تحولات تازه انگليس وتغيير نخست وزير بريتانيا در پي استعفاي «ديويد كامرون» رهبر حزب محافظهكار اين كشور پرسشهايي مبني بر چشمانداز روابط تهران – لندن پس از يك دوره تنش بسيار طولاني و امكان گسترش روابط اقتصادي ميان دو كشور با خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا را به ميان ميآورد.
تدبیر24: علي بيگدلي - تحولات تازه انگليس وتغيير نخست وزير بريتانيا در پي استعفاي «ديويد كامرون» رهبر حزب محافظهكار اين كشور پرسشهايي مبني بر چشمانداز روابط تهران – لندن پس از يك دوره تنش بسيار طولاني و امكان گسترش روابط اقتصادي ميان دو كشور با خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا را به ميان ميآورد. از اين رو بايد اذعان داشت كه «ترزا مي» پس از توافق هستهاي با مخالفت با راهاندازي دفتر صدور ويزا درسفارت، در پيشبرد از سرگيري روابط ميان تهران و لندن سنگ اندازي ميكرد. وي همواره در رابطه با بازگشايي سفارت انگليس در تهران دچار درگيري سياسي بود و اين درگيري سياسي به تدريج تبديل به يك پديده سياسي شد. در نهايت همه اعضاي دولت انگلستان را هم درگير اين پديده سياسي كرد كه روابط خود را با ايران چگونه ادامه دهند و چه هنگام مقدور خواهد بود كه سفارت بريتانيا در ايران دوباره بازگشايي شود؟! ازسويي تنها اين مساله به وي ارتباط نداشت بلكه همه اعضاي دولت «دیویدكامرون» درگير اين مساله بودند، زيرا بخشي از اين چالشها در روابط با ايران به دليل تحريمهاي اقتصادي بود و پس از آن با ادعاهاي فزون طلبانه دولت انگلستان تبديل به مساله سياسي شد. اما آنچه بايد گفت اينكه «ترزامي» از محافظهكاران بسيار افراطي است و روابط وي با ايران روابط خوشايندي نخواهد بود، چراكه نگاه وي نسبت به ايران غضب آلود است. به نظر «ترزامي» بيشتر به دنبال اين مساله خواهد بود كه اعتبار انگلستان را پس از خروج از اتحاديه اروپا به بريتانيا باز گرداند. بريتانيا پس از خروج از اتحاديه اروپا به يك كشور درجه دوم تبديل خواهد شد. «ترزامي» و وزير امور خارجه او پيش از اين به دنبال جدايي و استقلال انگليس از اتحاديه بودند؛ آنها معتقد بودند بريتانيا در كنار فرانسه و آلمان به قدرت درجه دو تبديل شده و اتحاديه انگلستان را آن طوركه بايد در مسائل حساس اروپايي دخالت نميدهد. بدين علت فرانسه و آلمان خود را از موسسان اتحاديه اروپا و بازار مشترك ميدانستند و انگلستان نيز در مقابل عضويت كاملي در اتحاديه نداشت. بر اين اساس بريتانيا با دو چالش در اتحاديه روبه رو بود؛ نخست آنكه انگلستان واحد پولي خود را از پوند به يورو تبديل نكرده بود و ديگر اينكه عضو «شنگن» نشده بود اما انتظارات يك عضو كامل و دائم را داشت. به همين علت گاهي ميان انگلستان، فرانسه و آلمان اختلاف به وجود ميآمد. بنابراين با توجه به سوابق سياسي نخست وزير جديد انگليس ميتوان دريافت وي از طيف محافظهكار افراطي است كه تفكرات اشرافيتي و ضد جهان سومي دارد. به همين علت روابط نخست وزير جديد انگليس با ایران ميتواند روابط نامتعادلي باشد؛ مگر آنكه دولت انگليس بتواند تغييراتي درسياست خود نسبت به ايران ايجاد كند اما تهران نبايد به اين زودي منتظر بهبودي روابط با اين كشور باشد. «ديويد كامرون» اگرچه از اين حزب بود اما «فليپ هاموند» وزير خارجه او نسبت به ايران از اعتقاداتي برخوردار بود و ميخواست در رقابتهاي اقتصادي و تجاري ميان ايران و اتحاديه اروپا عقب نماند، تهران ولندن را به ترميم روابط تشويق ميكرد و همان طور كه مشاهده شد «فليپ هاموند» پرچم سفارت را نيز بالا برد اما دولت «ترزا می» بعيد به نظر ميرسد كه حداقل به اين زودي نگاه خود را نسبت به ايران تغيير داده و تمايلي براي ادامه و بهبود روابط با تهران داشته باشد، نخست به دليل حمايت ايران از حزب ا... و سپس به خاطر روابط نزديك «ترزا می» با رژيم صهيونيستي اين تغيير رويكرد ممكن نيست و مساله ديگر اینکه چالشهاي داخلي انگليس آنقدر بالاست كه مساله روابط با ايران قطعا در اولويت قرار نخواهد گرفت!
* تحليلگر مسائل بينالملل