بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 20
کد خبر: ۶۴۰۴۴
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۷
موفقیت اخیر سینماگران ایرانی در یکی از معتبرترین رقابت های جهانی، رخدادی اتفاقی و تکرارناپذیر نیست بلکه نمودی از دگرگونی های مثبت در هنر هفتم ایرانی به شمار می رود.
تدبیر24 :جشنواره کَن مراسمی سینمایی در جهان است که شصت و نهمین دوره این جشنواره بسیار متفاوت و خوشایندتر از دوره های گذشته برای سینمای ایران برگزار شد چرا که فیلم «فروشنده» به کارگردانی «اصغر فرهادی» و بازی موفق «شهاب حسینی» و «ترانه علیدوستی» توانست نخل طلاییِ بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگری مرد را برای ایرانیان به ارمغان آورد.
شادی این خبر به اندازه ای بود که در کوتاه ترین زمان ممکن موجی از تبریک و تمجید با تصویرهایی از عوامل فیلم فروشنده در رسانه ها و شبکه های اجتماعی به راه افتاد؛ شادی این موفقیت تنها میان میان مردم و هنرمندان جریان نیافت که برخی از چهره های سیاسی و دولتمردان را نیز به سپاسداری از این رویداد ارزشمند فرهنگی- هنری برانگیخت.
این دستاورد ارزشمند، فراتر از یک افتخار سینمایی، نوعی دگرگونی مثبت در عرصه فرهنگ و هنر کشور و نگاه تازه جهانی به سینمای ایران را نشان می دهد. در 2 سه سال گذشته سینمای ایران افزون بر تجربه هایی تازه و خوشایند در تولید آثار هنر هفتم، با اقبال عمومی جامعه و آشتی مردم با سینما نیز همراه شد و پس از یک دوره افول کیفی در تولید فیلم و خالی شدن سینماها از تماشاگر، این رخدادی است که نباید نادیده انگاشت.
تغییر در درونمایه فیلم ها، انتخاب سوژه های برساخته از واقعیت های جامعه، نمایش شیوه زندگی جاری با بازی های زنده و پیوند عمیق هنرپیشه با نقش از مولفه هایی است که فیلم های تولیدیِ چند سال گذشته را متفاوت تر از پیش ساخته است.
سینما هر چند هنری برای پرداختن به نیازهای روانی در فضایی جدا از اصل واقعیت های عینی پیش روی مخاطب است اما در نگاهی ژرف تر رسالتی بزرگ بر عهده دارد و آن اینکه باید تصویرگر واقعیت ها، دردها، آسیب ها و مسایلی باشد که در بطن جامعه در جریان است. در چند سال گذشته اما غلبه نگاه تقلیل گرایانه، غیرواقعی، ساده انگارانه، سیاست زده و سلیقه ای به سینمای ایران بسیاری از آثار شایسته و ارزشمند را با ممیزی های غیرحرفه ای و بهانه های واهی در ندادن مجوز اکران به حاشیه راند.
برخوردهای تند با هنر هفتم تا جایی پیش رفت که خانه سینما را نیز به تعطیلی کشاند و در این فضای پرحاشیه نوعی سرخوردگی میان اهالی سینما و نگرانی از آینده این هنر فاخر به وجود آمد. این رویکرد نادرست در قبال هنر هفتم در حالی صورت گرفت که سینما باید دریچه ای نرم برای انتقال مسایل و واقعیت های جامعه اعم از خوب، بد، سیاه، سفید یا خاکستری باشد. در یکی 2 سال گذشته اما فضای سینما و برخورد دستگاه های همپیوند با فرهنگ و هنر تا اندازه ای نرم و این باور به جامعه القا شد که سینما هنری دارای پیام است و نمی تواند فقط عرصه ای برای نمایش سوژه های کلیشه ای، تکراری و دیکته ای باشد.
در دوره کوتاهی که از برجام گذشت، فضای جامعه رنگ امید به خود گرفت و نشانه های آن در همه عرصه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی اعم از دانشگاه، بازار، هنر و ... دیده شد. همچنین فضا برای آزادی رسانه ای نیز تا اندازه ای تعدیل شد. در این میان امید در دنیای هنر به ویژه هنر هفتم نیز نمایان شده است. تولید آثاری با درون مایه هایِ برگرفته از واقعیت های اجتماعی و اقبال دوباره مردم به سینماها گویای این دگرگونی است.
شماری از فیلم هایی که در 2 سال گذشته روی پرده سینما رفت همچون آینه ای فضای جامعه را واقع بینانه در خود نمایاندند و تلنگری بر روان و جسم خفته جامعه زد. آثار سینمایی تازه، این پیام را به جامعه القا کرد که جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، آرمانشهر نیست و مسایل و دردهای نهفته ای در خود دارد که نباید به آن ها بی تفاوت بود. به قول «سهراب سپهری»: چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
دگرگونی های یاد شده در هنر هفتم به خودی خود رویداد خوشایندی است چراکه از تغییر مثبت و حرفه ای حکایت دارد که می تواند سینمای ایران را با حفظ درونمایه های برگرفته از واقعیت ها و ارزش های بومی در مسیر واقعی و جهانی این هنر پیش ببرد.
این تغییر، مردم را بار دیگر با سینماها آشتی داد. سالن هایی که تا دیروز پر از خالی بود، گاه دیگر جای سوزن انداختن ندارد و این خود تحولی مثبت در این عرصه از هنر است.
افزون بر این ها، دگرگونی در نگرش مسوولان دولتی متولیِ این هنر، فضا را برای فعالیت و رونق آن تلطیف کرده است و در چارچوب قانون، دیگر از برخوردهای ممیزی تند سال های گذشته خبری نیست. در این میان نباید نقش تبلیغ های نوین را از نظر دور داشت. اکنون روش های نوین تبلیغ در کنار مولفه های یاد شده باعث جذب هر چه بیشتر مخاطب به سالن های سینما شده است.
این بار اما اهدای جایزه نخل طلایی بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلمنامه جشنواره کن به یک فیلم ایرانی، دستاوردی بزرگ برای سینمای ایران است چرا که این موفقیت فراتر از سینما، بازتابی از بلوغ ادبیات و فرهنگ کشور در این عرصه به شمار می رود. این دستاورد هنری نقطه ای مثبت برای پویایی هنر هفتم است و چشم انداز روشنی برای آینده سینمای کشور ترسیم خواهد کرد. دریافت نخل طلایی از این پس به عنوان الگویی برای فعالان دیگر حوزه های هنری قرار خواهد گرفت تا با تکیه بر استعدادها و درونمایه های ملی در مسیر درخشش جهانی هنر ایرانی حرکت کنند.
مطالب مرتبط
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها