بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۴۲۳۴
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۰
امیرسرتیپ خلبان عزیزالله نصیرزاده معاون هماهنگ‌کننده نیروی هوایی:
صدام جنگ گسترده‌ای در 31شهریور علیه ما آغاز کرد اما شروع جنگ هشت، 9ماه پیش از آن بود. صدام پیش از این حدود 93مورد تجاوز هوایی ...

تدبیر24: «یک‌بار برای گشت‌زنی و رصد منطقه پرواز کردیم. من کمک‌خلبان بودم. همین‌طور که پیش می‌رفتیم، ناگهان به هشت‌فروند جنگده عراقی در مقابلمان برخوردیم. رادار ما کمی به هم ریخته و مشکل پیدا کرده بود، نمی‌توانستیم دقیقا آنها را رهگیری کنیم. به فرمانده جنگنده گزارش دادم و گفتم اگر اجازه دهید به پایگاه اطلاع دهم تا کمک بفرستند. فرمانده با آرامش گفت: «نیازی نیست، اگر بدانند دچار مشکل شدیم ما را برمی‌گردانند. خودمان جلو می‌رویم.» فرمانده بی‌آنکه توجهی به مشکل به‌وجودآمده کند، مستقیم به سمت جنگنده‌ها حرکت کرد... ما به دل دشمن زدیم کمی بعد جنگنده‌های دشمن منطقه را ترک کردند، به همین سادگی (خنده) البته وضعیت سختی بود. اینها همه به برکت روحیه انقلابی‌ای بود که به‌وجود آمده بود، حالا خیلی‌ها شاید آن را دیوانگی بدانند اما ما با همین روحیه دفاع کردیم با همین روحیه در جنگ پیروز شدیم.» این روایت خلبان جوان F14 از یکی از صحنه‌های نبردش با دشمن عراقی بود. او حالا یکی از فرماندهان نیروی هوایی ارتش است و می‌گوید نیروی هوایی ارتش ایران لااقل در منطقه منحصربه‌فرد است. گفت‌وگوی «شرق» را با امیر سرتیپ خلبان عزیزالله نصیرزاده معاون هماهنگ‌کننده نیروی هوایی بخوانید:

‌نقش ارتش و به‌ویژه نیروی هوایی را در دفاع‌مقدس چگونه ارزیابی می‌کنید؟

صدام جنگ گسترده‌ای در 31شهریور علیه ما آغاز کرد اما شروع جنگ هشت، 9ماه پیش از آن بود. صدام پیش از این حدود 93مورد تجاوز هوایی به کشور ما داشت، در واقع حدود یک‌سال قبل‌تر از 31شهریور صدام جنگ را چه از بعد نظامی و چه دیپلماتیک، از روز 16آبان 58 آغاز کرده بود و به همین دلیل به برخی از پایگاه‌های هوایی مثل پایگاه هوایی تبریز، همدان و دزفول آماده‌باش دادیم. نیروی هوایی ارتش جنگ را نه از 31شهریور که از چند ماه قبل از آن لمس کرده بود. در تاریخ هشتم‌اردیبهشت 59 یک فروند هواپیمای عراقی تا عمق هوایی خوزستان وارد فضای کشور ما شد که یک فروند هواپیمای F5 ما برای شناسایی آن پرواز کرد و بعد از اینکه متوجه شدیم هواپیما عراقی است که در نهایت با عملیاتی که انجام شد، توانستیم هفت‌عراقی را اسیر کنیم.

‌یعنی نیروی هوایی زود‌تر از 31 شهریور درگیر جنگ بوده است؟

بله، اینکه می‌گویم ما زودتر جنگ را لمس کردیم، یک واقعیت است و اسناد آن موجود است. ما حتی در آن زمان خلبان شهید داشتیم. عراقی‌ها در 31شهریور به 15پایگاه هوایی ما حمله کردند، حتی فرودگاه‌های ما را هم مورد تهاجم قرار دادند. این اقدام آنان ناشی از تئوری جنگی و الگویی بود که رژیم صهیونیستی در جنگ شش‌روزه با اعراب به کار برد؛ مبنی بر اینکه پرنده را قبل از پرواز و زمانی که روی تخم‌پرنده نشسته، بزن نه در هنگام پرواز. صدام هم بر اساس همین الگو به همه فرودگاه‌های ما حمله کرد تا امکان پرواز را به‌طور کامل از ما بگیرد اما این اقدام او ناکام ماند و نتوانست آسیبی که مدنظرش بود به ما وارد کند و تعداد نقاطی هم که آسیب‌ دیده بود، بلافاصله ترمیم کردیم و بعد پاسخ دادیم.

‌یکی از اقدامات اساسی نیروی هوایی ارتش حمله گروه زیادی از جنگنده‌ها به خاک عراق بود که در سرنوشت جنگ بسیار اثرگذار بود، در مورد این عملیات توضیح دهید.

این عملیات یکی از اقدامات اساسی نیروی هوایی ارتش در ابتدای جنگ بود که بسیار هم تاثیر‌گذار بود؛ تهاجم 140فروند هواپیما، جنگی سریع با عمق زیاد که استراتژی عراق را به‌طور کامل تغییر داد، البته تعداد هواپیماهایی که در این عملیات بودند بیشتر از 140 و حدود 200فروند هواپیما بود. 140فروند برای انهدام پایگاه‌های عراق بود و بقیه به انجام عملیات پشتیبانی، سوخت‌گیری و مانند اینها اختصاص پیدا کرد. این عملیات چنان ضربه‌ای به صدام زد که تا سه‌ماه پایگاه‌های او نتوانست فعال شود. ما توان و نیروی خود را در جنگ به دو قسمت 60درصدی و 40درصدی تقسیم کرده بودیم به‌این صورت که 40درصد توان خود و جنگنده‌ها را برای پشتیبانی و جلوگیری از تهاجم دشمن و حفاظت از مناطق حساس در نظر گرفتیم و 60درصد را برای تهاجم به پایگاه‌ها، مناطق حساس و مراکز اقتصادی دشمن تخصیص دادیم. برای ضربه‌زدن به بخش اقتصاد جنگی صدام، تمامی بنادر و پالایشگاه‌های عراق را مورد هدف قرار دادیم

به طوری‌که میزان صادرات نفت عراق در مدت‌زمان کوتاهی از چهار‌میلیون‌بشکه به 250هزاربشکه نفت کاهش پیدا کرد و حتی در برخی موارد به صفر رسید. پایگاه‌های هوایی عراق را چنان کوبیدیم که دیگر احساس امنیت نداشتند و برای همین صدام پایگاه‌های هوایی‌اش را به سمت غرب عراق منتقل کرد؛ پایگاهی که معروف به H3 شد اما بعد در عملیاتی به همان نامH3 یا «الولید» هشت‌فروند هواپیمای ما 50تا60فروند هواپیمای عراق را روی زمین زدیم.

‌یعنی خود شما هم از همان تئوری جنگی (پرنده را زمانی که روی تخم‌هایش نشسته، بزن) که عراق می‌خواست استفاده کند، استفاده کردید.

بله. نیروی هوایی حتی بسیاری از شناور‌های عراق را هم منهدم کرد. خاطره‌ای برایتان بگویم؛ شهید «حسین خلعتبری» مهارت خاصی در شلیک موشک در حال شیرجه با جنگنده داشت، این شناورها را با موشک‌های «موریک» می‌زدند، برای همین شهید خلعتبری که در این کار مهارت داشت به «حسین موریک» شهرت پیدا کرده بود و بچه‌ها به شوخی او را به این نام صدا می‌کردند. نیروی هوایی ارتش در جنگ نقش خود را به‌خوبی ایفا کرد. صدام در تاریخ 19آبان 59 در مصاحبه‌ای گفت: «جنگ را ایران تحمیل کرده است و تاکنون از نتیجه راضی‌ام.» او که می‌خواست در یک هفته خود را به تهران برساند، حالا بعد از حدود 50روز می‌گفت از نتیجه راضی است. او در همان مصاحبه گفت: «این جنگ پس از جنگ جهانی طولانی‌ترین جنگ خواهد بود. این جنگ چون از عقاید عراقی عربی الهام می‌گیرد، آن را ادامه خواهیم داد و اعراب نیز در آن سهیم‌ هستند.» در واقع تلاش می‌کرد از این طریق حمایت اعراب را پشت‌سر خود نگه دارد. «کریستین‌ساینس‌مانیتور» همان زمان اعلام کرد «کارشناسان آمریکایی گفته‌اند اگر عراق موفق نشود، به جنگ شیمیایی روی خواهد آورد.» خلبانان ما با تمام توانشان می‌جنگیدند. خلبانان شکاری که پس از هر پرواز باید چهارساعت استراحت می‌کردند، اما توجهی به این قواعد نداشتند، شهید «اردستانی» تنها به اندازه لود (loade) شدن موشک‌ها و سوخت‌گیری استراحت داشت و دوباره پرواز می‌کرد. صدام فکر می‌کرد بعد از انقلاب ارتش ایران از هم پاشیده و توانایی سابقش را ندارد و ارزیابی‌هایش بر اساس همین بود که البته اشتباه کرد.

اتفاقا این برای من سوال است پس از انقلاب برخی از فرماندهان تصفیه شدند یا خودشان از ارتش بیرون آمدند که در نیروی هوایی هم کسانی از این دست بودند، این مساله تاثیری در شرایط ارتش به‌ویژه در جنگ نداشت؟

این مساله بیشتر در سطح فرماندهان بود، برخی از فرماندهان که در زمان انقلاب مرتکب جنایاتی شده بودند، برای همین دادگاهی یا برخی اعدام شدند. شرایط بعد از انقلاب شرایط جدیدی بود نیروی هوایی ارتش با وجود شرایط جدید هنوز خود را حفظ کرده بود اما شرایط باعث شد برخی نه به خاطر اینکه مشکلی داشته باشند به هر دلیلی از خدمت رها شدند، کمااینکه برعکس آن هم اتفاق افتاد، بسیاری بعد از شروع جنگ داوطلبانه برگشتند و بسیاری از آنها هم شهید شدند. برآورد صدام هم ناشی از همین مساله بود که فکر می‌کرد با انقلابی که اتفاق افتاد ارتش در شرایط مطلوبی قرار ندارد که البته کاملا هم اشتباه نبود اما غیرت میهنی و دینی ایرانی‌ها بسیاری از محاسبات را در جنگ به هم ریخت. چنین تعصب و غیرت دینی و میهنی در هر ارتشی وجود ندارد و برای همین هم ما پیروز شدیم، برای همین امروز با وجود تهدیدهایی که می‌کنند اما دست به اقدامی نمی‌زنند، چون چیزهای ویژه‌ای از ارتش ایران دیده‌اند. خروج برخی از فرماندهان ارتش، نمی‌گویم عامل موثری نبود، بالاخره ما انسجام لازم را نداشتیم و آموزش‌ها هم مختل شده بود اما با همه اینها با شروع جنگ به جای خود برگشتیم.

‌در واقع ارتش خودش را پیدا کرد.

بله. آن روحیه انقلابی و غیرت دینی و میهنی در ارتش، در فرماندهان و نیروها باعث شد. نکته مهم دیگری که درباره نیروی هوایی وجود دارد این است که نیروی هوایی نه‌تنها باید عملیات مربوط به خود را انجام می‌داد بلکه نیروی پشتیبانی هم بود و باید عملیات دیگری را هم پشتیبانی می‌کرد، مثلا اسکورت برخی هواپیما‌ها و کشتی‌ها یا عملیات ترابری هوایی، عکسبرداری از مناطق برای عملیات، حفاظت از قرارگاه‌ها و مناطق حساس هم جزو وظایف نیروی هوایی بود و باید هردو را مدیریت می‌کرد و انجام می‌داد. یکی از اقدامات مهمی که نیروی هوایی در جنگ انجام می‌داد، عملیاتی بود که به اصطلاح به عملیات «مجزا کردن منطقه نبرد» معروف بود؛ به این شکل که نقطه ارتباطی بین نیروهای جلویی دشمن با نیروهای پشتیبانی‌اش را قطع می‌کردیم. مثلا در عملیات بیت‌المقدس پل شناوری روی اروندرود بود که لشکر 11عراق را از این طریق پشتیبانی می‌کرد و هم امکان عقب‌نشینی را برای آنان فراهم کرده بود. ماموریت از بین بردن این پل به مرحوم «اسکندری» سپرده شد و او هم با مهارت تمام این کار را انجام داد. در عملیات بیت‌المقدس 19هزار عراقی اسیر شدند که حدود 10هزارنفر از آنها با زدن این‌پل به‌اسارت درآمدند.

همه اینها درحالی بود که تمام دنیا به صدام کمک‌های تسلیحاتی- اطلاعاتی می‌کردند. صدام قبل از جنگ تنها تسلیحات شرقی داشت که بیشتر آنها متعلق به روسیه بود. پس از آن کشور‌های دیگر هم به صدام کمک کردند، آمریکا کمک‌های اطلاعاتی می‌کرد، عربستان پیش از آنکه هواپیماهای آواکس را برای خود به‌کار گیرد کلیه اطلاعات پروازی ما را از طریق این هواپیماهای آواکس به صدام می‌داد. اما ما، هم از طرف شرقی‌ها و هم از طرف غربی‌ها تحریم بودیم با این وجود فرماندهان ما روی به‌کارگیری مهمات تدبیر خوبی اندیشیدند. ما تلاش می‌کردیم تا حد ممکن از مهمات استفاده نکنیم به‌طور مثال اگر با هشدار جنگنده‌های دشمن را می‌توانستیم دفع کنیم شلیک نمی‌کردیم تا مهماتمان را مدیریت کرده باشیم. این مساله مهم بود چراکه معلوم نبود جنگ تا کی طول خواهد کشید، ما باید مهمات خود را مدیریت می‌کردیم و این از تدبیر خوب فرماندهان ارتش بود.

‌نیروی هوایی در ابتدای جنگ خوب ظاهر شد اما در طول جنگ به نظر حضورش رفته‌رفته کمرنگ شد، اینطور نیست؟

حاکمیت مطلق‌هوایی، برتری‌هوایی، ضعف‌هوایی، فلج‌هوایی و... اصطلاحاتی است که در این مورد وجود دارد. ما در ابتدا پاسخ شدیدی به صدام دادیم و در ادامه هم برتری خود را حفظ کردیم اما هما‌ن‌طور که گفتم ما با توجه به شرایط ویژه‌ای که داشتیم تلاش کردیم با تدبیر مسایل را مدیریت کنیم. از سوی دیگر هدف دشمن هم در تهاجم به بسیاری از نقاط برای پخش‌کردن توان نیروی‌هوایی و از بین بردن تمرکز ما بود، دلیل شهرزنی‌ها یا تهاجم به هواپیماهای مسافری همین بود تا توجه ما را از خاک عراق دور کنند. این هم در حالی بود که توان هوایی عراق به‌طور مداوم افزایش می‌یافت. عراق 340 هواپیمای نسل دو داشت و در پایان جنگ 500هواپیمای جنگنده نسل‌سه به بالا داشت در حالی که بیش از 300جنگنده آنها را ما منهدم کرده بودیم. ما برتری‌مان در جنگ را همچنان تا پایان حفظ کردیم.

‌در این مدت هشت‌ساله کمبودی احساس نکردید؟

کمبودی در طول جنگ احساس نکردیم. جنگ به ما آموخت خودکفا باشیم و کمبود‌ها را خودمان جبران و تامین کنیم.

‌من شنیده‌ام که قبل از انقلاب قرار بود 300جنگنده F16 تحویل بگیریم اما با وقوع انقلاب آنها را به ما تحویل ندادند و اینکه دولت وقت هم گفته بود ما نیازی به اینها نداریم درست است؟

بله، ما قراردادهایی داشتیم که قرار بود «F16» و «آواکس» به ما بدهند اما بعد از پیروزی انقلاب آنها را به ما تحویل ندادند. این درحالی است که تمام هزینه‌های آن هم پرداخت شده بود. من هم شنیده‌ام که دولت موقت گفته بود ما نیاز به اینها نداریم.

‌تصویری که از جنگ برای ما ساخته‌اند، تصویر ساده‌ای است که یک نفر با یک کلاشنیکف به جنگ دشمن می‌رود و درنهایت هم پیروز می‌شود، اما انگار این با واقعیت چندان همخوانی ندارد، به نقش ارتش مثل همین عملیات و اقدامات نیروی‌هوایی ارتش که شما گفتید توجه نشده است...

هرکسی در جنگ به اندازه وسع خود برای پیروزی تلاش کرد. ارتش زیاد درباره اقداماتش در جنگ تبلیغ نمی‌کند چراکه دفاع از خاک را وظیفه خود می‌داند. شاید نیروهای مردمی چنین تکلیفی نداشته باشند اما داوطلبانه می‌آمدند و هرکس با تمام توان خود تا جایی که می‌توانست تلاش می‌کرد با دشمن بجنگد حالا یک خلبان با جنگنده‌ای که می‌تواند آن را به پرواز درآورد به جنگ دشمن می‌رفت یا یک بسیجی که با یک کلاشنیکف می‌توانست بجنگد. نباید در پیروزی‌ها به‌دنبال سهم‌خواهی باشیم یا پیروزی‌ای در جنگ را به‌نفع خود مصادره کنیم، هیچ پیروزی‌ای نیست مگر با اذن خدا. در جنگ همه تلاش کردند، طبق وعده خدا هم «چه‌بسا، کسانی که نیروی اندکی دارند بر کسانی که نیروی بیشتری دارند غلبه کنند». من معتقدم در این‌باره نباید سهم‌خواهی کنیم. درست است ارتش درباره نقش خود در هشت‌سال دفاع مقدس تبلیغ نکرده است آن هم به‌خاطر این بوده که وظیفه خود می‌داند اما بهتر است کلا درباره موضوع صحبت نکنیم در جنگ همه تلاش کردند هرکس به وسع خود و با تمام توانش.

‌امروز نیروی هوایی ارتش در چه شرایطی قرار دارد؟

بعد از پیروزی انقلاب یک مستشار آمریکایی وقتی از ایران خارج می‌شد در اتاقش را قفل کرده و گفته بود «کسی به اتاق من وارد نشود، من برمی‌گردم» فکر می‌کرد ما نخواهیم توانست روی پای خود بایستیم. من به خاطر دارم که در سر کلاس‌های آموزشی حتی گچ‌ها را هم از آمریکا می‌آوردند. ولی وقتی با جدیت وارد شدیم، دیدیم می‌توانیم حتی بهتر از آنها. ما امروز به بهینه‌سازی، ارتقا و حتی ساخت تجهیزات جدید رسیده‌ایم. پروژه‌های مهمی امروز در دست ساخت داریم. ما امروز صددرصد در نیروی هوایی توانایی داریم، در بحث تکنولوژی، پشتیبانی، تامین قطعات و آموزش متکی به خود هستیم. نیروی هوایی ما امروز یک نیروی هوایی منحصربه‌فرد است، حداقل در منطقه اینگونه است. ما آمادگی مقابله با هر تهدیدی را داریم.

‌پاسخ شما به کسانی که به فکر تجاوز به خاک ایران بیفتند، چیست؟

پیام ما، پیام صلح و دوستی است و آمادگی ما آمادگی برای دفاع است. صلح در دو حالت ممکن است یا تسلیم شوید یا اینکه همواره آمادگی دفاعی خود را حفظ کنید. ما که تسلیم نمی‌شویم پس باید آماده باشیم و آمادگی ما برای صلح و دوستی است.

محمد نوروزی

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها