بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 25
کد خبر: ۶۴۸۴۷
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۹
مسئله اصلی اینک دیگر اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نیستند، بلکه مسئله، اعتدالیون و طیف‌هایی هستند که خود را متعهد به حمایت از دولت می‌دانند.
تدبیر24 :احمد غلامی -علی لاریجانی راه دشواری پیش‌رو دارد. او تلاش می‌کند این یک سال باقی‌مانده از دوره اول ریاست‌جمهوری حسن روحانی را با سلام و صلوات پشت سر بگذارد، نه سقای بی‌ریایی باشد که آب به آسیاب اصولگرایان می‌ریزد و نه ساقی ریاکاری، که اصلاح‌طلبان را تشنه لب چشمه ببرد و برگرداند.

اگر مجلس یازدهم خلاصه‌ای از جریان‌های سیاسی خارج از مجلس باشد که هست، پس ایده شکل‌گیری آن جایی در بیرون از مجلس است. این جریان‌های بیرون از مجلس بی‌کار نمی‌نشینند و دست روی دست نمی‌گذارند تا دیگران برایشان تصمیم بگیرند. این رویکرد شامل تمام طیف‌های سیاسی مجلس می‌شود. مجلسی متشکل از اصولگرایان + پایداری‌ها، اعتدالیون + اصلاح‌طلبان و مستقل‌ها + مصالح و منافع‌شان. این آرایش، مجلسی را شکل می‌دهد که طیف‌های سیاسی در آن در شرایط مساوی یکدیگر را خنثا می‌کنند. مثل کله پخته‌شده درون دیگ طباخی‌ها که تا دست سرآشپز به آن نخورد، همه‌چیز سر جایش است و با کوچک‌ترین تلنگر همه‌چیز از هم فرو می‌پاشد.
علی لاریجانی اینک در حال مزه‌مزه‌کردن طعم ریاست جدید است، ریاستی در فضای سه‌قطبی که کار را برایش سهل و ممتنع کرده است.

 شاید بهترین راهِ او در شرایط اخیر، رهاکردن طیف‌های سیاسی درون مجلس به حال خود است تا شاید در فرایند کنش و واکنش‌های سیاسی و درگیری‌های پیش‌رو، بتواند تراز مجلس را دریابد و به سمتی گام بردارد که هم دنیا و هم آخرت را برایش در پی داشته باشد. اگر او چنین کند و این راه را در پیش گیرد، باید منتظر غیاب علی لاریجانی باشیم: غیاب در حضور و غیاب بی‌حضور. اما این روش، ساده‌‌کردن سیاست است. مسئله اصلی اینک دیگر اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نیستند، بلکه مسئله، اعتدالیون و طیف‌هایی هستند که خود را متعهد به حمایت از دولت می‌دانند. گرهگاه مجلس اینجاست. علی لاریجانی به‌لحاظ منش و روش با اعتدالیون همسو است، گرچه در منافع با آنها چندان نزدیکی ندارد. برهه‌هایی که یک سیاست‌پیشه رو‌درروی خودش قرار می‌گیرد کم نیستند، اما وضعیت لاریجانی به این جهت نادر است که اختلافش با اصولگرایان در سیاست «انتولوژیک» (معنایی) نیست، بلکه «انتیک» (شکلی) است و همین اختلافِ انتیک او را به اعتدالیون نزدیک کرده است. به بیان دیگر، میوه سیاسی علی لاریجانی رسیده و اگر چیده نشود یا خودش می‌افتد و یا روی شاخه می‌پلاسد و از بین می‌رود. با این رویکرد اکنون تلاش نافرجام علی لاریجانی برای تشکیل یک حزب نزدیک به خود قابل درک است. اما در سیاست، در همیشه بر یک پاشنه نمی‌چرخد. این در به آمال بزرگ‌تری نیز باز می‌شود. اگر یکی از این آمال نامزدی ریاست‌جمهوری در سال ١٤٠٠ باشد، کار برای علی لاریجانی نه‌تنها دشوار، بلکه نقش‌آفرینی در آن حیاتی می‌شود. او ناگزیر است سیاست چند‌جانبه‌نگری را در مجلس پیش بگیرد و این سیاست چند‌جانبه او را به سمتی می‌کشاند که مواضعی سراسر عقلانی و منطقی بگیرد، حتی مواضعی گاه بسیار دور از پسندها و سلیقه‌های سیاسی خودش. شاید این بهترین راه برای او باشد، اما تمام جوانبِ این بهترین راه دست خود لاریجانی نیست. به‌خصوص اینکه شرایط سیاسی داخلی به‌شدت تغییر کرده و از حالت دوگانه اصلاح‌طلب و اصولگرا - که ریشه در چپ و راست سنتی دارد -وارد فاز سه‌گانه‌ای شده است و این وضعیت تازه برای بسیاری هنوز قابل جذب و هضم نیست. سیاست‌های دوگانه، روشن و شفاف هستند. ما و دیگران، دیگران و ما. علی لاریجانی در این دوگانه راحت‌تر می‌توانست عقلانی برخورد کند، اما اگر طیف دیگری به این مجموعه‌ اضافه شود، قطعا شرایط سیاسی دیگری را رقم می‌زند که برای هرکسی قابل پیش‌بینی نخواهد بود. خاصه اگر این طیف، طیف اعتدالیون منتسب به حسن روحانی باشند. دوری و نزدیکی اصلاح‌طلبان به اعتدالیون و اعتدالیون به اصولگرایان شکل سیاست را دگرگون و قدرت را جابه‌جا می‌کند و تصمیم‌گیری در شرایط لغزنده جابه‌جایی قدرت‌ها بسیار دشوار و خطاپذیر است و اشتباه بسیار پرهزینه. توان بالقوه اعتدالیون در چسبندگی به هریک از طیف‌های مجلس، سیاستِ سه‌وجهی‌ای را رقم زده است که این سیاست سه‌وجهی، جنبه‌های مختلفی دارد. برای نمونه گرایش برخی از اصولگرایان و نزدیکان‌شان به اعتدالیون، کفه حضور آنها را چنان سنگین می‌کند که می‌توانند از موضع دیگر با اصلاح‌طلبان و جبهه پایداری برخورد کنند. البته این جابه‌جایی‌ها اشکال دیگری هم می‌تواند داشته باشد. حتی گاه این‌دست جابه‌جایی‌ها می‌تواند مجلس را به حالت آچمز یا خنثا درآورد. با اینکه غیاب در حضور و غیاب بی‌حضور برای علی لاریجانی راه‌گشا است اما بعید به‌نظر می‌رسد کارایی چندانی داشته باشد. اگرچه در غیاب او، ریاست مجلس در دست اصلاح‌طلبان جنبه نمادین نیز داشته باشد، باز اتوریته و کارایی او را تضعیف خواهد کرد و صدای اصولگرایان را -که علی لاریجانی هنوز منتسب به آنهاست- در خواهد آورد. شاید تنها گروه مجلس که تا یک‌ سال آینده وضعیت روشنی دارد، همانا اصولگرایان باشند، که مجلس پرتنش و بی‌ثبات را بیشتر می‌پسندند و برای ایجاد آن تلاش می‌کنند. اصلاح‌طلبان و اعتدالیون برعکس، به‌دنبال آرامش در مجلس‌اند. اما هریک به نیتی جداگانه. اعتدالیون بیشتر در پی حفظ ثبات و آرامش‌اند تا دوره دوم چهارساله روحانی فرا رسد. اما اصلاح‌طلبان می‌کوشند در فضای آرام مجلس، مطالبات مردم را پیگیری کنند، مگر بتوانند پیشتازی و مقبولیت خود را در افکار عمومی امتداد دهند. این بستر، مستعد شرایط غیرقابل‌پیش‌بینی است و کنش سیاسی در این شرایط، بیش از آنکه برای علی لاریجانی دشوار باشد، برای اصلاح‌‌طلبان حساس و حیاتی است.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها