بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۶۶۳۵۲
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۸
روزنامه اطلاعات در گزارشی به بررسی چرایی و چیستی پیدایش رژیم های غذایی و بیماری هایی که در اثر استفاده از غذاهای آماده ممکن است به وجود بیاید، پرداخت.
تدبیر24: در این گزارش که بخش نخست آن در شماره چهارشنبه 23 تیر 1395 هجری خورشیدی به قلم علی درویشی منتشر شد، آمده است: ده ها سال پیش از آن که «آرشاویر دُر آوانسیان» بنیانگذار «خام گیاه غذا» در سال 1355 کتابی چاپ کند و در آن آبشخور خشونت های انسانی(کُشت‎وکشتار انسان ها)را برآمده از «گوشت غذایی» بداند، هدایت 25 ساله در کتاب فواید گیاهخواری، همین سخن را به میان آورده است و گفته که‏‎ ‎پیش نیاز دست شستن از کشتار انسان ها، نکشتن جانوران است.
اینک رژیم های غذایی گوناگونی از سوی «پزشکی سنتی»، «وگان ها»، و نیز از سوی غذاشناسان مدرن «دکتر پیتر آدامو»، «دکتر هاری بنجامین» و دکتر «گیلورد هاوزر» و نیز «غذاشناسان متخصص لاغری» به وجود آمده است؛ اما کدام را باید برگزید؟ ‏
پزشکی سنتی ایرانی، روی قلیایی(بازیک)غذایی پافشاری دارد و نیز گرم یا سرد(پرکالری وکم کالری)بودن غذاها و سفارش به این که اگر می خواهید خوش خو باشید و یاهمیشه با انرژی، بیشتر از مواد غذایی قلیایی استفاده کنید، مانند دمنوش ها، لیموترش، هندوانه، گریپ فروت، پیازو سیر، سبزی ها و روغن زیتون.‏
ولی اگر از غذاهای اسیدی مانند آلوسیاه، پودرکاکائو، گردو، گندم، نان سفید، شیرینی قنادی و لبنیات استفاده کنید، همیشه خسته و تندخو خواهید بود؛ و این در حالی است که دکتر آدمو ـ غذاشناس، آلو سیاه را بد نمی داند! او می گوید: بگو خونت چیست، تا بگویم غذایت چیست؟
** رژیم غذایی بر پایه گروه خونی
منوی غذایی دکتر آدامو، برای نمونه برای گروه خونی ‏o‏ اینگونه است؛
چاشت: (یکی از این ها:) تخم مرغ، هویج و کدو سبز/ سوپ جودوسر/ آب سبزی/آب آناناس و موز و چای سبز.‏
ناهار: (یکی:) کباب گوشت تازه بره یا گوسفند/ استیک/ سالاد اسفناج و‏‎ ‎چند برش سیب/ آناناس.‏
عصرانه: کیک کدو حلوایی و بادام درختی.‏
شام:(یکی:) کباب میگو و سالاد. لوبیاسبز و گردو با ریحان/ بروکلی بخارپز و سیب زمینی شیرین و کمی زغال اخته و انگور و هلو و دمنوش.‏
دکتر آدامو بنیاد تغذیه گروه خونی(برای نمونه‏o‏ ) را نه بر پایه وگان بودن و یا خوردن نان و لبنیات، بلکه گوشتخواری می داند.
آدامو «داروغذای» گروه ‏oها را آمیزه ای از گوشت گوسفند، جگر، ماهیان چرب، روغن زیتون، تخم کدو، گردو، کدو حلوایی، اسفناج، سیر، جعفری، شلغم، پیاز، فلفل قرمز، انجیر، آلو، ادویه کاری، زردچوبه، نعناع، گل‍ سرخ، زنجبیل و شنبلیله بر می شمرد.‏
فلسفه دستورات غذایی دکتر پیتر آدامو(استاد دانشگاه پرینستون) آمریکا بر گروه های خونیO‏ و ‏A‏ و ‏B‏ و ‏AB‏ نهاده شده است. او بر این باور است که خون هریک از ما که ریشه در نیای نخستین ما(نئاندرتال ها و کرماگنون ها) دارد، مشخص کننده غذای ماست؛ غذاهایی که در درازنای هزاره ها و با خون ما سازگاری یافته است. ‏
این خون است که با آزمایش بر روی آن، پی به بیماری و تندرستی ما می برند. خون بدن ما، همان غذای خورده شده ای است که اینک آن را سرخ و در ریخت خون می بینیم. خون اگر آلوده و کثیف شود، بیماری ایجاد خواهد کرد و اگر با غذاهای سودمند تقویت شود، تندرستی جاودانه، ارمغانش خواهد بود. بخش زیادی از غذاهایی که ما می خوریم، پس از گوارش، به شکل شیره به جداره روده می چسبد و بخشی از آن از منفذهای روده به شکل مایع، وارد خون می شود.
آدامو تا جایی پیش می رود که می گوید، این گروه خونی است که تعیین کننده شخصیت انسان ها است. به دیگر سخن دارندگان گروه های خونی ‏O‏ و ‏B‏ و ‏AB‏ برون گرا و گروه ‏A‏ درونگرا هستند. یا گروه خونی ‏oها جذاب و خلاق اند و گروه خونی ‏B‏ خوشبین و بلندپرواز و گروه‏A‏ رمانتیک و مدپرست و گروه ‏AB‏ ، اهل گشت‏‎وگذار و مردد در زمان تصمیم! اینان ویژگی های خود را با دیگر گروها مشترکند، یعنی درون /برون گرایند.
** روح غذا
در حالی که دکتر گیلورد هاوزر ـ غذاشناس آمریکایی، سفارش اش به خوردن ماست زیاد و شیر روزانه و انواع پنیر است، هاری بنجامین ـ غذاشناس، در رژیم غذایی اش، شیر و همه لبنیات را قدغن کرده است و مگر استفاده اندک از پنیر لوور(خانگی) و آن هم هفته ای یک بار را بی ایراد می داند. ‏فلسفه رژیم دکتر هاری بنجامین، بر پایه غذای میانه(معتدل) و برای همه است. ‏در غذاخانه هاری بنجامین، فقط یک «منو» وجود دارد و همه جهانیان باید با یک دستور غذایی سر کنند و همچنین با یک روش(پرهیز 2 هفته ای از غذا و خوردن فقط آب میوه) درمان شوند.
و اما دستور غذای هفتگی هاری بنجامین؛ ‏چاشت: آب 2 پرتقال و کمی انگور؛ ناهار: سالادکاهو، شاهی، گوجه، هویج، چغندر؛ کمی نان سیاهِ برشتهِ سرد و کره؛ اندکی انگور و خرما. شام: تخم مرغ آبپز، اسفناج، هویج، کرفس بخارپز، سیب و یا گلابی.
در روزهای دیگر هفته نیز(یکشنبه تا آدینه)، در دستور غذای بالا، به تناوب یک گیلاس کوچک شیر، کشمش خیسیده، پنیر لُوور، سبزی‏‎های بخارپز، جوجه، کتلت بره یا گوسفند (بخارپز)، کتلت بادام زمینی، مغز استخوان قلم، سیب زمینی کبابی و گریپ فروت جایگزین خواهد شد.
یگانه شیرینی، خرما است و هرگونه شیرینی دیگر از لیست اش پاک شده است.
او فقط خوردن میوه شیرین و آبدار را سفارش می کند و در غذاهایش، خوردن میوه خشک(انجیر)، نان سفید، شکر سفید، برنج و دانه ها(حبوب) و دیگر غذاها قدغن است. او سفارش می کند که هرکس از شمار گیاه خواران(که با گوشت میانه ای ندارند)، می توانند تخم مرغ و پنیرلُوور و بادام زمینی را جایگزین کنند.
اما اینک تخم مرغ روز به سبب در هم تنیدگی وتغذیه مرغان، استفاده از هورمون و آنتی بیوتیک و نیز تغذیه نادرست در مرغداری های صنعتی، چندان سالم نیست و پنیر پاستوریزه در صف نخست غذاهای اسیدی ایستاده است و بادام زمینی(حتی آمریکایی اش) به سبب آلودگی زمین های ماسه ساحلی، دارای فلزهای سنگین است!
اما نکته مهمی که در تغذیه هاری بنجامین نهفته است، خوردن غذای بنیادی یعنی نان(اسیدی) با خرمای(قلیایی) است، و نه با مربا و یا عسل، که هر دو اسیدی اند.
** غذاهای بی مرز و آزاد ‏
در غذاخانه دکتر گیلورد هاورز ـ غذاشناس آمریکایی، واژه قدغن مگر برای شراب، شیرینی های قنادی، نان وشکرسفید، فرآوری ها (سوسیس/کالباس) و سرخ‏‎کردن زیاد وجود ندارد.‏
او خوردن 3 لیوان ماست با کمی ملاس سیاه را در روز ضروری می داند و بر آن باور است که مردم بلغار از آنرو تندرست اند و تا 100سال زندگی می کنند، چون ماست شیرین و فراوان می خورند.‏
این غذاشناس انگار که با گروهی فضانورد سر و کار داشته باشد، استفاده از مکمل های غذایی و ویتامین ها را بسیار با اهمیت می داند، از اینرو ناشتایی روز برای او با خوردن ویتامین ‏C‏ و ‏A‏ آغاز می شود؛ و شب پس از شام، این قرص کلسیم و ‏E‏ است که باید انسان ها را برای خواب همراهی کنند.
چاشت هاورز (7 بامداد) همیشه همراه با یک لیوان بزرگ آب میوه است؛ و ساعت 11 نیمروز نباید خوردن یک لیوان شیر(یا لبنیات) را فراموش کرد. ناهارش برخی روزها ساده است و شامل سالاد و نان سیاه(کامل)،کره و عسل است و در 6 روز دیگر هفته نیز به تناوب میانِ غذاهایی مانند ماهی، گوشت، جگر، تخم مرغ و پنیر، تنگاب سبزی و گوجه و یا کونسومه(‏Consommé‏)(سوپ صاف) سرشکن می شود و دمنوش نیز جای چای را گرفته است.
هاورز به عصرانه که می تواند ماست شیرین شده با ملاس سیاه باشد نیز اهمیت می دهد و شام او(ساعت 17) نیز آمیزه ای از سالاد مایع(روغن زیتون، آبلیمو، گَرد'لوور دوبیر'مخمر) و کباب یا جوجه است؛ و ساعت 22 نیز با ماست شیرین شده با ملاس سیاه و یا یک لیوان شیر گرم با ویتامین ‏D‏ باید به خود شب خوش گفت.
در فرمول «چه بخورید» دکتر گیلورد هاورز، به دورِ هیچ غذایی، نوار قدغن پیچیده نشده است و همه انسان ها از همه گونه غذاهای طبیعی موجود در جهان می توانند بپزند و میل کنند و به گفته این غذاشناس، 100 سال زندگی کنند و از زیست خود لذت ببرند و دغدغه بیماری هم نداشته باشند. بیخود نیست این غذاشناس این همه محبوب است!‏
** کشتار زمان و ویتامین ها
ییستYest‏(مایه خمیر)یک تک سلولی از خانواده قارچ ها است که توانا به برآوردن مواد غذایی برای خود نیست و با رشد و زادآوری به زندگی خود ادامه می دهد. این موجود، نشاسته خمیر را قند؛ و قند را به الکل، گازکربنیک و انرژی دگردیس می سازد.
بنابراین غذا یک موجود زنده است و با بدن انسان سخن می گوید. مانند همین ییست(مایه خمیر)، با آن که خشک و ماسه مانند و گاه یخزده است، اما همین که آبی با دمای به اندازه بدن انسان رویش بریزند، از خواب هزاره ها برمی خیزد و به جنب وجوش می افتد و به خمیر، تا 3 برابر گنجا(حجم) می بخشد! ولی اگر بر همین'ییست'، چند چکه آب جوش بریزند، برای همیشه می میرد و اگر مرده آن را در خمیر بریزید، خمیر نیز خواهد مُرد.‏
شاید بر پایه این فلسفه است که خام گیاه غذایان، بر این باورند که نه تنها نباید، جانوران را کشت، بلکه گیاهان را نیز نباید روی آتش سوزاند و خاکستر کرد!
گیاهخواری هدایت بر این پایه بود که مهم نیست غذاها را می پزید و یا خام می خورید، و مهم هم نیست که به تندرستی خود اهمیت می دهید یانه، بلکه یگانه مهم این است که به خاطر وجود جانوران (به عنوان موجودات زنده) آن ها را نکشید!‏
اما فلسفه تغذیه آرشاویر دُر آوانسیان (بینانگذار خام‎گیاه غذا در ایران)بر پایه غذاهای گیاهی و نیز خام است؛ او بر این باور است که در آشپزخانه ها، 2 چیز با هم دود می شود، «زمان» انسان ها و «ویتامین» غذاها.
آوانسیان معتقد است که باید درِ آشپزخانه ها را برای همیشه گِل گرفت و با ریختن یک مشت نخود و کشمش در جیب خود، به کار و زندگی خود پرداخت. او ایراد گرفته است به برخی از شاگردانش که چرا دستور غذایی هفتگی در کتاب شان می آورند و در این مورد به دایرکردن دکان/بازار سرگرم اند!
اما ایراد آرشاویر در آوانسیان این است که به سردی و گرمی و اسید و یا بازیک غذاها توجه ای ندارد. شاید گفته شود که به هر رو، پافشاری بنیادیِ او بر «میوه خواری» بوده است؛ ولی حتی اگر این گونه باشد(که هست)، برخی میوه ها مانند پرتقال و خانواده مرکبات، بسیار اسیدی اند و یک گیاهخوار با خوردن دایم گوشت پرتقال و یا آبش، محیط بدن خود را اسیدی می کند و بیمار می شود.‏
به هر رو، آوانسیان در کتابش همه غذاهای پخته را مُرده و بی ارزش می نامد و پخت هیچ غذایی را روا نمی داند و بر این باور است که غذاها در میان طبیعت و با اجاق خورشید به اندازه بسنده، پخته شده است.‏
او که انسان را زاده و بیرون آمده از دل طبیعت می داند، معتقد است که انسان ها باید هم غذایشان را در دل طبیعت بجویند و هم داروهایشان را؛ و دارویی در آزمایشگاه های داروسازی نیست که بیماری های برآمده از غذا را در انسان ها درمان کند؛ به دیگر سخن، بیماری انسان از بدغذایی است و درمانش نیز غذاهای خام و با خاستگاه گیاهی است.
امین بهکارـ کارشناس تغذیه که خودش گیاهخوار است، در این مورد می گوید: برخی می پرسند چرا خونریزی جانوران نه، ولی بریدن و خوردن گیاهان آری؟ که باید گفت: «گیاهخواران معتقدند که انسان ها و جانوران، احساسات مشترک دارند و به سبب خوی و سرشت همانند)، به هم نزدیک ترند، ولی نباتات به لحاظ هستی‏‎یت از انسان ها و جانوران در سطح پایین تری در طبیعت قرار دارند.‏
او می افزاید: پرسش مطرح دیگر این است که چگونه می توان بدون گوشت زنده ماند، که باید گفت، برخی که هر روز گوشت می خورند، زندگی کوتاهی دارند و دچار چنگار (سرطان) می شوند؛ ولی مشاهده می شود که گیاهخواران مخالف گوشت، زندگی درازی دارند و کمتر بیمار می شوند و زود نیز سلامت خود را به دست می آورند. شاید برای همین مهاتماگاندی در زمان دانشجویی در لندن، هر روز چندکیلومتر راه می پیمود که برای خودش از فروشگاهی دور، غذاهای گیاهی بگیرد. ‏
** روش تغذیه ناخوانده
پدری برای پسرش که در شهر نوازنده شده بود، نامه نوشت که بیا روستا که من و 2 برادرت تنهاییم؛ و پسر شهرنشین، چنین کرد و پس از چندی از آمدنش، 2 برادر دیگر نیز آوازه‏‎خوان از آب درآمدند.
پدر روزی به برادر بزرگتر گفت، این چه وضعی است، هر دو برادرت از بام تا شام می نوازند و می خوانند؛ پسر بزرگ گفت نمی شود که مطرب از شهر بیاید و وسایل اش را نیاورد!
حالا داستان ما ایرانیان است، از زمانی که ماهواره در ایران به گونه ای غیررسمی آزاد شده، غذاهای ایتالیایی و غربی(پیتزا و...) هم رسما رواج یافته است! اینک رفتار تغذیه ای ما با رویکرد سنتی/فست فودی، اندیشه مدرنیستی ما را کامل کرده است.
همان گونه که از دیدگاه پزشکی سنتی، گوشت گاو و گوساله و پنیر و ماست و لبنیات، هنگامی که وارد بدن انسان می شوند، از خود یک «جاپای یخ زده» به جا می گذارند و با ماهیت سرد خود ‏سستی و رنگ پریدگی و بی حوصلگی و پرخوابی ایجاد می کنند، غذاهای فست فودی نیز جاپایشان بیماری است.
در کنار همه غذاهای فست فودی، بطری کولاها نیز دیده می شود؛ اما هواداران غذاهای فست فودی، فقط برای پول زیادی که برای این برندها می پردازند، تنظیم ضربان قلب شان به هم نمی ریزد، بلکه ماده نگهدارنده بنزوات سدیم و کافئین و مواد رنگی کولاها نیز به بی نظمی قلب شان می انجامد و گاز ‏CO2‎‏ موجود در این نوشابه ها، دریچه سرخنای شان را نرم وشل خواهد کرد و سبب رفلکس خواهد شد. افزون بر این ها، اسید فسفریک (دشمن کلسیم) نوشابه ها، استخوان بدن را می پوکاند.
جواد زیباکناری ـ کارشناس مواد غذایی در این باره می گوید: غذاهای آماده (فست فود)، چربی بد و کلسترول بد و تری گلیسیرید را در رگ‎های بدن و قلب مان به جولان وامی دارد و پلاک چربی ایجاد می کند. روغن های هیدروژنه جامد و روغن های نباتی مایع و کره گیاهی و مارگارین، مواد رنگ بر و نگهدارنده دارند و سرطان زایند.
همان گونه که گنوتن صنعتی موجود در ماکارونی(برای خشکاندن آن) بیماری زا است. اسیدهای چرب ترانس موجود در چیپس پس از بارها گرمادهی، به اسیدF.F.T‏ دگردیس می شود و انسان را بیمار می کند. در تهیه چیپس، روغن سرد صنعتی(سمی) به کار می رود. پفک نیز با پنیر فاسد و نیز تارترازین(ماده رنگی) سبب پادرفتاری و بیش فعالی و تندخویی کودکان می‎شود.
پیتزا و همبرگر دارای پنیر پخته بیماری زا و روغن های ده ها بار حرارت دیده است. سس مایونز دارای مواد نگهدارنده(سولفات پتاسیم و بنزوات سدیم)سرطان زا است و سبب تولید سنگ های صفراوی و بیماری های کبدی می شود. کالباس و سوسیس پیتزا، دارای بنزوات سدیم و نیترات است و زیاده روی در خوردنش سرطان دستگاه گوارش را به همراه دارد.
زیباکناری می افزاید: سالاد الویه و سس مایونز پُرچرب و پُرتخم مرغ و دارای مواد شیمیایی، ارمغانی مگر بیماری های گاه بی درمان ندارد. این مخالفت با برندها نیست، بلکه برای این است که مواد فرآوری شده کارخانه ای که الگوی غذاهای غربی را نمایندگی می کنند(ماکارونی، پیتزا، پفک، سوسیس و کالباس)، نسخه های سالم غذایی نیستند.
من دوستی دارم که پزشک طب سنتی، بیماریش را غلبه بلغم تشخیص داد و او با دست شستن از خوردن ترشی و روغن نباتی، کره گیاهی، نوشابه، برنج، گوشت گاو و سوسیس و کالباس توانست خود را درمان کند؛ اما همین که گرایش به پیتزا یافت، دوباره بیمار شد و افسردگی اش برگشت!‏
*منبع: روزنامه اطلاعات
مطالب مرتبط
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها