تندروها دست و پاي آخر را ميزنند و به جرات ميتوان گفت در حدي نيستند كه تهديد تلقي شوند.
تدبیر24 : انتخابات مجلس دهم در شرايطي روزشمارش به حركت درميآيد كه اتفاقي واقعا مهم است. دقت به نكاتي چون «آغاز پساتحريم»، «خودنمايي بحرانهاي متعدد به واسطه برخی سوءمدیریتهای اين چند سال گذشته»، «عملكرد بهتآور مجالس هفتم، هشتم و نهم هم در بعد نظارتي و هم به لحاظ تقنيني» و البته « خروج جريان اصلاحطلبي از حاشيهنشيني» موجب شده تا اين انتخابات، انتخاباتي باشد كه تاثيرگذارياش از شرايط عادي بيشتر است و دقيقا به همين دليل نگرانيها از هنجارشكني تندروها بيشتر از هميشه به عنوان «دغدغه» ذهن جامعه را به خود مشغول كرده است. البته اشرف بروجردي، فعال اصلاحطلب نظري ديگر دارد و با این بیان که در اينكه آنها دنبال اين هستند تا در هر شرايطي سهميههاي خود در مجلس را حفظ كنند، تشكيكي وارد نيست، اما بايد اين مساله مهم را در نظر داشت كه « مردم حضور را لازم ميدانند و چون مردم حضور را لازم ميدانند، هيچ كس نميتواند آنها را از صندوقهاي راي دلسرد كند. همچنين تشكيلات اصلاحطلبي هم به اين نتيجه رسيده است كه مشاركت بهتر و عقلانيتر است تا عدم مشاركت.» وی اذعان دارد كه انتخاباتي پرشور را انتظار ميكشيم. اين فعال اصلاحطلب همچنين با گفتن اينكه تندروها تاثيرگذاريشان در شرايط فعلي به حدي نيست كه بخواهيم رفتارشان را در سطح دغدغهاي جدي پيگيري كنيم، چرا كه واقعا اعتبارشان را از دست دادهاند، به استقبال پرسشهاي «آرمان» ميرود:
قانون نانوشتهاي در انتخابات ايران، به اين راي ميدهد كه جريان تندرو فقط در صورتي ميتواند برنده شود كه فضاي سرد بر انتخابات حاكم شود. حالا اين ذهنيت افكار عمومي را نگران كرده است؛ نگران تندروی چهرههايي كه به واسطه اتفاقات اين دو سال و مخصوصا توافق نهايي هستهاي، موقعيت خود را بهشدت متزلزل ميبينند.
سرد يا داغ بودن فضاي انتخابات بستگي به شرايط جامعه دارد و اينطور نيست كه گروهي تصميم به سرد يا پر شور كردن انتخابات بگيرند.
اما تندروها ميتوانند با كارهايي نظير ايجاد مشكل، مسموم كردن فضاي رفتاري به تهمت و افترا، تلاش براي اختلافافكني و... وضعيتي به وجود بياورند تا از اين طريق مردم نسبت به حضور در پاي صندوقهاي راي رغبت چنداني نداشته باشند.
در اينكه آنها دنبال اين هستند تا تحت هر شرايطي سهميههاي خود در مجلس را حفظ كنند، تشكيكي وارد نيست. اما بايد اين مساله مهم را در نظر داشت كه مردم حضور را لازم ميدانند و چون مردم حضور را لازم ميدانند، هيچ كس نميتواند آنها را از صندوقهاي راي دلسرد كند. همچنين تشكيلات اصلاحطلبي هم به اين نتيجه رسيده است كه مشاركت بهتر و عقلانيتر است تا عدم مشاركت.
برخلاف آنچه در انتخابات هفتم تا نهمين دوره قوه مقننه به آن عمل كردند.
متأسفانه برخی مسائل این ذهنیت را ایجاد کرده بود اما انتخابات بيست و چهارم خرداد سال 92 نشان داد كه فضا قابل اعتماد است و به همين دليل همانطور كه دو سال پيش مشاركتي جدي داشتيم، اينبار هم آمادهايم تا هم راي بدهيم و هم خود را در معرض راي مردم بگذاريم. همچنين بايد اشاره كنم كه آنچه دولت محمود احمدينژاد از خود بر جاي گذاشت و همچنين كارنامه غيرقابل دفاع مجلس هفتم، هشتم و نهم ثابت كرد كه روش قبلي، روشي نبود كه مؤثر باشد.
اين شرايط براي تندروها بايد نگرانكننده باشد.
حتما همينطور است و آنها بهشدت احساس ميكنند كه اعتماد و اطمينان جامعه را از دست دادهاند.
اينكه اعتماد و اطمينان جامعه را از دست دادهاند، موجب ميشود تا بخواهند با كارشكني و سياهنمايي به زعم خود جبران مافات كنند؟
بله. اصلا همين كه شب و روز در تلاشند تا به مردم اينطور القا كنند كه ما در مذاكرات هستهاي تسليم آمريكا و غرب شدهايم و به اهداف خود دست نیافتهایم، ريشه در همين مساله دارد. جالب است كه در شرايطي دستاورد به اين مهمي را زير سئوال ميبرند كه مردم از رویکرد و پرونده آنها و نیز مشکلاتی که به سبب سوءمدیریتها ایجاد کردند مطلع هستند . واقعيت اما اين است كه تندرويهاي تندروها قطعا حاصلي نخواهد داشت و مردم به خاطر اينكه اتفاقات سالهاي هشتاد و چهار تا همين دو سال پيش تكرار نشود، بهطور حتم انتخابات مجلس دهم را به يكي از پر رايترين انتخاباتها تبديل خواهند كرد تا بلكه چهرههاي شناسنامهدار را به صحن بهارستان بفرستند.
جالب اين است كه با وجود موفقیت و حمایتها در راستای این دستاورد بزرگ و تبعات كاملا ملموس تغيير دولت، تندروها يا اصرار دارند كه هميشه حاشيهسازي كنند يا اينكه حتي ميتوان گفت به آن عادت كردهاند.
طبيعي است وقتي گروهي نسبت به تخريب چهره و از دست دادن هويتش ترديد نداشته باشد، خودش را به آب و آتش خواهد زد تا روحيه، آبرو و اعتماد به نفس خود را بازسازي كند. آنها از طريق رفتارهايي كه باعث شده واژههايي چون تندروي و افراطي و... در ادبيات سياسي اين چند سال بهطور تاسفآوري خودنمايي كند، دنبال آن هستند تا هويت و حيثيت سياسي خودشان را بازيابي كنند كه ناگفته پيداست با چنين روشهايي اصلا و ابدا نميتوانند موفق شوند.
نکته تأسفانگیز آنکه نگاه سطحي به اتفاقات ميتواند ما را به اين نتيجه برساند كه ارادهاي جدي براي از ميان برداشتن تندروها وجود ندارد و نوعي مماشات در قبال اين گروه مشاهده ميشود.
اينطور نيست كه همه دستگاهها و نهادهاي مربوطه بخواهند در اين اتفاق مهم از خود بياعتنایی نشان بدهند. مساله مشخص، اما اين است كه آنها حتما پشتوانهاي را به عنوان حامي دارند و به همين دليل هر كاري كه لازم بدانند را انجام ميدهند و برايشان اهميتي ندارد كه كارهايشان چقدر در راستاي اهداف كشور قرار دارد و آيا منافع ملي را با رفتار و كارهايشان با تهديدي جدي مواجه ميشود يا خير؟
سئوال اين است كه در قبال چنين رفتارهايي تكليف چيست؟
تاكيد موكدم اين است كه تاثيرگذاري شان در شرايط فعلي به حدي نيست كه بخواهيم رفتارشان را در سطح دغدغهاي جدي پيگيري كنيم، چرا كه واقعا اعتبارشان را از دست دادهاند. با اين حال ميتوان به دولت اين توصيه را داشت كه خود را بيخود و بيجهت درگير حاشيههاي احتمالي نكند. چرا كه در سال جاري، هم بايد شرايط پساتحريم را مديريت كند و هم اينكه انتخابات مهم مجلس در پيش است. شرح اين شرايط نشانگر اين است كه دولت مجالي براي مواجهه با گروه تندرو ندارد و مدیریت و مسائل اجرایی در جهت رفع نیازهای مردم در اولویت قرار دارد.
از اين بحث بگذريم. با اين نظر كه فضاي به وجود آمده ناشي از توافق نهايي هستهاي موجب ميشود تا انتخاباتي پرشور را براي معرفي مجلس دهم انتظار بكشيم موافقيد يا نه؟
مقوله توافق هستهاي بحثي بود كه در دو سال گذشته درگيرش بوديم و بهطور جدی تصمیم بر آن بود تا مساله را براي هميشه حل و فصل كنیم و خوشبختانه حل شد. از اين پس باید بتوانيم با كشورهاي دنيا تعاملي سودآور داشته باشيم. اما انتخابات اتفاقي است كه دنبال تاسيس مجلسي است كه استقلال راي داشته باشد و همه تصميمگيريهايش بر اساس بايدها و نبايدهاي تعيين شده باشد تا بلكه مجلسي تشكيل شود كه در شرايط فوقالعاده حساس پساتوافق بتواند نقش مهم و تاثيرگذار خود را آنطور كه انتظار ميرود، انجام بدهد تا در آرامش بتواند در راستای منافع مردم به قانونگذاری بپردازد. شايد بتوان اين دو اتفاق را مكمل هم دانست، اما حيات هيچكدام به ديگري وابستگي ندارد.
گروهي كارنامه قابل دفاع دولت يازدهم در 2 سال اول و البته توافق هستهاي را عاملي ميدانند تا جريان اصلاحطلبي بتواند بعد از سه دوره حاشيه نشيني، اينبار فضا را براي حضوري جدي مهيا ببينند. اين نظر، ميتواند نظري منطبق بر واقعيت باشد؟
اصلاحات هيچگاه حاشيه نشين نبوده است و فقط به اين دليل كه نسبت به رقيبش از رسانههاي جمعي كمتري برخوردار است، شما و برخي اين جريان را حاشيه نشين ميدانيد.
منظور من از حاشيهنشيني شرايطي بود كه در انتخابات سه گانه هشتاد و دو، هشتاد و شش و نود پیش آمد تا اصولگرايان در رقابتي بيرقيب اكثريت مجالس هفتم تا نهم را در اختيار خود ببينند.
برداشت من از پرسش شما اين بود كه مردم به اصلاحطلبان بياعتنا بودند كه الحمدا... چنين اتفاقي تا به حال رخ نداده است. اما امروز فضاي سياسي تغييرات زيادي را به خود ديده است و به همين دليل، جريان اصلاحطلبي آماده است تا بعد از سه دوره حضوري كاملا جدي در انتخابات داشته باشد تا انشاءا... در شرايطي كه كشور در وضعيت فوقالعاده حساسي قرار دارد با حضور آنها مجلسي مقتدر و كاردان و دلسوز تشكيل شود تا از اين طريق شاهد بازگشت كشور به مسير توسعه باشيم و بتوانیم در راستای برآوردن منافع ملی مؤثر و مفید باشیم.
فضاي انتخاباتي موجود جبهه اصلاحات را به چه سمت و سويي ميبرد؛ ارائه ليستي كه 100درصد آرم اصلاحطلبي داشته باشد يا ائتلاف با اعتداليون و شايد هم چهرههاي ميانهروي اصولگرايان؟
جریان اصلاحطلبی هيچگاه دنبال اين نبوده، نيست و نخواهد بود كه فقط به مدعيان اصلاحطلبي روي خوش نشان دهد. هر چهرهاي كه دلسوز كشور باشد و از تخصص و تعهد كافي بهره ببرد و بتواند در این عرصه مفید باشد، ميتواند اين شانس را داشته باشد كه از سوي جريان اصلاحطلبي وارد فضاي رقابتي-انتخاباتي شود. چون لازم است نيروهايي را به كار بگيريم كه بتوانند تاثيرگذار باشند و ميتوانند از گروه دولتيها و بعضا از اصولگرايان هم انتخاب شوند. اما به هر حال تصميم جريان اصلاحطلبي اين است كه تحت عنوان اصلاحات در انتخابات مجلس دهم شوراي اسلامي شركت كند، آن هم شركت با اين هدف كه انشاءا... بيشتر كرسيهاي بهارستان تصاحب شود.
انشقاق در جريان اصولگرايي تا چه حد در شرايط انتخاباتي اصلاحات موثر است؟
قبل از پاسخ به اين سئوال، لازم است بگويم كه دليل چند دستگي آنها، اين است كه خودشان را بيش از حد باور دارند و دقيقا به همين دليل هر كدامشان ادعاي پيش رو بودن دارد و به همين دليل با اعتماد به نفسي كاذب در انتخابات شركت كردند و اما وقتي مقام معظم رهبري اعلام كردند كه «راي مردم حق الناس است» مردم به سمت صندوقها شتافتند و نتيجهاش اين شد كه بعد از هشت سال، دستگاه اجرايي كشور را از حيطه اختياراتشان خارج شده ديدند.
فضاي مطلوب انتخاباتي اصلاحات ميتواند «انگيزه اتحاد» را در جريان اصولگرايي افزايش بدهد؟
چون در انتخابات مجلس نهم آنها به نوعي بيرقيب بودند و حتي با وجود حضور چندپاره باز هم اكثريت را در دست داشتند،نشانههاي موجود چيزي غير از اين را نشان ميدهد و به احتمال قريب به يقين آنها مانند چند انتخابات گذشته چند يا چندين ليست در انتخابات خواهند داشت.
ممنون؛ ناگفتهاي مانده است خانم بروجردي؟
تندروها دست و پاي آخر را ميزنند و به جرات ميتوان گفت در حدي نيستند كه تهديد تلقي شوند.
نیست و نابود شدن اصلاحات نزدیکه.
نیست و نابود شدن اصلاحات نزدیکه.