زنان ایرانی اکنون در تمام عرصهها وارد شدهاند و فعال هستند. داعیه و توان انجام هر کاری را دارند.
تدبیر24: مشارکت بیشتر زنان در مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از مطالبات رو به افزایش زنان ایرانی در عصر حاضر است. زنان برای دریافت حق و حقوق خود فعالیتهای مختلفی انجام دادهاند اما به اذعان آمار و ارقام و به گفته مسئولان و فعالان زنان آنها همچنان به جایگاه واقعی خود در زمینههای مختلف نرسیدهاند. هر چند نظرات مختلفی درباره موانعی که در این زمینه وجود دارد مطرح میشود اما یک حقوقدان و فعال زنان معتقد است بیش از آنکه قوانین بازدارنده و محدودکننده باشند، ضعفهای فرهنگی در این زمینه وجود دارد. فریده غیرت در گفتوگو با «آرمان» بر این مساله تاکید میکند که تغییرات در حوزه زنان باید از خود زنان شروع شود. او معتقد است: زن اگر به حقوق اجتماعی خود دست پیدا کرده و پیشرفت کند به حقوق سیاسی خود هم دست پیدا میکند.
علل اصلی حضور کم زنان درعرصه مدیریت ارشد سیاسی چیست؟
مساله حقوق زن و مسائل مربوط به زنان امروزه باید از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. مساله این است که الان باید مسائل زنان از ابعاد مختلفی مورد توجه قرار گیرد. دلیل این توجه از ابعاد مختلف این است که زنهای امروز دیگر زنهای گذشته نیستند. زنان ایرانی اکنون در تمام عرصهها وارد شدهاند و فعال هستند. داعیه و توان انجام هر کاری را دارند. در تمام حرفههای پزشکی، فنی، آموزشی و هنری وارد شدهاند. ورود زنها در تمام عرصهها این باور را ایجاد کرده است که توانایی انجام هر کاری را دارند. جامعهای که من مطرح میکنم از زن و مرد تشکیل شده است و نمیتوانیم بگوییم که جامعه فقط مرد است یا زن. برای خود زنها هم این مساله پذیرفتنی و قابل باور شده است که آنها توان انجام هر کاری را دارند، از عهده کارها برمیآیند و میتوانند مسئولیتها را قبول کنند. چنان که با یک نگاه اجمالی میتوان دریافت که در تمام عرصهها زنها از عهده کارهایی که بر عهده گرفتهاند به خوبی برآمدهاند. زنها توان خودشان را هم به خودشان و هم به محیط اطرافشان نشان دادهاند. بنابراین، ما الان باید دید دیگری داشته باشیم. این دیدگاه قدیمی را که حالت شعارگونه داشت که چرا زن برابر مرد نیست را کنار بگذاریم و به فکر رفع کمبودها باشیم. حرکتی که در راستای رفع کمبودها شده است با سرعت ورود زنها هماهنگ نیست یعنی، با آن سرعتی که زنها وارد جامعه شدهاند و مشاغل و مناسبی را بر عهده گرفتهاند، قوانین با آن سرعت و آن مسائل هماهنگی نداشته و نتوانسته است با آن کنار بیاید. در نتیجه اینجا زنها یک بار اضافی بر دوش دارند. یک بار اینکه اول بتوانند وجود خود را بقبولانند و مسئولیتی را که به آنها داده شده یا قبول کردهاند به خوبی انجام دهند و یک بار دیگر اینکه برای تغییر قوانین و تغییر دیدی که موازین موجود دارند تلاش کنند. در نتیجه کار بسیار سنگین خواهد بود. مساله اصلی تغییر قوانین است که این تغییر بیشتر متوجه زنان است و این بار روی دوش زنان آگاه جامعه ماست که بتوانند این کار را انجام دهند.
آیا به نظر شما قوانین باعث شده اند که ما حضور کمتری از زنان در عرصه سیاسی ببینیم؟
قوانین هم جزو عوامل مهمی هستند که به سایر مسائل مربوط هستند، قوانین زاییده خواست، تربیت و نگرش جامعه است. جامعه است که این قوانین را به وجود آورده است و برای تغییر فشار میآورد. قوانینی که ما داریم خواست این مردم، چه زن و چه مرد است. مقداری از عدم حضور زنان در عرصه سیاسی همین قوانین بودهاند ولی یک سری عوامل هم باید دست به دست هم بدهند تا این قوانین را تغییر دهند.
عواملی که برای تغییر قوانین به آنها اشاره کردید، شامل چه چیزهایی میشود؟
عواملی که به آنها اشاره کردم شامل مسائل تربیتی و فرهنگی است؛ چون در همه جوامع عوامل فرهنگی مؤثرترین راه حل برای هر کاری است. ما مساله فرهنگ و آموزش را باید در این زمینه نهادینه کنیم. دید خانوادهها و دید مربیان تربیتی که اولین آنها مادر است و مهمترین نقش را در تربیت فرزندانش دارد، عوض کنیم. باید مادر خودش به این دید رسیده باشد که انسان توانایی است و بعد وقتی در حال تربیت فرزندانش است تربیت دختر و پسرش با هم یکسان باشد. در یک زن باید این تفکر به وجود آید که من دختر یا پسرم را بدون هیچ تفاوتی تربیت کنم و تحویل جامعه دهم. پس ما اولین قدمی که در این زمینه برمیداریم فرهنگ سازی است که خانوادهها باید آن را انجام دهند. این فرهنگسازی از خانوادهها شروع شده و توسعه پیدا میکند و به مدارس و جوامع میرسد. اگر از پایه پسر و دختر یکسان تربیت شدند و یکسان به آنها اطلاعات داده شد در آینده هم مانند هم خواهند بود، دوشادوش هم کار خواهند کرد و همدیگر را قبول میکنند.
رویکرد قوانین نسبت به زن و مرد را چگونه ارزیابی میکنید؟
نگاه قانون اساسی به زنان نگاه خوبی است. برخلاف عقیده بعضیها که معتقدند بین زن و مرد تفاوت قائل شده و زن را محروم کرده است، من این را قبول ندارم. تفاوت را که ما نمیتوانیم انکار کنیم. زن و مرد به هر حال تفاوتهایی با هم دارند. زن و مرد را از یکدیگر نباید جدا دید، منتهی رعایت یک اصولی در آن وجود دارد. قانون اساسی هم به حقوق زن توجه کرده است و بهویژه در ماده 21 که درباره زن است و پنج بند دارد، قانون اساسی به طور تساوی درباره زن و مرد صحبت میکند و زن را از حقوقی محروم نکرده است. منتهی زمینه برای استفاده از قانون اساسی باید فراهم باشد.
وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان در دستیابی آنها به قدرت سیاسی اثرگذار است؟
زن اگر به حقوق اجتماعی خود دست پیدا کند و پیشرفت کند به حقوق سیاسی خود هم دست پیدا میکند. برای نمونه باید زنان را تشویق کرد که در انتخابات شرکت کنند حالا این شرکت میتواند به صورت انتخاب شدن یا انتخاب کردن باشد. چون وقتی کسی قبول کرد حقوق و توانی دارد باید بپذیرد که در قبال جامعه وظیفه ای هم دارد و شرکت در انتخابات یک وظیفه است. رسیدن به این حقوق، پی بردن به این حقوق و آشنا شدن به این حقوق ما را به مسائل دیگر که یکی از آنها ورود به عرصههای سیاسی است آشنا میکند. مسائل سیاسی هم یعنی اداره کشور و هماندیشی در اجرای قوانین. زن اگر به توانایی خود آگاهی داشته باشد میتواند به خوبی از پس مسائل سیاسی هم برآید. موارد معدودی داشتیم که زنان وارد عرصه سیاسی شدهاند و در آن عرصه با موفقیت عمل کرده اند و وقتی کارشان را با یک مرد مقایسه میکنیم میبینید که هیچ کم نداشتهاند. زنها اگر به حقیقت وجودی خود و وظایفی که در قبال جامعه دارند آگاه شوند به طور قطع میتوانند در عرصه سیاسی هم موفق باشند.
فرصتهای کمّی قدرت سیاسی برای زنان و مردان با توجه به تعریفهایی که در قانون و از سابقه 35ساله داریم چگونه است؟
مساله کمیت که مورد نظر شماست. مقداری از آن هم به کیفیت برمیگردد. تمام مسائلی که مطرح کردیم با هم ارتباط تنگاتنگی دارند. زنها اگر به حقوق خود و وظایفی که دارند آگاه شوند، هیچ کس نمیتواند مانعشان شود. در هیچ جایی نوشته نشده است که زن وزیر نشود یا زن رئیس فلان مؤسسه نشود، به عکس زنی اگر تلاش کرده و به طور کیفی ارزش کار خودش را بالا برده کمیتها هم بالا رفتهاند. زنها باید به اهمیت جایگاه خود و مسئولیتی که برعهده دارند آگاه شوند زیرا یک انسان در قبال جامعه مسئول است. زنها اگر به حقیقت مسئولیت خود پی ببرند میتوانند تعداد را از نظر ورود به مسائل سیاسی بالا ببرند.
دولتهای نهم و دهم به لحاظ عددی در انتساب مدیران زن، بالاتر از دولت یازدهم عمل میکردند. آیا حضور زنان در مدیریت فقط به لحاظ عددی اهمیت دارد یا کیفیت؟
کمیت به تنهایی کافی نیست. حضور زنان را در دولتهای نهم و دهم موفق نمیدانم و آن را دوران مطلوبی از نظر حضور زنان نمیدانم. با ورود زنها به جامعه موافق نبودند و تفکر آنها جهت حضور کمرنگ زنان در جامعه بود. مساله تفکیک جنسیتی در دانشگاهها زاییده این دوران است. من البته معتقد هستم دولت اخیر در حال تلاش برای بهبود اوضاع است. در دولت آقای روحانی با حرکتهایی که شد و از زنان فعال خواستند که برنامههایشان را بدهند یا انتخابهایی که کردند زمینه برای بهتر شدن وضعیت زنان در جامعه فراهم شد. البته من آگاه هستم که این انتخابها هم با مشکلات بسیاری مواجه بوده است. واقعیت این است که میخواهند اوضاع بهتر شود ولی با مشکلاتی در این زمینه مواجه هستند. هر اتفاقی که رخ میدهد بیشتر فشار آن روی زنان است ولی حقیقتی غیر قابل کتمان است که زنها خیلی آگاهتر شدهاند. شاید به ایدهآل نرسیده باشیم ولی شرایط بهتر شده است و باید امیدوار بود.
پس به نظر شما حضور کمّی زنان به تنهایی کافی نیست و این حضور باید کیفی باشد؟
فقط تعداد مطرح نیست و عملکرد زنان مهمتر است که البته باید مطابق اخلاق و انسانیت باشد. چهار زن قوی، محکم و بااراده میتوانند به اندازه چهل مرد در مسائل جامعه تأثیر داشته باشند. تعداد بدون عمل و اقدام مؤثر، کافی نیست.
آیا رسانهها در شکل گیری رفتار اجتماعی زنان برای کسب قدرت و رسیدن به پستهای ارشد مؤثرند؟ این روند را چگونه میبینید؟
رسانهها بسیار میتوانند مؤثر باشند. نقش عمده رسانهها آگاه کردن مردم است. رسانهها باید به آگاهی دادن به مردم و آگاهی دادن به خانودهها و رکن اصلی خانواده یعنی زنان توجه کنند. رسانهها باید توجه بیشتری به رکن خانواده داشته باشند. رسانهها باید تلاش کنند تا همه افراد جامعه بفهمند که خانواده مهمترین رکن، و در خانواده هم زن مهمترین رکن است. این باور باید قبولانده شود. زنها باید دریابند که علاوه بر اینکه مسئول زندگی خودشان هستند مسئول تربیت فرزندانشان نیز هستند. رسانهها نقش خیلی مهمی در تنویر افکار عمومی و رشد جامعه دارند و بسیار میتوانند مؤثر باشند. رسانهها باید در این زمینه چیزی را که از آنها انتظار میرود محقق سازند.
در مورد شکل و کیفیت مؤثر بودن رسانهها توضیح دهید. آیا تولید کمّی برنامهها به تنهایی کافی است؟
اینکه رسانه چه برنامهای تولید و پخش میکند مهم است. اینکه رسانه چه رسالتی دارد، میخواهد زن را چگونه پرورش دهد و چه الگویی برای تربیت زن دارد، بر محتوای برنامههایی که تولید میشوند تأثیر میگذارد. باید اطلاعات درست و آگاهی درست به جامعه داده شود تا جامعه هم پاسخگویی درستی داشته باشد.
رویکرد قانون مدنی ایران پیرامون تقویت حضور زنان در عرصه سیاسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
قانون مدنی که ما داریم مصوبه 1307 است و درست است که تغییراتی کرده است ولی به نظر میرسد در زمینه حضور زنان در عرصه سیاسی میتواند موفقتر باشد. قانون مدنی باید همخوانی بیشتری با زن آگاه امروزی داشته باشد. زنی که مطابق قانون و مطابق شرع با میل خودش ازدواج میکند و چنانکه میدانیم ایجاب در ازدواج از طرف زن است ولی به محض اینکه ازدواج میکند و عقد میکند مسلوبالاختیار میشود و اگر بخواهد جدا شود یا مشکلی برایش ایحاد شود باید این کار را به سختی و با مشکلات زیادی انجام دهد. من پروندههایی دارم که بعد از هفت تا هشت سال زن نتوانسته طلاق بگیرد. مسئولان این امر باید بنشینند و با دلسوزی بیشتری موارد تبعیض را از بین ببرند. زنان ما تضمین کافی ندارند و برای به دست آوردن این تضمین موقع ازدواج مهریه سنگین میگذارند که یک کار بسیار اشتباه است. مهریه سنگین دردی را دوا نمیکند. حق طلاق را در شرایط خاص اگر به زن بدهند بالاترین تضمین است. پس قوانین مدنی ناکافی هستند و باید در آنها تجدیدنظر شود.
منابع مشارکت زنان در دستیابی به مدیریت ارشد سیاسی کدامند؟
امکاناتی که به زنها برای رسیدن به مناصب سیاسی کمک کنند در جامعه نسبتا محدود هستند. چون جامعه را اگر به دو دسته زن و مرد تقسیم کنیم تعداد زیادی از مردان این حق را برای زنان قبول ندارند و اصلا قبول نمیکنند که زنها وارد جامعه شوند و مناصب سیاسی را بر عهده گیرند. زنها خودشان با تغییر دیدشان باید این امکانات را برای خود فراهم کنند. خود جامعه زنان، باید باور کنند که قادر به انجام کار هستند و از قبول مسئولیت روی برنتابند. وقتی زن مسئولیت قبول کند، خودش را باور میکند. امکانات محدود است و امکانات را خود زنان با تغییر نگرششان به جامعه و تغییر خواستهایشان به وجود میآورند.
بنابراین شما معتقد هستید زنان باید بیش از آنکه منتظر تخصیص امکانات خاصی از بیرون باشند، خودشان باید سعی کنند فرصتهایی را برای خویشتن مهیا سازند؟
امکانات یک چیز صددرصد درونی است. یعنی امکانات هر جامعه باید در درون آن جامعه فراهم شود. زنها اگر خواستند میتوانند و اگر نخواستند به آنها تحمیل میشود. اگر زنها به دنبال گرفتن حقشان باشند جامعه توجه میکند و حقشان را به آنها میدهد. تغییر باید از درون شروع شود و من تکیه شدیدی بر تغییرات فرهنگی، تربیتی و آموزشی که از نهاد خانواده شروع شده و به جامعه میرسد، دارم. به شکلی که زنان از حالت مصرفکننده خارج شده و به تولید کننده در جامعه تبدیل شوند.
خود زنان مسئول در مدیریتهای اجرایی چقدر فضا را برای حضور زنان تقویت کردند؟ گاه زنان مسئول در ارائه طرحها و برنامههای خود طوری برنامهریزی میکنند که خروجیاش بهواقع به ضرر زنان است.
بعضی از این زنها زمینه را برای حضور دیگر زنان فراهم کرده اند و بعضی دیگر نه. خانم مولاوردی مثال خوبی در این زمینه است. او برای حضور زنان در جامعه تلاش میکند و موانع را در حد توان خودش برطرف میکند. مساله زن و مطرح کردن مشکلات زنان در جامعه کار سختی است. اولین مخالفتی که با اقدامات این افراد میشود این است که میگویند، آنها میخواهند خلاف رویه عادی جامعه عمل کنند. برای مثال، وقتی که مساله پیوستن زنان به کنوانسیون منع تبعیض در مجلس ششم مطرح بود با مخالفتهای بسیاری روبهرو شد. به جز خانم مولاوردی خانم ابتکار هم در این زمینه عملکردی خوبی داشتهاند و بهجز این دو نفر هنوز از بقیه زنان مسئول حرکت زنان به حضور عرصه سیاسی و اجتماعی را ندیدهایم. انتظار بیش از این میتوان داشت و میدانیم که موانع زیادی در این زمینه وجود دارد. اما بعضی از زنان مسئول هم مانند بعضی از نمایندگان زن مجلس وجود دارند که تقریبا کار مثبتی برای حضور فعال زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی انجام نداده اند و در برخی موارد اظهارنظرها و کارهای آنها باعث شده است که شرایط زنان در جامعه بدتر شود.
با توجه به پیشی گرفتن دختران در ورود به دانشگاه از پسران و افزایش سطح تحصیلات دختران چقدر این سطح تحصیلات مانع از افزایش ازدواج شده و چقدر در توسعه سیاسی مؤثر بوده است؟
من حضور زنها در جامعه را با دید مثبت نگاه میکنم و معتقدم که حضور زنها بار منفی چندانی به همراه نداشته است. با حضور زنان موافقم به شرطی که دکوری نباشد. فقط حضور و آمدن کافی نیست بلکه آمدن مؤثر لازم است. برای نمونه میتوان به استقبال بیشتر دختران از دانشگاه و آموزش عالی اشاره کرد که از یکسو زمینه را برای حضور بیشتر زنان در جامعه فراهم کرد و از سوی دیگر عدهای از همین حضور بیشتر دختران استفاده کردند و باعث زمینه بروز تفکیک جنسیتی در برخی از رشتهها شد. ولی با این حال دختران نباید جا بزنند. الان که درها باز شده و زنها وارد جامعه شدهاند باید جایگاهی درست را برای خود برگزینند. اگر زنها جایگاه درستی را برای خود انتخاب کنند بدون تردید در تغییر نگرش سیاسی هم مؤثر خواهد بود. ما الان انتخابات را پیش رو داریم. زنان ما باید به عنوان انتخابکننده یا انتخابشونده حضور مؤثر داشته باشند. ما در قبال جامعه مسئول هستیم و این مسئولیت باید به زنها یاد داده شود و زنها باید باور کنند که از پس مسئولیتها برمیآیند. اگر این باور در آنها ایجاد شود میتوانند به عرصه قدرت سیاسی هم وارد شوند.
حضور زنان در عرصههای مختلف جامعه چقدر در توسعه سیاسی کشور و دیده شدن آنها در عرصه بینالملل نقش داشته است؟
زنها توانستهاند خود را در یک سری از مشاغل نشان دهند. ورود زنها در بسیاری از عرصهها مانند عرصه وکالت، پزشکی، آموزش وپرورش و رشتههای فنی باعث شده که حتی در عرصه بینالملل هم این حضور بازتاب داشته باشد و رسانههای بینالمللی هم فعالیتها و اقدامات این زنان فعال را پوشش دهند و به آن اذعان کنند. با اینکه این حضور وجود دارد ولی هنوز به ایدهآلها نرسیدهایم. بنده که الان اینجا هستم عمری است که تلاش کردهام و هنوز میبینم که اندر خم یک کوچهام. اما چون تعداد زنها و خواستهای آنها افزایش یافته امیدها هم بیشتر شده است.
برای بهبود وضعیت زنان در جامعه، چه رسالتی برای زنانی که مانند شما فعال اجتماعی هستند، قائلید؟
بستگی دارد که این زنان فعال چه شغلی داشته باشند. هر شغلی یک تعریفی دارد. برای نمونه کار در آموزش و پروش یا وکالت تعریفهای مخصوص خود را دارد و اخلاق حرفهای خاص خود را میطلبد. چگونه باید در این عرصه عمل کرد و وظایف خود را انجام داد، مهم است. یک چیز مشترک برای همه وجود دارد و آن رعایت موازینی است که در جامعه برای همه وجود دارد و باید رعایت شوند. بنابراین حفظ ظاهر و حفظ اخلاق جامعه ضروری است. باید به رسالتی که هر شغلی برای خودش دارد واقف شد و مطابق با آن عمل کرد و در عین حال به موازین و اخلاقیات جامعه احترام گذاشت و آنها را رعایت کرد. برای حضور در هر عرصه ای باید یک سری ظواهر وآداب از سوی زنان رعایت شود تا حضور زنها در آن عرصه با مشکل مواجه نشود.
به نظر شما مردهای جامعه چه دارای قدرت و چه فاقد قدرت چه نقشی در تقویت مشارکت زنان در جامعه دارند؟
مردها هم در این زمینه میتوانند نقش بسیار مؤثری داشته باشند. ما خیلی از مردها را دیدهایم که با حقوق زنها و پیشرفتشان موافق بودهاند، خودشان زمینه را برای پیشرفت زنها فراهم کردهاند و همراه آنها بودهاند. به انسانیت و اصول انسانی اندیشیدهاند. آن مردها هم در دامن یک زن تربیت شدهاند. در دامن یک زن یک مرد موفق تربیت میشود و رشد فکری پیدا میکند. با این تربیت صحیح است که او پی میبرد زن هم مانند او دارای حقوق انسانی است و در نتیجه میداند و میآموزد که با یک زن چگونه رفتار کند و چه حقوقی را باید برای او بخواهد. پسرها این را باید از مادرشان یاد بگیرند. اینکه من اینهمه تأکید روی نقش زن میکنم بهخاطر همین است. زنان مسئول تربیت نسلها هستند و خود باید به این وظیفه خطیر خود آگاه باشند. اگر زنی توان خود را باور کند آن را به دیگران نیز میقبولاند. زنان در کنار حقوق خود باید به فکر وظایف خود نیز باشند. نباید فقط در این اندیشه باشند که حقی به آنان داده شود. باید به وظایفی که در قبال این حقوق دارند نیز بیندیشند.