پذیرش خواستههای طرف مقابل از جانب ایران یا 1+5 بر اساس خط قرمزهای مشخصی است. دقیقا همین مورد باعث شده مذاکره روزبهروز نفسگیرتر شود.
آرمان نوشت: «نهم آبان» سال1382 قرار شد ایران و غرب درباره فعالیت هستهای جمهوری اسلامی پای میز مذاکره بنشینند. حالا 11سال و هشت ماه از آن روز گذشته و پیچیدگیهای پرونده هستهای کمتر شده، اما همچنان دارای پیچوخمهایی است که موجب شد 30 ژوئنی که در لوزان تعیین شده بود، هفت روز دیگر تمدید شود تا نظام بینالملل همچنان در انتظار توافق باشد. توافقی که قرار است فضای بین ایران با غرب را ترمیم کند. داوود هرمیداسباوند البته اعتقاد دارد: «پذیرش خواستههای طرف مقابل از جانب ایران یا 1+5 بر اساس خط قرمزهای مشخصی است. دقیقا همین مورد باعث شده مذاکره روزبهروز نفسگیرتر شود.» این کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «آرمان» از مذاکرات هستهای و فضای فعلی حاکم بر آن گفت.
تمدید هفت روزه مذاکرات را میتوان نشانه امیدوارکنندهای دانست؟
طبیعی است اتخاذ چنین تصمیمی، افکار عمومی را به این نتیجه مشخص میرساند که دو طرف، مصمم هستند تا تفاهم به دست آمده را به توافق تغییر ماهیت بدهند و در این راستا سعی دارند تا ذهنیت خود را به دیگری تفهیم کنند. البته پذیرش خواستههای طرف مقابل از جانب ایران یا 1+5 بر اساس خط قرمزهای مشخصی است. دقیقا همین مورد باعث شده مذاکره روزبهروز نفسگیرتر شود و هر چقدر به نقطه پایانی نزدیکتر میشوند، حساسیتها اوج میگیرد. در کل باید اتفاقات این روزها را به فال نیک بگیریم. فراموش نکنیم در دوره گذشته ذهنیتهای اشتباه و عدمدرک متقابل انگیزه تقابل را بالا میبرد و روز به روز بر پیچیدگیهای پرونده هستهای میافزود اما امروز ایران در راستای کاهش مشکلات به وجود آمده، 1+5 در راستای ترمیم نظام بینالملل و ایالات متحده آمریکا یا بهتر است گفته شود دولت مستقر در کاخ سفید با اهداف حزبی به این نتیجه رسیدهاند که توافق حتما باید به دست آید. به همین دلیل شاهد رویکردهای متفاوتی از سوی طرفین مذاکره هستیم و روزهایی که جلسات بدون هیچ دستاوردی شروع، انجام و تمام میشد، به بایگانی سپرده شده است.
تغییر روند مذاکرات نتیجه تغییر رفتار ایران بود یا طرف غربی؟
اینکه تصمیم هستهای یا تصمیمات دیگری در سطح کلان تعیین تکلیف میشود، امری طبیعی و آشکار است. لذا جوامع بر اساس شرایطی که با آنها مواجه میشوند، تصمیم به تغییر میگیرند که ایران یا غرب هم از این قاعده مستثنا نیستند و بهطور کلی رویکرد فعلی هستهای طرفین چیزی است که شرایط به تصمیمگیران دیکته کرده است تا بلکه آنها اوضاع را برای رفتن به سمت توسعه مدیریت کنند. وقتی که منطقه مهم خاورمیانه به حد زیادی آشفته است و شرایط غیرقابل پیشبینیای دارد، برای بازیگران منطقهای و جهانی خیلی مهم است که با حل پرونده هستهای ایران نگاهها به خاورمیانه با آرامش بیشتری همراه باشد.بهطور مشخص درباره دولت دموکرات باراک اوباما هم باید گفت که رئیسجمهوری آمریکا برای اینکه بتواند کارنامه درخشانی از خود به جای بگذارد و شانس برنده شدن کاندیدای همحزبیاش در انتخابات 2016 را افزایش بدهد، خیلی مهم است این ادعا را داشته باشد که پروندهای به این پیچیدگی در زمان ریاستجمهوریاش برای همیشه حلوفصل شد. همچنین برای شورای امنیت هم خوب است که بعد از صادرکردن شش قطعنامه علیه ایران، مساله حل شود. بنابراین تمدید مذاکرات در چنین فضایی و آن هم درحالی که اختلافات فقط 10درصد مباحث است، امری کاملا اتفاقی است.
توافق در مسیر مذاکرات مخالفان سرسخت و بسیار جدی دارد. آیا میتوان گفت محمدجواد ظریف و جان کری به خاطر فعالیت آنها مجبور به چانهزنی بیشتری هستند؟
جمهوریخواهان کنگره آمریکا منتظرند از شکست مذاکرات هستهای در انتخابات ریاستجمهوری استفاده و دموکراتها را در عرصه دیپلماسی ناکام معرفی کنند تا شاید از این طریق بعد از هشت سال دوباره کاخسفیدنشینی را تجربه کنند. در ایران هم گروهی مصالح جناحی را در صدر اولویتهایشان قرار دادهاند و نگرانند که با توفیق دولت یازدهم در این مساله، اکثریت مجلس دهم از آن جناح مقابل آنها شود. به همین دلیل مواضع و اظهارنظرهایشان بدون هیچ حرف و حدیثی نشانگر این است که وضعیت کشور و مردم فعلا اولویت آنها نیست و به همین دلیل با وجود اینکه میدانند شرایط اقتصادی فشار زیادی به مردم وارد کرده، همچنان بر ادامه شرایط گذشته اصرار دارند. همچنین لازم به ذکر است که این توافق برای اروپایی که تحت شدید فشارهای اقتصادی است، هم میتواند اثر کارسازی داشته باشد چراکه با همکاری با ایران کشورهای ورشکستهای چون اسپانیا و ایتالیا میتوانند از این شرایط خارج شوند.
مخالفت مخالفان چقدر تاثیرگذار بوده است؟
هیچ. آنها فقط هیاهو دارند.