بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۵۸۳۹۵
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۴
در جايي كه يك پزشك، روانشناس، طلبه، تاجر، يا يك مهندس فني مي‌تواند نماينده مجلس شود، چرا يك ورزشكار و مجري تلويزيوني و گزارشگر ورزشي نتواند نماينده مجلس باشند؟
تدبیر24 :داوود حشمتی - ثبت‌نام كانديداها براي انتخابات مجلس دهم درحالي به پايان رسيد كه در ميان نامزدهاي نمايندگي، چند ورزشكار و مجري مشهور تلويزيوني هم ثبت‌نام كردند. با وجود اينكه كانديداتوري همه افراد و اقشار جامعه را حق طبيعي هر ايراني مي‌دانم، با اين حال به‌شدت با راه يافتن اين افراد به مجلس مخالف هستم و معتقدم بايد مانع از ورود اين افراد به پارلمان شد. اما چرا؟

پارلمان هر كشور راس قواي تصميم‌ساز يك كشور است. قوانيني كه در زير سقف مجلس تقنين مي‌شود توسط قواي ديگر به اجرا گذاشته مي‌شود. لذا تصور نمي‌كنم نياز باشد بيش از اين درباره اهميت مجلس حرف زد.
به‌طور حتم قانون كف شرايط براي نمايندگي را مشخص كرده و افرادي كه داراي اين حداقل‌ها هستند، مي‌توانند خود را در معرض راي مردم براي «نمايندگي» آنها در «ساختار قدرت» قرار دهند. مشخص است كه نمي‌توان نمايندگي مجلس را در تحصيلاتي خاص محدود كرد. اما در جايي كه يك پزشك، روانشناس، طلبه، تاجر، يا يك مهندس فني مي‌تواند نماينده مجلس شود، چرا يك ورزشكار و مجري تلويزيوني و گزارشگر ورزشي نتواند نماينده مجلس باشند؟ به سه دليل معتقدم كه مردم در اين انتخابات ضمن حضور حداكثري و پرشور لازم است راي‌شان را آگاهانه به صندوق ريخته و از حضور افرادي كه تنها شهرت دارند جلوگيري كنند.

اول: يك ورزشكار يا يك مجري تلويزيوني اگر در طول دوره حيات اجتماعي‌اش، فعاليت سياسي داشته باشد هيچ ايرادي ندارد كه بتواند نمايندگي مردم را برعهده بگيرد، اما متاسفانه افرادي كه اخيرا ثبت‌نام كردند يا حتي افرادي كه از طريق راي مردم به شوراهاي شهر راه يافتنند، هيچ نوع فعاليت و موضع‌گيري سياسي ندارند.
به عبارت روشن‌تر شما نمي‌توانيد تشخيص دهيد كه اين افراد در مورد مسائل مختلف چه نظري دارند چون تا به حال صدايي از آنها نشنيده‌ايد. هندوانه در بسته‌اي هستند كه شايد هم هيچ‌وقت درون‌شان را نبينيد. نمي‌توان فهميد در مسائل اقتصادي چه نوع تفكري دارند. ليبرال هستند يا سوسيال دموكرات؟ فهم‌شان از توسعه چيست؟ قايل به تقدم توسعه اقتصادي هستند يا توسعه سياسي؟ درك‌شان از مسائل بين‌المللي چگونه است؟ در سياست خارجي چه نوع ديپلماسي را مي‌فهمند و آن را توصيه مي‌كنند؟ در مسائل عمراني خصوصي‌سازي را اصل مي‌دانند يا توسعه دولت محور را؟ اساسا فهمي از اين مسائل دارند؟ كجا اين فهم بروز و ظهور كرده كه حالا از مردم مي‌خواهند به آنها راي بدهند؟ متاسفانه بايد گفت آنها با اتكا به اينكه تنها «چهره و صورت‌شان» براي مردم شناخته شده است، به مردم مي‌گويند: «من را براي نمايندگي خودت انتخاب كن».

چرا؟ چون سال‌هاست از پشت قاب شيشه تلويزيون در مقابل ديدگان مردم قرار دارند يا در زمين‌هاي ورزشي افتخار آفريدند. لذا معتقدم نه فعاليت‌شان ارتباطي با ساحت تصميم‌سازي داشته و نه مواضعي از خود ارايه كرده‌اند تا ملت متوجه نبوغ آنها شده و با راي دادن به اين افراد آنها را روانه پارلمان كنند تا مبادا خدا نكرده اين استعداد نهفته در وجودشان از بين برود. در اينجا برخي معتقدند كه مگر نمايندگان فعلي از چنان تخصص و استانداردي برخوردار هستند كه اين افراد فاقد آن هستند؟ اما بايد گفت كه اگر ضعفي در حال حاضر وجود دارد دليل نمي‌شود كه آن را براي هميشه ادامه داد. نبوغ و بلوغ سياسي مردم در اين موارد است كه خود را نشان مي‌دهد.
دوم: راي فرد فرد ايرانيان داراي اهميت است. اما مهم‌تر از آن راي اين افراد در درون مجلس است.

اگر اين افراد به پارلمان راه پيدا كنند، هر راي‌شان در صحن علني مي‌تواند مسير كشور را تغيير دهد. ٢٨ آبان‌ماه ٨٧ محمود احمدي‌نژاد، صادق محصولي را بعد از استيضاح و عزل مرحوم كردان به مجلس معرفي كرد. محصولي با كسب ١٣٨ راي موافق از ٢٧٣ راي و تنها با يك راي به عنوان وزير كشور انتخاب شد و انتخابات بحث‌بر‌انگيز خرداد ٨٨ را برگزار كرد و سپس نيز از دولت كنار رفت.

نكته اينجاست كه محصولي تنها با «يك راي» به وزارت رسيد و اگر يك راي كمتر داشت، نمي‌توانست وزير شود و تك تك آن نمايندگان براي دادن همان يك رايشان مسوولند. اين تنها يكي از هزاران موردي است كه مي‌توان در مورد نقش و اهميت «يك راي» در پارلمان به آن اشاره كرد.
سوم و مهم‌تر از همه اينكه اين دسته از افراد اگر بتوانند به پارلمان راه پيدا كنند، براي نهادهاي قدرت و ثروت، كم خطرتر هستند و به راحتي قابليت اين را دارند كه تحت اختيار قرار گرفته شوند.

نداشتن سابقه فعاليت سياسي و آشنا نبودن با فضاي عالم سياست باعث مي‌شود كه آنها با وجود قرار گرفتن در موقعيتي بسيار مهم، در بزنگاه‌هاي مهم و سرنوشت‌ساز كشور يا «خنثي» باشند، يا به راحتي «تحت نفوذ» كانون‌هاي «قدرت و ثروت» قرار بگيرند. از همين رو است كه فكر مي‌كنم مردم بايد مراقب باشند كه «قدرت حاكميتي خود را با نامي كه بر برگه راي مي‌نويسند» در اختيار چه كسي قرار مي‌دهند.
و به اين دوستان هم بايد گفت: نازنيني تو ولي در حد خويش /‌ الله‌الله پا منه از حد بيش
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها