حال در معیشت ما و نوع رفتار دیگر کشور‌ها با ما دخیل بوده؛ به همین دلیل جنگ از جمله موضوعاتی است که نویسنده نمی‌تواند به آن نپردازد. نویسنده‌ای مانند من هرچه از جنگ بنویسد، احساس می‌کند چیزی از جنگ ننوشته است؛ زیرا این موضوع آن‌قدر بزرگ است و به قدری گفتنی دارد که حالا حالا‌ها جا دارد از آن بنویسی.

این نویسنده که آثاری را مانند «آتش به اختیار» و «سایه ملخ» منتشر کرده، درباره اطلاق سیاه‌نمایی به برخی از آثار جنگ نیز معتقد است: سیاه‌نمایی و واقع‌گرایی دو واژه‌ متفاوت هستند. اما بسیاری از آن‌هایی که می‌گویند چیزی سیاه‌نماست، منظورشان این است که واقعیت‌نماست و چون شاید روی‌شان نمی‌شود به صراحت، آن چیزی را که واقع‌نماست، تخطئه کنند، اول سیاه‌نما می‌نامندش تا بعد، پروژه زدن و تخطئه و حتا تحقیرش راحت‌تر انجام بشود. یعنی اول شما را متهم می‌کنند به تخریب و تحریف و بعد وقتی این اتهام را به شما وارد کردند، به راحتی می‌توانند کارهای دیگری را که مورد نظرشان هست، انجام دهند.

بایرامی همچنین می‌گوید: جنگ یک حادثه‌ بزرگ و به شدت اجتماعی است که ابعاد اجتماعی، روان‌شناختی و تاریخی را توأمان دارد و شما وارد عرصه‌های اجتماعی، تحلیل اوضاع و احوال اجتماعی و حتا انتقاد می‌شوید و همه‌ این‌ها برای نویسنده‌ای که می‌خواهد کار کند، مشکل‌ساز می‌شود؛ بنابراین نویسنده‌ای وقتی روی کارش زحمت می‌کشد و بعد بد و بی‌راه هم می‌شنود، چه کار می‌کند؟ خیلی از وقت‌ها دو دو تا چهار تا می‌کند، با خودش می‌گوید بروم سراغ یک کار آدمیزادی، چه کاری است که این‌قدر زجر بکشیم و بد و بی‌راه بشنویم؟ اگر آدم عقل معاش داشته باشد، سراغ این کار نمی‌رود. عمری را که من صرف همین چند کار کردم، اگر صرف سرگرمی‌آفرینی می‌کردم، تاکنون چندده رمان پانصدصفحه‌یی عامه‌پسند نوشته بودم. این کار را نکردم و بعد از این هم نمی‌کنم. اما این فضا عرصه را برای کار جدی تنگ‌ می‌کند، بخصوص که عده‌ای هم دارند ترویج ساده‌پسندی و سهل نوشتن را می‌کنند و در جوایز و جاهای مختلفی که دست‌شان می‌رسد، سعی می‌کنند بخشی را باز کنند برای آن و به عنوان نسخه‌ تجویزی مطلوب.

***
 قاسمعلی فراست‌، محمدرضا کاتب‌، جواد مجابی، منصور کوشان‌، محمد محمدعلی‌، محسن مخملباف، جواد مجابی، علی مؤذنی‌، منیرو روانی‌پور‌، حسن بنی‌عامری، فرهاد حسن‌زاده، طاهره ایبد و ابراهیم حسن‌بیگی از جمله دیگر نویسندگانی هستند که در حوزه جنگ داستان نوشته‌اند.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها