بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۴۵۱۶۹
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۸
هر دو طرف(اقلیت ها و مخالفان آنها) به خوبی میدانند جوامع اروپائی چه به لحاظ بافت و ساختار اجتماعی وفرهنگی و چه از جنبه اقتصادی و مسائل منتهی به آن در تحلیل نهایی با پدیده مهاجرت آنهم از زاویه ایدئولوژیک مشکل بتوانند کنار بیایند. از طرفی بعید است تضاد ها و ارزش های موجود و البته روبه رشد اقلیت ها، به صرف اقامت آنها در جوامع لائیک، با ارزش های اروپائی یکسان شده ویا حل شود.
تدبیر24:  متین مسلم - روز گذشته پاریس صحنه تظاهرات عظیمی در محکومیت اقدامات تروریستی 4 شنبه تا جمعه این شهر بود.همانگونه هم که پیش بینی می شد رهبران احزاب راست و در راس آنها جبهه ملی فرانسه از حضور در این میتینگ خودداری و خانم لوپن اعلام کرد هواداران وی مراسمی جداگانه برگزار خواهند کرد. اینکه در اوج احساسات ملی فرانسویان و همبستگی جهانی با مردم این کشور ،که حتی پای فردی منفور در نگاه پاریسی ها چون سرکوزی را برای همدردی به الیزه باز کرد ،اما خانم لوپن ساز خود را نواخت و رودر روی اولاند ایستاد، موجبات تعجب بسیاری از ناظران سیاسی و دیپلمات های مقیم پاریس را فراهم آورد. خانم لوپن اولاند را متهم به سوء استفاده از احساسات مردم و بهره برداری سیاسی به نفع خود از وقایع کرد.یک دیپلمات غربی مقیم پاریس در این مورد می گوید" حیرت کردم.آیا این یک اعتماد به نفس با پشتوانه است؟ اگر موضع گیری احزاب راست و خانم لوپن بیانگر این نکته باشد که آنان احساسات فعلی مردم را عاطفی و زود گذر می دانند ، بی شک باید نگران بود".

تا آنجا که به اقلیت های مقیم فرانسه مربوط می شود،در کنار بی کفایتی و ندانم کاری های الیزه(ویا هرجای دیگر اروپا)ممکن میان خواست اقلیت های مقیم با دیدگاه های محافظه کاران راست گرا فاصله زیادی وجود داشته باشد که کار را در میان مدت برای اقلیت ها سخت تر و برای راست گرایانی چون لوپن در فرانسه ، اوکه لند در سوئد،نیجیل فارچ در بریتانیا ویا لانگ بل در دانمارک آسان تر کند. چراکه هر دو طرف به خوبی میدانند جوامع اروپائی چه به لحاظ بافت و ساختار اجتماعی وفرهنگی و چه از جنبه اقتصادی و مسائل منتهی به آن در تحلیل نهایی با پدیده مهاجرت آنهم از زاویه ایدئولوژیک مشکل بتوانند کنار بیایند. از طرفی بعید است تضاد ها و ارزش های موجود و البته روبه رشد اقلیت ها، به صرف اقامت آنها در جوامع لائیک، با ارزش های اروپائی یکسان شده ویا حل شود. اروپا حداقل طی 5 دهه گذشته این شرایط رامکررا تجربه کرده اما نتوانسته نتیجه روشنی از عواقب آن بگیرید. در اینجا بحث من صرفا از جنبه اخلاقی موضوع نیست.بلکه عمدتا توجه به واقعیتی ست که چه بخواهیم و نخواهیم،بپسندیم یانه، در جامعه اروپایی با آن روبرو هستیم و دیر یا زود این معضل اگر نه به صورت امنیتی شبیه وقایع هفته گذشته پاریس که قطعا به صورت بحران های اجتماعی،فرهنگی و هویتی خود را نشان خواهد داد. خصوصا که به دور از احساسات زود گذر، برنامه و اصول راهبردی خاصی برای برخورد با این مشکل نه مستقلا از سوی دولت های اروپایی دیده می شود و نه اتحادیه اروپا قادر به اتخاذ تصمیم و وضع قوانینی ست که همه اعضا بر روی آنها اتفاق نظر داشته باشند. این همان شرایطی ست که راستگرایان از آن بهره میگیرند و نه تنها در کشور های خود بلکه در سطح اروپا برای اشغال کرسی های پارلمان اروپا خود را آماده کرده اند. رییس پارلمان اروپا میخواهد چه کند؟ جلو آنها را بگیرد؟ محال است.

پس چه می توان کرد؟یا شاید بهتر است سوال کنیم چه خواهد شد؟ سوالی که روز گذشته برروی یکی از پلاکار های نصب شده میدان پابلیک پاریس نوشته شده بود.

باید شوربختانه اعتراف کنیم اگرقرار است سیاست ها شبیه آنچه باشد که تا کنون دیده شده، حتما اروپا به سمت بحران بزرگ پیش خواهد رفت. متاسفانه سیاستی واقعی ، راهگشا و برگرفته واقعیت اقلیت ها به جز اتخاذ ترتیبات امنیتی ونه اجتماعی، درذهن رهبران اروپایی دیده نمیشود.در همین فرانسه آقای اولاند که روز گذشته همچون ناپلئون فاتح در کنار آقای کامرون و خانم مرکل و دیگر رهبران جهان، سینه خود را جلو داده بود ،اماحاضر نشد به کوتاهی های سیاست های داخلی خود در بروز آنچه جامعه فرانسه را در شک فرو برد حداقل در بعد امنیتی(کوتاهی های اجتماعی به کنار) اعتراف کند در حالی که یکی از تروریست ها پاریسی از حدود 3 سال پیش برای اداره امنیت ملی فرانسه فردی شناخته شده بود. یا در بعد بین المللی مشخص نمیکند و به افکار عمومی پاسخ نمیدهد تکلیف جامعه اروپایی و فرانسوی با متحدان عرب که حامیان معنوی و مادی این گروه ها هستند و شرایط را اینگونه نا امن کرده اند چیست؟آنچه در پاریس رخ داد یکی از خروجی های سرمایه گذاری های آنها روی اسلام گرایان تند رویی بود که با فرمان و فتوای رهبران مذهبی خود برای جهاد به مناطق بحرانی خاورمیانه رفته و میروند، یا در مدارس،مراکز و خیریه های پنهان و آشکار در شهر های اروپایی، برای مقابله با جامعه ایی که در آن زندگی می کنند تربیت شده و فرمان جهاد میگیرند. این تنها حکایت فرانسه نیست بلکه ژانر وحشتناکی ست که همه اروپامشغول تماشای آن است. تاسف آور است، اما اگر قرار نیست به صورت استراتژیک سیاستی تغییر کند، مسلما آینده ای نا امن در کنار بحران های اجتماعی برای راستگرایان فرش قرمز پهن خواهد کرد.حداقل امثال لوپن که شرایط را اینگونه می بینند.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها