بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
سه‌شنبه ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 23
کد خبر: ۶۵۴۱۰
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۱
در گفت و گو با ندا سلیمانی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی بررسی شد :
مباحثی مثل چندهمسری، حق طلاق، استفاده های ابزای از زنان، جایگاه زنان در تبلیغات، نقش زنان به عنوان مولد در خانواده و..مسائلی هستند که هنوز بدون پاسخ مانده اند.حتی خود رسانه ملی با یک دوگانگی در مواجهه با آن روبرو بوده است.

تدبیر24 :بی توجهی به جایگاه زن در اسناد بالادستی و سیاست گذاری های کلان کشور اثرات خود را بر رسانه نیز تحمیل می کند و موجب می شود رسانه ها در شناسایی و معرفی زن الگو و ایده الی که قرار است در آینده این کشور مسولیت بپذیرد و نقش افرینی کند، سردرگم باشند. اینها ماحصل و گزیده ای ازگفت و گوی خبرنگار تدبیر24 با دکتر "ندا سلیمانی" استاد دانشگاه و کارشناس رسانه پیرامون عملکرد رسانه ها در بازنمایی هویت واقعی زنان است که مشروح آن از نظر گرامی تان می گذرد:

نقش رسانه را در بازنمایی هویت واقعی زنان را چگونه ارزیابی می کنید؟

یکی از ابزارهای توسعه رسانه ها هستند و میزان تاثیرگذاری انها در فرایند توسعه پایدار برهمگان اشکار است . از سوی دیگر یکی از سرفصل های توسعه که زیرمجموعه توسعه انسانی یا توسعه پایدار است زنان هستند یعنی زنان به عنوان یکی از زیرساخت های توسعه مورد توجهند. بنابراین زنان و رسانه ها هر دو زیرساخت های توسعه به شمار می روند و وقتی ما بخواهیم از شاخص های توسعه یافتگی یک جامعه یاد کنیم، زنان بعنوان شاخص مهم توسعه و رسانه ها بعنوان ابزار مهم این توسعه مورد توجه قرار می گیرند. بر این اساس، اگر قرار باشد تغییری در جامعه به لحاظ جایگاه زنان اتفاق بیفتد، جدای از تلاش شخصی زنان، جایگاهی که رسانه برایش تعریف می کند قابل بحث و بررسی است.

به نظر شما رسانه ها تا چه حد از ظرفیت خود در این حوزه استفاده کرده اند؟

یکی از نکاتی که کمتر به آن توجه می شود، بنیان های فرهنگی هستند، یعنی ما در جامعه مان یک پروفایلی از زن ایده ال داریم به این معنی که یک زن ایده ال و زن برتر کارامد دارای چه مشخصه هایی است. حال انکه پروفایل زن ایده ال از دو منبع تعریف می شود که یکی از انها شاخص های فرهنگی جامعه هستند که این شاخص های فرهنگی با زیرمجموعه نهادهای اجتماعی، زیرمجموعه مذهب، زیرمجموعه خرده فرهنگ ها و اقوام تعریف می شود و منبع بعدی نیز تعریفی است که رسانه ها از زن الگو و ایده ال می دهند؛ هر کس بسته به جایگاهش یک تعریف از زن الگو و ایده ال دارد. بخش بزرگی از این تعریف به رسانه ها و تعریفی که آنها از زن الگو و ایده ال ارایه می دهند، باز می گردد. که متاسفانه در این بخش آنگونه که باید، عملکرد مناسبی را از رسانه ها شاهد نبوده ایم.

یعنی رسانه ها نتوانسته اند یک الگوی مناسب از زن را بازنمایی و به جامعه معرفی کنند؟

اگر منصفانه تر و علمی تر به مساله نگاه کنیم می بینیم لزوما رسانه ها باعث این عدم معرفی الگوی ایده ال و عدم ایده ال گرایی در تعریف جایگاه زن نیستند؛ البته رسانه ها می توانند خودشان یک عامل و ابزار برای تعریف جایگاه زن الگوو ایده ال باشند که حتی می تواند با استانداردهای جامعه تفاوت داشته باشد. واقعیت ان است که تعریف جایگاه الگو و ایده ال خوراکی است که به رسانه ها داده می شود و ما انتظار داریم که رسانه ها ان را بازنمایی کنند. حال این بازنمایی متاسفانه از دو سر با معضل روبرو است. یکی معضل های فرهنگی و اجتماعی و قانونی جامعه است که هنوز با خودش به یک نقطه توافق نرسیده که واقعا جایگاه زن کجاست؛ سر دیگر این معضل هم به ماهیت و ذات رسانه ها بازمی گردد؛ بالاخره رسانه نه فقط در جامعه ما بلکه در تمام جوامع مدرن در کنار تمام ابزارهایی که برای جلب مخاطب استفاده می کند، از زن نیز بعنوان ابزاری برای جلب مخاطب بهره می برد. این نوع نگاه به زن مانع بازنمایی هویت زن الگو و ایده ال به جامعه می شود و می بینیم در بیشتر مواقع، چهره و هویتی که از زن در رسانه ها بازنمایی می شود، همان استفاده ابزاری از زن برای جلب مخاطب است، نه تلاش برای بازنمایی هویت واقعی زن.

عملکرد رسانه ملی را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟

وقتی صحبت از رسانه می کنیم عمدتا ذهن ها به سمت رسانه های دیداری و شنیداری مثل رادیو، سینما و تلویزیون و بویژه تلویزیون معطوف می شود چرا که رسانه های دیداری و شنیداری بدلیل فراگیری دارای اثرگذاری چشمگیری بر مخاطب هستند. اما متاسفانه رسانه ملی از این ظرفیت نتوانسته استفاده کند. سایر رسانه های در دسترس مردم اعم از فضاهای مجازی و ماهواره ای هستند هم با رویکرد خودشان به بازنمایی نقش و جایگاه زن می پردازند. یکی از مظاهر استعمار، همین سریال های چند ده قسمتی ماهواره ای است، البته نباید تصور کرد که این سریالها مشخصا با هدف تخریب بنیان های اخلاقی و مذهبی جامعه ما ساخته شده اند ،خیر، در جامعه جهانی صنعت تولید سریال های بلند ، دومین صنعت پردرامد است و در تمام کشورهای دنیا بعنوان مظهر استعمار تلقی می شود. در این صنعت پردرامد، نقش زنان بسیار پررنگ است و به الگوسازی می پردازند. و طبیعی است الگویی که انها از زن ارایه می دهند، با الگوهای مدنظر ما فاصله زیادی دارد. بنابراین به آنها نمی شود خرده گرفت آنها متناسب با نگاه سرمایه داری شان الگو سازی می کنند اما بیشترین نقد را باید به صدا و سیمای خودمان وارد کرد که چرا متناسب با فرهنگ و الگوهای بومی و مذهبی کشورمان الگو سازی نمی کند. ممکن است این سوال مطرح شود که رسانه ملی یا بطور کلی رسانه ها، به استناد چه اطلاعات و خط و خطوطی الگو سازی کنند؟ در پاسخ باید گفت رسانه ها برای الگو سازی باید به دو منبع رجوع کنند: یکی افکارسنجی پیرامون ذهنیت مردم از جایگاه زن و نوع اندیشه و نگاه انها در این حوزه و دیگری نوع نگاه به زن در فرهنگ کشورمان است.

محدودیت های فرهنگی، تابوها و سیاست ها چقدر عملکرد رسانه ها در این حوزه را تحت الشعاع قرار داده است؟

بالاخره این بحث مهمی است. اینکه در فرهنگ ما چه موانع و چه تسهیلاتی برای زن تعریف شده است روی عملکرد رسانه ها اثر می گذارد. مساله مهم دیگری که باید به ان توجه شود، تعریف جایگاه زن الگو و ایده ال در برنامه های توسعه کشور است، اینکه در این اسناد و قوانین بالادستی جایگاه زن ایده ال را چگونه تعریف کرده ایم ؟ جایگاه زن در ایران 1420 کجاست؟ چند درصد از اشتغال را قرار است داشته باشد؟ قرار است چند درصد از تولید ناخالص ملی توسط زنان اتفاق افتد؟ قرار است چه سرفصل ها و زمینه های توانمندی برایشان در نظر گرفته شود؟ اینها برنامه ریزی های کلانی است که اگر وجود داشته باشد، می توان انتظار داشت رسانه ای مثل صدا و سیما در زیر سایه آن و بصورت هدفمند به الگوسازی از زن و بازنمایی آن در جامعه بپردازد.

نقص اصلی در این حوزه به بلاتکلیفی در تعریف جایگاه زن در اسناد بالادستی توسعه ، برنامه ریزی ها و همچنین سیاست های کلان کشور برمی گردد. این ضعف در کنار ضعف رسانه های داخلی و هجوم و هجمه رسانه های بین المللی که محتوایشان برای جامعه ما یک ضدفرهنگ تلقی می شود، در حال شکل دادن به اندیشه جامعه ماست.

متاسفانه مراجع قانون گذاری یا سیاست گذاران گاهی عنوان می کنند که هدف ما صیانت از منزلت زن در جامعه است ؛ در حالی که این تعریف از منزلت تعریفی است که استانداردی ندارد و برخی منزلت را با محدودیت زن هم معنا می بینند. همچنین گاهی صحبت از برابری حقوق می شود در حالی که نه ما زیرساخت های حقوقی و نه زیرساخت های فرهنگی ان را نداریم. قوانین متنوع و گاها متضادی که در مجلس تصویب می شود نشان می دهد که جایگاه زنان در جامعه ای که ما از رسانه ها انتظار بازنمایی هویت واقعی زن را داریم، به سمت یک وحدت حرکت نمی کند و یک تضادهایی وجود دارد که همان سرفصل گمشده است.

مباحثی مثل چندهمسری، حق طلاق، استفاده های ابزای از زنان، جایگاه زنان در تبلیغات، نقش زنان به عنوان مولد در خانواده و..مسائلی هستند که هنوز بدون پاسخ مانده اند. اینها مفاهیمی است که در طول سالهای گذشته حتی خود رسانه ملی با یک دوگانگی در مواجهه با ان روبرو بوده است.

به اعتقاد شما برگزاری جشنواره "زن، خانواده و رسانه" چه کمکی به بهبود این شرایط می کند؟

به نظر من صد درصد می تواند تاثیر مثبت داشته باشد، چون تغییر همیشه از حوزه فرهنگ اغاز می شود. برگزاری چنین جشنواره ها و هم اندیشی هایی زمینه ساز تغییرات است و ما ابتدا باید نخبگان جامعه را نسبت به این مساله حساس کرده و برای تغییر اماده کنیم تا این تغییر به حوزه قانونی و اجتماعی نیز تسری پیدا کند و تبدیل به یک فرهنگ عمومی شود.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها