بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 20
کد خبر: ۶۷۳۶۷
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۸
  تدبیر24:«تخريب» تنها سلاحي است كه دلواپسان براي دستيابي به اهداف خود از آن استفاده مي‌كنند. دولت تدبير و اميد در مقايسه با دولت‌هاي نهم و دهم و به شهادت رئيس قوه مقننه، از قانون‌مدارترين دولت‌هاي جمهوري اسلامي است. همين قانون‌مداري، كاسبي دلواپسان را كساد كرده است و آنها مي‌كوشند با تير تخريب، جايگاه دولت را در افكار عمومي متزلزل كنند. در همين حال، شایعه «رد صلاحيت» رئيس دولت يازدهم، جديدترين علمي است كه دلواپسان به آن دخيل بسته‌اند و اميد دارند تا با توسل به آن، كمر دولت يازدهم را بشكنند و حسن روحاني را به رئيس‌جمهوري «تك دوره‌اي» بدل كنند. آنهايي كه با افشاي موضوع فيش‌هاي حقوقي نجومي، طرفي نبستند و با واكنش صريح و قاطع دولت با متخلفان مواجه شدند، اين‌بار مي‌كوشند رئيس دولتي را كه هنوز يك سال تا پايان دوره اول رياست‌جمهوري‌اش باقي‌مانده،«بي‌كفايت» جلوه دهند! آنها كه مي‌دانند در انتخابات سال ۹۶ هيچ‌يك از چهره‌هايشان توان رقابت با رئيس‌جمهور منتخب مردم را ندارد، مي‌كوشند با تير غيب او را زمينگير كنند! اما سوال اينجاست كه اصلاح‌طلبان در اين ميان بايد چه واكنشي نشان دهند؟ آيا طرح موضوع رد صلاحيت رئيس‌جمهوري كه هنوز دولت خود را به پايان نبرده، توهين به رئيس قوه مجريه محسوب نمي‌شود؟ اين سوالات و پرسش‌هايي ديگر را با «احمد شيرزاد» فعال سياسي اصلاح‌طلب در ميان گذاشتيم. شيرزاد كه روزگاري نماينده مجلس ششم بود، گرچه ارتباطي تشكيلاتي با اصلاح‌طلبان ندارد و با تدريس در رشته فيزيك دانشگاه صنعتي اصفهان، اوقات مي‌گذراند اما به آنچه در منظومه سياسي كشور مي‌گذرد، به نيكي آگاه است! به اعتقاد او، اصلاح‌طلبان به‌جاي بازي در زمين حريف، بايد هرچه زودتر به فكر تشكيل كمپين انتخاباتي«حسن روحاني» باشند تا به شك و ترديدها خاتمه داده شود! پاسخ‌هاي«احمد شيرزاد» به پرسش‌هاي «آرمان» را در ادامه مي‌خوانيد:
به عنوان سوال اول، فكر مي‌كنيد كه گزينه‌اي مناسب‌تر از آقاي روحاني براي انتخابات سال ۹۶ وجود دارد؟
در حال حاضر هيچ گزينه‌اي مناسب‌تر از آقاي روحاني براي انتخابات سال ۹۶ وجود ندارد. تصور ما بر اين است كه آقاي روحاني براي دور دوم رياست‌جمهوري، در انتخابات حاضر مي‌شوند و هيچ علامتي كه نااميدكننده باشد، در اين زمينه وجود نداشته و ندارد. شايد شايعات و صحبت‌هايي مطرح باشد اما به‌جاي اينكه سراغ گزينه دوم و بعدي رويم (كه البته جاي نگراني براي اين موضوع نيست، چراكه اين گزينه‌ها موجود است) اما ما بايد به سراغ كمپين انتخاباتي آقاي روحاني برويم و از همين امروز، اين كمپين را تقويت كنيم.
موضوع اينجاست كه رسانه‌هاي دلواپس عزم جزم كردند تا با ايجاد شانتاژ رسانه‌اي، به افكار عمومي القا كنند كه آقاي روحانی براي دور دوم رياست‌جمهوري، رد صلاحيت خواهد شد!
دقيقا به همين دليل است كه من معتقدم طرح معرفي جايگزين براي آقاي روحاني، مصداق آب به آسياب دلواپسان ريختن است. طرح اين موضوع از سوي اصلاح‌طلبان نيز اقدام مناسبي نيست.
فكر مي‌كنيد كه اساسا طرح موضوع رد صلاحيت رئيس‌جمهوري كه هنوز يك سال تا پايان دوره رياست‌جمهوري‌اش باقي‌مانده، چه هدفي را دنبال مي‌كند؟
بله، بايد توجه داشته باشيم كه سازوكارهاي لازم براي رسيدگي به تخلفات رئيس‌جمهور در قانون موجود است. اگر رئيس‌جمهوري رفتاري خلاف قانون داشته باشد، امكان رسيدگي به آن وجود دارد؛ بنابراين اگر دلواپسان مي‌توانند روي موضوع خاصي دست بگذارند و بگويند كه رئيس‌جمهور در اين موضوع خلاف كرده است، بايد آن تخلف را مشخص كنند؛ اما اگر دلواپسان بگويند كه چون ما از آقاي روحاني خوشمان نمي‌آيد، پس رد صلاحيت خواهد شد، سخني منطقي نيست! نهايت كار اين است كه آنها بگويند ما با مشي و مرام و ديدگاه سياسي آقاي روحاني موافق نيستيم. بسيار خوب، موافق نباشيد! كشور كه نمي‌تواند خودش را با علايق شما تطبيق دهد! دقيقا دلواپسان هم با مشي و نظرات سياسي آقاي روحاني موافق نيستند. ممكن است آنها روي بعضي نهادها هم نفوذ و اثر داشته باشند اما بايد در نظر داشته باشيم كه آن نهادها بايد رفتار قانوني داشته باشند. در چنين موردي كه رفتار سليقه‌اي اعمال مي‌شود، آن نهادها نمي‌توانند رفتار و نظر سليقه‌اي داشته باشند. دلواپسان از آرزوهاي خود سخن مي‌گويند. در اين ميان، اين نوع اظهارنظر از سوي برخي از اصلاح‌طلبان كه ما بايد به فكر اين باشيم كه اگر آقاي روحاني رد صلاحيت شد، جايگزيني داشته باشيم، سخني بسيار اشتباه و بازي در ميدان دلواپسان است! اميدوارم كه دوستان اصلاح‌طلب اين نظرات را اصلاح كنند. چنين اظهاراتي خطا و خلاف مسير جريان اصلاحات است. در حال حاضر ما بايد در پي ايجاد كمپين انتخاباتي دور دوم رياست‌جمهوري آقاي روحاني باشيم و اوضاع را به مسير اصلاح‌طلبي هدايت كنيم. نه اينكه به‌محض آنكه اظهارنظري از جانب دلواپسان شد، ما هم در همان راستا سخني بگوييم. در اين صورت، ما بايد از دلواپسان اجازه بگيريم كه آنها كانديداي ما را مشخص كنند! ما بايد در اين مسير محكم بايستيم. دلواپسان نيز بايد بدانند كه هزينه رد صلاحيت آقاي روحاني بسيار بالاتر از آن چيزي است كه فكر مي‌كنند و اين هزينه، هزينه دل‌آزرده كردن يك ملت است! درعين‌حال، به خاطر داشته باشيم، آنچه در انتخابات سال ۹۲ اتفاق افتاد، اين بود كه ما در وهله اول، سرمايه اجتماعي و نگاه بدنه جامعه اصلاح‌طلبي را به سوي رئيس دولت اصلاحات برديم و بعد از آن، اين سرمايه به سمت آيت ا... هاشمي‌رفسنجاني هدايت شد. زماني كه آقاي هاشمي رد صلاحيت شدند، شايد تا چند روز تمام بدنه اصلاح‌طلب در بهت و ناراحتي بسر مي‌برد اما بلافاصله گزينه جايگزين مطرح و مسير اصلاح و هدايت شد و در نهايت، حماسه ۲۴ خرداد ۹۲ خلق شد. ما نبايد نگران اين باشيم كه اگر آقاي روحاني رد صلاحيت شد، چه خواهيم كرد! اتفاقاتي بدتر از اين در گذشته رخ داده و اصلاح‌طلبان توانستند آن را مديريت كنند. به جاي نگراني در باب اين موضوع، بايد همه سرمايه‌ها را روي اين موضوع متمركز كنيم كه قرار نيست كشور بنا به‌دلخواه آقايان دلواپس اداره شود! كشور مشكلاتي دارد كه براي حل اين مشكلات بايد كساني در صحنه حاضر شوند كه كاردان هستند. متاسفانه در چنته اصولگرايان تندرو و دلواپسان، غير از دلواپسي متاعي پيدا نمي‌شود! آنها كسي را ندارند كه توانايي آن را داشته باشد كه كشور را اداره كند! بنابراين دلواپسان تنها روشي كه به كار مي‌برند، چوب لاي چرخ اداره كشور گذاشتن است! اگر آنها واقعا چهره مثبتي را در ميان خود دارند كه توانمندي اداره كشور را دارد، معرفي كنند! ما بسيار مشتاق هستيم كه دلواپسان به جاي اينكه از طريق تبليغات، موضوع رد صلاحيت يا ايراد گرفتن به آقاي روحاني را مطرح كنند، بگويند كه چه كسي را دارند كه كشور را اداره كند! وزير نيرو، كار يا اقتصادشان كيست؟ مهم‌تر از همه اينكه رئيس‌جمهورشان چه كسي است. بديهي است دلواپسان كسي را ندارند كه به عنوان نامزد رياست‌جمهوري مطرح كنند. در حالي كه اصلاح‌طلبان در همه دوره‌ها، از يك سال قبل از انتخابات، روي چهره‌هاي خود دست مي‌گذاشتند و مي‌گفتند كه ما چنين چهره‌هايي را داريم. اصولا وقتي دلواپسان چهره مناسبي ندارند، نبايد به حرف‌هاي ديگرشان هم گوش داد!
دلواپسان انتخاب آقاي روحاني را زاييده شرايط مي‌دانند! همين چند روز پيش آقاي باهنر از چهار«اگر» سخن گفت كه اگر رخ نمي‌داد، آقاي روحاني رئيس‌جمهور نمي‌شد! اگر آيت ا... هاشمي ثبت‌نام نمي‌كرد، اگر ايشان رد صلاحيت نمي‌شد، اگر آقاي عارف كناره‌گيري نمي‌كرد و اگر اصولگرايان با چهار نامزد رقابت نمي‌كردند! واكنش شما به اين اظهارنظر چيست؟
بعضي از اين شرايط، دایر به همان دوره است. مثلا رد صلاحيت آقاي هاشمي! كمابيش اين تحليل را قبول دارم اما ممكن است سهم بعضي از «اگر»ها زياد باشد و بعضي كمتر. به عنوان نمونه، شمارش آرا نشان مي‌دهد كه حضور چهارنفري اصولگرايان در عرصه انتخابات، اثر چنداني در نتيجه كلي انتخابات نداشت. چراكه رأي شخص آقاي روحاني از مجموع آرای چهار نامزد اصولگرا بيشتر بود! اگر انتخابات سال ۹۲، انتخاباتي بود كه به دور دوم كشيده مي‌شد و آقاي روحاني در دور اول به‌تنهايي بيش از نيمي از آرا را كسب نكرده بود، آن‌وقت مي‌شد گفت اين تحليل درست است. البته حضور چهار نامزد اصولگرا در انتخابات سال ۹۲ فضاي اجتماعي را به ضرر آنها كرد و اصولگرايان نتوانستند از مزيت‌هايي كه قطبي شدن انتخابات ايجاد مي‌كرد، استفاده كنند.
با نگاه به اين تحليل، مي‌توان اين‌گونه استنباط كرد كه وجود آن «اگر»ها براي باقي ماندن رئيس‌جمهور در پاستور ضروري است؟
شرايط سال ۹۶ با سال ۹۲ بسيار متفاوت است. فكر مي‌كنم كه هيچ‌كدام از «اگر»هاي آن تحليل براي پيروزي آقاي روحاني ضروري نيست، جز حمايت بدنه اصلاح‌طلبي جامعه و بزرگان اصلاحات از ايشان. اين موضوع از همه‌چيز مهم‌تر است. از همين‌الان، هم بدنه اصلاح‌طلبي و هم بزرگان اصلاح‌طلب حمايت خود را از آقاي روحاني اعلام كرده‌اند. اميدوارم كه برخي از دوستان اصلاح‌طلب، در مصاحبه‌هاي خود گل به خودي نزنند و مراقب باشند كه چه سخناني را مطرح مي‌كنند. در اين صورت، اتحاد يكپارچه‌اي براي كمپين دور دوم آقاي روحاني شكل خواهد گرفت. شخصا در حال حاضر در تشكيلات اصلاح‌طلبي فعال نيستم اما دوستاني كه در اين تشكيلات حضور دارند، بهتر است كه كمپين آقاي روحاني را به راه اندازند! اين مهم‌ترين اولويت اصلاح‌طلبان است. وقتي كمپين آغاز شود، هم شك و ترديدها از بين مي‌رود و هم طرف مقابل، متوجه مي‌شود كه حمايت و حركت اصلاح‌طلبان جدي است.
اما سوال اينجاست كه اصلاح‌طلبان چرا بايد از آقاي روحاني حمايت كنند؟
من راجع به زندگي پنجاه‌ساله آقاي روحاني صحبت نمي‌كنم اما برنامه آقاي روحاني و تفكرات ايشان در چهارساله رياست‌جمهوري‌شان، به اصلاح‌طلبان نزديك است. ممكن است برخي از چهره‌هايي كه ايشان به كار گرفتند، مطلوب طبع اصلاح‌طلبان نباشد اما به هر حال برنامه‌اي كه آقاي روحاني از آن سخن مي‌گويد و تفكراتي كه از آن دفاع مي‌كند و مسير كلي كه در پيش‌گرفته است، همان مسيري است كه اصلاح‌طلبان دارند. به طور مثال در بحث برجام و تنش‌زدايي در سياست خارجي، دولت آقاي روحاني تقريبا همان مسيري را مي‌رود كه جامعه اصلاح‌طلبي دنبال مي‌كند؛ بنابراين رئيس‌جمهوري كه مطرح است و نياز به تبليغات و معرفي چهره ندارد و براي معرفي اجتماعي، نيازي به سرمايه‌گذاري كلان ندارد و كمابيش هم موفقيت‌هايي داشته، فرصت بسيار بزرگي است. چرا اصلاح‌طلبان بايد اين چهره را ناديده بگيرند و درباره چهره‌هاي ديگر صحبت كنند؟ اصولا فكر مي‌كنم كه طرح صحبت روي چهره‌هاي ديگر، تضعيف جبهه اصلاح‌طلبي است. اصلاح‌طلبان بايد كمپين انتخاباتي خود را به راه بيندازند تا اين اماواگرها و شك و ترديدها خاتمه پيدا كند. آقاي روحاني نزديك‌ترين چهره به اهداف اصلاح‌طلبي است! در بحث انتقادات از دولت، ممكن است كه هر يك از ما انتقاداتي از دولت داشته باشيم اما بحث انتخابات، موضوع كمپين انتخاباتي است كه لازم است در اين مدت، طرح انتقادات را به وقت ديگري موكول كنيم.
اصولگرايان ادعا مي‌كنند كه اصلاح‌طلبان نيز مانند آنها چهره‌اي را ندارند كه بخواهند به جامعه معرفي كنند! به قولي معضل «قحط‌الرجالي» گريبان‌گير جبهه اصلاحات نيز هست. شما با اين موضوع موافق هستيد؟
اين ادعا پوست خربزه‌اي است كه ما به هيچ‌وجه نبايد گول آن را بخوريم. اين موضوع نوعي گفتمان تحريك‌كننده است كه مي‌خواهند با توسل به آن شكافي در جامعه اصلاح‌طلبي بيندازند و همه ما مي‌دانيم كه ما در جبهه اصلاحات، چهره‌هاي متعددي داريم. در گذشته داشتيم و در گذشته نه چندان دور هم داشتيم. چهره‌هايي هستند كه به‌هيچ‌وجه، لزومي به نام بردن از آنها نيست. چراكه نام بردن و دست گذاشتن روي اين چهره‌ها، مي‌تواند شكاف ايجاد كرده و انگيزه‌ها را کم كند. من به‌هيچ‌عنوان به صلاح نمي‌دانم كه اسامي چهره‌هاي ديگري مطرح شود اما اين بدان معنا نيست كه چنته اصلاح‌طلبان از چهره‌هاي شاخص و سرشناس، خالي است! اينكه مي‌گوييم چنته اصولگرايان خالي است، به اين معني است كه به طور طبيعي، اين انتظار از آنها مي‌رفت كه چهره موردنظر خود را از چند ماه مانده به انتخابات، روي صحنه بياورند؛ اما تنها چهره‌اي كه در حال حاضر باانگيزه وارد صحنه شده، آقاي احمدي‌نژاد است كه بسيار بعيد است كه كانديداي اصولگرايان باشد! بنابراين، اصولگرايان اگر كسي را داشتند تا امروز وارد صحنه شده بود؛ اما درباره اصلاح‌طلبان، موضوع متفاوت است. اصلاح‌طلبان نبايد در مقابل آقاي روحاني كسي را وارد صحنه كنند! اين دو موضوع، اساسا قابل قياس نيست. چراكه اصلاح‌طلبان براي جلوگيري از ايجاد شكاف، دست به چنين كاري نزدند.
اين احتمال را نمي‌دهيد كه اصولگرايان شكست در انتخابات سال ۹۶ را پذيرفته‌اند و چهره خود را به انتخابات سال ۱۴۰۰ احاله كرده‌اند؟
همين‌الان تا سال ۹۶ يك سال باقي‌مانده است و چهار سال هم بعد از آن سال تا انتخابات سال ۱۴۰۰ فرصت وجود دارد. به‌هرحال ظرف پنج سال، هر اتفاقي ممكن است رخ دهد! اجازه دهيد ببينيم ما خواهيم توانست دو يا سه سال رشد اقتصادي بالا را تجربه كنيم. اوضاع سياسي منطقه هم هرروز دست‌خوش تغييرات است. مي‌گويند در تدبير مملكت‌داري، بايد دورانديشي وجود داشته باشد؛ اما در چارچوب سياست، هيچ حزبي در هيچ جاي دنيا براي پنج سال بعد، چهره‌اي را مطرح نمي‌كند.
درنهايت، اصولگرايان ميانه از آقاي روحاني حمايت خواهند كرد؟
همين‌الان هم حمايت مي‌كنند. آن بخش از اصولگراياني كه پيش ‌از اين از آقاي روحاني حمايت كردند، بعدازاين هم حمايت خواهند كرد. همچون بخشي از نيروهاي اصولگرايي كه در مجلس هستند. بخشي از نيروهاي اصولگرا كه در چهار سال اول دولت آقاي روحاني از او حمايت كردند، در ادامه هم از او حمايت خواهند كرد و فكر نمي‌كنم كه انشقاق جديدي در جناح اصولگرا اتفاق افتد و همين شكاف‌هايي كه در حال حاضر موجود است، ادامه پيدا خواهد كرد.
فكر نمي‌كنيد كه طرح اين موضوع از سوي اصلاح‌طلبان كه اصلاحات بايد به چهره‌اي جز آقاي روحاني هم فكر كند، ناشي از دلخوري‌هايي است كه در موضوع انتخابات رئيس مجلس ايجادشده است؟
من درباره اينكه آقاي عارف به ضيافت افطاري رئيس‌جمهور نرفتند، هيچ پاسخي ندارم. اين گلايه‌ها در همه جريانات سياسي وجود دارد؛ اما اين دلخوري‌ها نوساناتي جدي نيست كه روي حركت كلي يك جريان تاثيرگذار باشد. طبع انتخابات مجلس به‌نوعي است كه ممكن است ميان بعضي از طيف‌هاي اصلاح‌طلبي يا حزب اعتدال و توسعه يا احزاب ديگر، اصطكاك‌هايي به وجود بيايد اما موضوع انتخابات رياست‌جمهوري فراتر از اين اصطكاك‌هاست. البته نقد عملكرد وزرا و دولت آقاي روحاني ارتباطي به انتخابات ندارد. بعضي از وزرا ضعيف عمل مي‌كنند و همين‌الان هم مي‌توان اين ضعف‌ها را مطرح كرد. اما نقد عملكردها به معناي نقد مسير كلي دولت نيست. ما كمابيش مسير كلي دولت را قبول داريم. البته نه صد درصد! اما مجموعا عملكرد دولت در راستاي اهداف اصلاح‌طلبان است. دوستان ما در مجلس يا آقاي عارف، ممكن است انتقاداتي از دولت داشته باشند كه در جاي خود محفوظ است اما اين موضوع به‌هيچ‌وجه به معناي عدم‌حمايت از دولت نيست.
دولت آقاي روحاني براي اينكه انتظارات اصلاح‌طلبان را برآورده كند، دقيقا بايد حول چه محورهايي قدم بردارد؟
شخصا فكر مي‌كنم كه اصولا دولت نبايد در موضوعاتي كه در حوزه قدرتش نيست، وعده‌اي دهد. درباره وعده‌هايي هم كه در گذشته داده، دولت بايد صادقانه با مردم سخن بگويد و بگويد كه تلاش‌هاي خود را انجام داده، اما منتج به نتيجه نشده است؛ وعده‌هاي جديد در آن حوزه‌ها، كار درستي نيست و منجر به تضعيف آقاي روحاني خواهد شد. دولت بايد در حوزه‌هايي كه مي‌تواند عملكرد خوبي داشته باشد، وعده دهد و مقداري هم از فضاسازي‌هايي كه در انتخابات سال ۹۲ براي آقاي روحاني رأي آوري هم داشته، كم كند. آقاي روحاني هيچ گاه تا اين حد در قدرتي كه ظرف سه سال گذشته داشته، نبوده است. البته ايشان هميشه جزو رجال سياسي كشور بوده و سابقه نمايندگي مجلس و نایب‌رئيسي آن را در كارنامه دارد. همه اينها به‌جاي خود محفوظ است؛ اما تصوري در ذهن بسياري وجود دارد كه مثلا مسئولان يا اصلاح‌طلبان در گذشته، نتوانستند با نهادهاي ديگري غير از قوه مجريه تعامل كنند. اين تصور وجود داشته كه مسئولان قبلي، به شكل صحيحي با قوه قضائيه تعامل نكردند و اين امكان وجود داشته كه مي‌شد با مذاكره بسياري از مسائل را حل كرد. اما تجربه نشان داده كه اين اتفاق رخ نداده است. در همين چارچوب، اگر موضوعي به قوه قضائيه بر مي‌گردد، بهتر است كه دولت تنها قول تلاش در آن موضوع را بدهد و از وعده‌هاي ديگر اجتناب كند. چراكه ابدا دولت نقشي در آن ندارد. موارد بسياري است كه دولت مي‌تواند كار كند. دولت مي‌تواند استانداران، فرمانداران و بخشداران بهتر و قوي‌تري را به كار گيرد. دولت مي‌تواند در بحث هيات‌هاي اجرايي و انتخابات، بسيار بهتر و قوي‌تر از آنچه در سال ۹۴ عمل كرد، رفتار كند. در بحث بودجه و بودجه‌ريزي مي‌توان انتظارات بيشتري از دولت داشت. در موضوع به‌كارگيري استعدادها و مديريت‌هاي درجه اول، پتانسيل بيشتري در دولت وجود دارد. نكته ديگري كه مايلم به آن اشاره كنم كه كمتر كسي از آن سخن گفته، آن است كه انتظار من از شخص رئيس‌جمهور و وزرا اين است كه وقت بيشتر و جدي‌تري براي كار دولت بگذراند. قطعا دولت در اين حوزه مي‌تواند بسيار بهتر عمل كند. ما از همه وزرا مي‌خواهيم كه يا مسئوليت قبول نكنند يا اگر قبول مي‌كنند، به‌اندازه وزراي موفق وقت بگذارند. بعضي از مسئولان تراز اول دولت، ميزان وقت‌گذاري كمي دارند و به قول عوام «مديركلي» مديريت مي‌كنند. امروز زمان ۹ صبح سركار رفتن و ۴ عصر تعطيل كردن و دو جلسه در عصر برگزار كردن، نيست. وزرا بايد جدي‌تر جلو بيايند. ضمن اينكه دولت بايد به مديران جوان‌تر هم ميل كند.اين موضوعي است كه دولت مي‌تواند در آن وعده دهد كه به سمت استفاده از مديران جوان‌تر حركت خواهد كرد. بايد ۵ تا ۱۰ سال از ميانگين سني مجموع مديراني كه در دولت هستند، كاسته شود. اين به معناي حذف و طرد نيروهاي خبره، باتجربه و كارآمد نيست. همه اين افراد مي‌توانند در سيستم جا داشته باشند.
فكر مي‌كنيد كه آقاي روحاني در دور دوم رياست‌جمهوري خود اين امكان را دارد كه از نيروهاي اصلاح‌طلب بيشتري در كابينه استفاده كند؟
من «ايلي» به قصه نگاه نمي‌كنم كه دولت بايد از ليست اصلاح‌طلبان يا ازكساني كه مارك اصلاح‌طلبي دارند، استفاده كند؛ اما در همين وزارت كشور، نيروهاي توانمندتري هم وجود دارند. دولت بايد دست به جوان‌گرايي بزند. بايد به جوان‌ترها اعتماد كرد و نبايد نگران شهرت سياسي افراد بود. شهرت سياسي لزوما توان اجرايي در پي ندارد. ما همين‌الان چند وزير «پير» در كابينه داريم. وزرايي كه بالاي ۶۵ سال سن دارند، بايد به نحو ديگري به اداره كشور كمك كنند. قطعا اين نيروها ارزشمند هستند اما در يك يا دو مورد به عنوان استثنا بايد از اين نيروها استفاده كرد. در حال حاضر، تعداد قابل‌توجهي از وزرا يا استانداران، بالاي ۶۰ يا ۶۵ سال سن دارند. دولت بايد معيار زير ۶۵ سال سن را براي وزرا و استانداران رعايت كند و تلاش كند ميانگين سني را به زير۶۰ برساند. اين كاملا امكان‌پذير است. اگر چند نيروي كارآمد براي تصدي يك وزارتخانه مطرح است، رئيس‌جمهور به كسي كه جوان‌تر است، اعتماد كند. مديريت‌هاي مياني و پايين هم كاملا اين ظرفيت را دارند كه با ميانگين سني ۴۰ سال به كار گرفته شوند تا براي آينده كشور، سرمايه‌هاي خوبي داشته باشيم. اين وعده‌ها، بسيار متفاوت از وعده‌هايي است كه دولت به مردم مي‌دهد و عملي هم نمي‌شوند و ممكن است سرخوردگي ايجاد كند.

منبع:آرمان
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها