بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۶۳۷۱۲
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۸
تدبیر24 : خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی در حاشیه دیدار جمعی از اعضای جبهه تدبیر و توسعه با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: آقای هاشمی از وارونگی برخی رسانه ها گلایه می کند. تا همه بدانند حرف اصلی «برجام» پس گرفتن حقانیت بود. برجام مثل قطعنامه 598 حقانیت ما را در دنیا نشان داد. پس شکست نمي خورد. . درباره این هیاهوها هم زیاد نباید نگران بود. همانطور که تاریخ حقانیت پذیرش قطعنامه 598 را نشان داد و آینده هم حقانیت پذیرش برجام را نشان خواهد داد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی، متن کامل این حاشیه نگاری بدین شرح است:
امروز سه شنبه است. 14 اردیبهشت 1395. جبهه تدبیر و توسعه قرار است به دیدار آیت الله بیایند. جمعی از منتخبین مجلس دهم هم می آیند. بویژه خانم های انتخاب شده. من هم دعوت شدم برای حاشیه نگاری. در راه  که می آمدم. همه ی فکرم درگیر ثبت نام سه سال قبل آقای هاشمی بود. مهلت ثبت نام 14 تا 21 اردیبهشت ماه 92 بود. قلب مردم ایران آن روزها پر التهاب تر از همیشه بود. همه منتظر آمدن یک نفر بودند. تنها کسی که در آن روزها می توانست ورق ناامیدی ها را برگرداند. هیچکس از نظر آقای هاشمی خبر نداشت. حتی تا آخرین ساعتهای واپسین مهلت ثبت نام. همه خبر داشتند موانع خیلی زیاد است. تیغ تخریبها تیز و پیغام های تهدید، فراوان. امّا پیر انقلاب دوباره خود را در معرض رأی مردم قرار داد. چرا که عاشورایی ها هرگز سن و سال نمی شناسند. آن 8 دقیقه تاریخی ثبت نام 8 سال رشته های انحراف را پنبه کرد. اقیانوسی از امید در مردم به حرکت آمد و بهار اعتدال از پس زمستان انحراف سر زد. درست است که هیچ یادبود شایسته ای از آن حرکت تاریخی نمی شود. ولی تاریخ بهترین قاضی است. آیندگان بسیار خواهند گفت از آن روز تاریخ ساز. از همان روزی که امام خندید و انقلاب به ریل اعتدال برگشت. یادمان نرود اگر آن روز سرنوشت ساز نبود و پیر انقلاب بجای رخت رقابت، لباس عافیت می پوشید. شاید امروز نشانی از دولت و مجلس و خبرگان اعتدال نبود. تاریخ و آیندگان بهترین داور آن فداکاری بی بدیل خواهند بود. هر چند ما به قدر وسعتش به آن نپردازیم. بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دست به کاری زنم که غصّه سرآید/ صالح و طالح متاع خویش نمودند/ تا که قبول افتد و که در نظر آید.....
حوالی ساعت 10 و نیم وارد جلسه شدم. شلوغ ولی مرتب است. من هم به رسم معمول گوشه ای پیدا می کنم و می نشینم. آرام کاغذ و قلم در می آورم و گوش به اطرافم می سپرم. ردیف جلوی من حرفها جالبتر به نظر می رسد. هر چند شنیدنش برای من سخت تر است. ولی از قدرت استراق سمع زنانه ام یاری می گیرم و حرفها را ثبت و ضبط می کنم. حرف اصلی آنها حرف منتشر شده آقای هاشمی در رسانه ها است. حرف «مرگ آرام». یکی شان خیلی ناراحت می گوید قلب مردم خالی می شود حتی از شنیدنش. یکی دیگر امّا استدلال قشنگی می کند. می گوید پس پشت پرده تمام حرفهای آقای هاشمی پیام های عجیبی دارد. پیام «مرگ آرام» هم یادآوری گذران بودن قدرتها و تریبونهاست. هم برای خودش، هم برای دیگران. آقای هاشمی از «مرگ آرام» انذاری ساخت برای خیلی ها. تا بدانند چه می گویند و چه می کنند. آیا از حق مردم می گویند یا کم فروشی می کنند؟. رخت حق گویی پوشیده اند یا لباس عافیت طلبی؟. «مرگ آرامی» که آقای هاشمی در سال 95 گفت تکرار هشدار وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ سال 47 است که به روحانيت گفت. با ترجمان امروزی می شود وای بر کم فروشان «حق النّاس». از سیاست و دیانت گرفته تا فرهنگ و هنر و حجاب و اختلاس. که آی صاحبان قدرت. صاحبان تریبونها. با مردمید یا بر مردم؟. «مرگ آرام» وجدان آسوده می خواهد. وجدان آسوده هم فروتنی در مقابل خواست مردم را می خواهد، که همان رضایت خداست. همان که حتی به پیامبرش(ص) فرمود:  و احفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنين/ برای پیروانت از مومنان فروتن باش. سوره شعرا- آیه 215.

با حضور آیت­ الله جلسه رسمی می شود. رسمیتی با صلوات بر محمد(ص) و آل محمد(ص). احوالپرسی های گرم آقای هاشمی همه را به وجد می آورد. توجه خاص ایشان هم به خانم های حاضر مثل همیشه است و روحیه پدر و فرزندی در جلسه خیلی پر رنگ. احوالپرسی ها که تمام می شود. سخنان میهمانان آغاز می شود. دبیر کل جبهه تدبیر و توسعه از جلسه 25 بهمن سال قبل و حرفهای دلگرم کننده آقای هاشمی می گوید. منتخبانی هم سخن می گویند. هم خانم و هم آقا. منتخب مرد حوزه انارو رفسنجان از اقبال خیره کننده مردم به تفکر آقای هاشمی می گوید. منتخب خانم حوزه تبریز هم فروتنانه از گرفتن رهنمود برای آینده. معلمی 30 ساله هم از مجتمع نابینایان نرجس آمده. که هم گزارشی از امور آموزشی می دهد هم تحلیلی از مسائل سیاسی. آخرین وضع سیاسی و اجتماعی کشور را روشن ارزیابی می کند و همان روشنی را هم بر آینده روشندلان آرزو می کند. در دلم «الهی آمین» محکمی می گویم. تا چرخ رونق به چشمهای نازنین روشندلان هم نور امیدی بتاباند.

حرفهای آقای هاشمی بر خلاف همیشه با بغض و اندوه شروع می شود. از رنج حصر امام موسی کاظم(ع) و از مصیبت و مظلومیت تاریخی اهل بیت(ع). نکته جالبی که آقای هاشمی از امام هفتم می گوید خیلی زیبا و عبرت آموز است. از اینکه تحمل زندانها و محدودیتها چگونه ایشان را در میان ائمه(ع)، برجسته کرد. البته شاید در آن روزها کسی از رنج های امام کاظم(ع) چیزی نگفت. ولی تاریخ قضاوت کرد. قضاوتی منصفانه. قدرت بنی عباس در خاک پوسید و مظلومیت امام کاظم در آسمانها درخشید. مظلومیت هرگز در تاریخ کم نمی شود. هرگز!.

بغض آقای هاشمی در ابتدای جلسه بدجوری همه را در تحت تاثیر قرار داده بود. ای کاش آیت الله یکی از روضه های معروف خود را در دوران مبارزه می خواند. بالاخص روضه امام کاظم(ع) را. هیأتی ها پیش از انقلاب بالاخص هیأت انصار الحسین(ع). خوب خاطرشون هست روضه امام کاظم(ع)، آقای هاشمی را در آن روزها. چه غوغایی می کرد. چه غم هایی را می شست. چه رنج هایی را مرهم می کرد. ای کاش آقای هاشمی، روزی دوباره از آن روضه ها بخوانند. برای جوانهایی که امروز اثری از آن روضه ها دیگر سراغ ندارند. روضه هایی بی پیرایه و بر دل نشین. که هم شور داشت و هم شعور. ای کاش آقای هاشمی حتی برای یکبار هم شده. دوباره روضه بخوانند. روضه امام موسی کاظم(ع) را.

آقای هاشمی در ادامه سخنان خود به سرعت فضا را عوض می کند. آنهم با تبریک حماسه تاریخی اسفند 94 و تاکید بر جایگاه مجلس شورای اسلامی. مجلسی که تریبونش، دانشگاه مردم باشد نه جایگاه هتاکی و تهمت و تخریب. درس بزرگی که مردم در 7 اسفند دادند، همین بود. که تمام هتاکان را کنار زدند. تا همه یادشان باشد اگر مردم اقبالی دارند به کسی. از برای اسلام است و اخلاق اسلامی. در بالاترین جایگاهها هم که باشی اگر از دایره اخلاق و انصاف خارج شوی به اشاراتی مردم، کنارت خواهند زد. انتخابات 7 اسفند از نگاه آقای هاشمی بن بست تندروها بود. بن بست هتاکی و تهمت و تخریب. درست است که سالهایی توانستند و تاختند. ولی وعده الهی این است که از آنها نه نشانی  بماند و نه اثری. راز تمام آنچه امروز در منطقه می گذرد در همین نکته است. که با خُلق محمدی(ص) هرگز به داعش نمی رسیدیم.

حرف بعدی آقای هاشمی حرف وارونگی برخی رسانه هاست. حتی رسانه ای در ابعاد ملّی!. پدیده وارونگی رسانه ای پدیده رایجی در دنیاست. امّا شایسته نظام اسلامی نیست. وارونگی رسانه ای این روزها شامل برجام شده. که به قول آقای عراقچی این دیپلمات کارکشته و مظلوم. "ما فکر می کردیم «برجام» موفقیتی ملّی است". آقای هاشمی از وارونگی برخی رسانه ها گلایه می کند. تا همه بدانند حرف اصلی «برجام» پس گرفتن پول ها نبود. پس گرفتن حقانیت بود. برجام مثل قطعنامه 598 حقانیت ما را در دنیا نشان داد. آمریکا و اروپا پولهای ما را بدهند یا ندهند. در اثبات حقانیت ما خللی وارد نمی کند. این یک آدرس انحرافی است. که بگوییم برجام پول نیاورد پس شکست خورد. برجام برای ما بزرگترین حق را آورد. تثبیت حقانیت بین المللی جمهوری اسلامی. همانطور که قطعنامه 598 هم برای ما پول نیاورد. عراق هرگز خسارتی به ما نداد. ولی حقانیت ما را در دنیا به کرسی نشاند. درباره این هیاهوها هم زیاد نباید نگران بود. همانطور که تاریخ حقانیت پذیرش قطعنامه 598 را نشان داد و آینده هم حقانیت پذیرش برجام را نشان خواهد داد.

حرف بعدی آقای هاشمی تاکید بر انتخاب 18 نماینده خانم در انتخابات مجلس است. تاکید بر عدد "18" در سخنان آقای هاشمی یعنی تاکید بر احترام به آرای مردم. یعنی تاکید بر حق حضور نمانیدگان منتخب آنان. آقای هاشمی از عدد "18" می گوید تا همه بدانند ارتقاء جایگاه زنان در انقلاب سد شدنی نیست و راهی جز تمکین به خواست مردم وجود ندارد. به قول آقای هاشمی عصر امروز عصر حرفهای معقول است تا بتواند مردم را اقناع کند. «من می گویم های» بی منطق جایی در عصر ارتباطات ندارد. چرا که عملکردهای ناهنجار با پاسخ سختی از مردم روبرو می شوند.

حرف آخر آقای هاشمی حرف شیرین و دل انگیزی است. درست مثل حرف «مرگ آرام» هفته گذشته. آقای هاشمی امّا این بار از زاویه دیگر می گوید که تا زنده ام در خدمت مردمم. این حرف روی دیگر سکه همان حرف قبلی است. چون مردم مثل مردمک چشم آقای هاشمی هستند. آیت الله این روزها چشم هایش را برای دیدن خوشحالی مردم می خواهد و خداوند نیز بر قلب او آگاه است که جز بر رضای مخلوق نمی طپد. دستهای هاشمی هم این روزها دستهای خودش نیست. دستهای ملّتی است که فردایی بهتر را مسألت می کند.

روایت مصلحت همچنان باقی است....
برچسب ها: تدبیر24 ، هاشمی
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها