بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 20
کد خبر: ۷۰۵۲۱
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۱
تدبیر24:فیروزقاسمی - نمایشگاه مطبوعات وموضوعات متفاوتی که از ذهن پرسشگرم عبورکرد.تا اینکه به موضوع فرایند پرسش وپاسخ رسیدم.
اغلب ما کسانی را که موقعیت ویا قدرت فوق العاده ای درزمینه های متفاوت دارند می بینیم  اولین پرسشی که از ذهنمان می گذرد از این قبیل است"خوش به حالشان! اینها استعداد دارند!این افراد به همین صورت متولدشده اند.و. . .اما واقعیت چیز دیگریست.

بیایید یک روز به وقایع مهم زندگی خود وافرادی که با آنها سر وکار داشته ایم فکر کنیم? من در زندگی خود با بسیار از افراد خوشبخت. بدبخت.موفق و یا ناموفق روبرو شده ام. همیشه در اندیشه این بودم که چه عاملی باعث موفقیت بعضی از اشخاص شده است. و چرا افراد دیگری که شرایط مشابهی داشته اند ویا حتی ازشرایط ایده ال و بهتر خانوادگی و...برخوردار بوده اند درمسیری پا گذاشته اندکه ازبلندترین ارتفاع سقوط کرده اند.

مرتب ازخود سوال می کردم مهم ترین عملی که زندگی اشخاصی را دگرگون کرده است چیست? و چه عاملی باعث شده است بعضی از اشخاص امروز به صورت انسانهای اینچنین هدفمند و...    درآیند ?" پاسخ این پرسش ام این بود که "آنچه زندگی امروز مرا شکل داده و احساسات وعواطف مرا به وجود آورده است.وقایعی که برمن گذشته است نیست بلکه تعبیروتفسیری است که از آن وقایع به عمل آورده ام.

کم کم متوجه شدم تفکر چیزی به جز فرایند پرسش و پاسخ نیست. اگرفکر کنید" این موضوع صحیح است" ویا "صحیح نیست" معنش این است که آگاهانه و یا ناآگاهانه از خود پرسیده اید"آیا این موضوع درست است?" شروع به بررسی می کنید .معنش این است که باید از خود سوالاتی بکنید و پرسش آغاز می شود.

البته استاد پرسیدن کودکان هستند.تا بزرگ شوندما رابا میلیونهاسوال بمباران می کنند.چرا چنین می کنند?باید دانست که کودکان مرتبآ هر چیزی را ارزیابی می کنند تا معنی هرچیزی را دریابند.آنها در ذهن خود مشغول ساختن تداعی های عصبی هستند.که این تداعی ها درآینده راهنمای آنان خواهند بود.راه یادگیری وتفکر وایجاد ارتباطات عصبی آنها با پرسش های آغاز می شود که از خود ودیگران می کنند.

پس از انکه به اثرات شگرف پرسش در ایجاد افکار واندیشه ها و در واکنش نسبت به هرتجربه واقف شدیم وبجستجوی پرسش برخاستیم وکم کم متوجه شدیم که پرسش چه نقش مهمی در مسایل فرهنگی. اجتماعی وسیاسی و...دارد و ما را درباره  زندگی و ارزش های آن بفکر وامیداردبه پرسش هایی که کیفیت عالی زندگی را بالا می برد از قبیل حقوق انسانی.قرداد اجتماعی و...که شامل مسکن.تحصیل.ایجاد شغل و درامد و... می شود میرسیم.و اگر تحت تاثیر کلمات به گفته ها اکتفا کنیم و به دنبال پرسش وپاسخ نباشیم.
رفته رفته قدرت تفکر و اراده خود را از دست می دهیم وجهل ونادانی  برما تسلط می یابد.و ازدانش وعلم وفناوری و زندگی به روزدنیا عقب می مانیم و از بهره بردن از تمام امکانات زندگی فقط زنده هستیم.
 این مسایل به اندازه هرمطلب دیگری مهم است وذهن پرسشگر ما را بیدار نگهمیدارد. چرابعضی ها دائما افسرده اند?ویاسردرگم ومحافظه کاروبی مسولیت !?  آیا مشکل مربوط به روحیه انهاست? یا در زندگی کم آوردند و یا ابن الوقت هستند و به دنبال کسب موقعیت.. !!!?

اما نکته مهم دراین است ,که علت افسردگی و سردرگمی این افراد به احتمال بسیارزیاددست کشیدن ازپرسش محافظه کاری وبی مسولیتی وراضی بودن و چیزی جز سوالات و پاسخ های ناامید کننده .تضعیف کننده.غم واندوه وازقبیل اینکه"چه فایده دارد?وفتی کاری ازماساخته نیست چرا اصلآ خودمون را آزار بدهیم !?
"چه کسی برای گفته های ما ارزش قایل است? "بدین صورت به انزوا و افسردگی خوش آمد می گویند و تفکر پرسش و شنیدن پاسخ رابه فراموشی می سپارند و همانند موجوداتی که فاقد تفکر واندیشه وتعمق هستند وسیر کردن شکم وگذراندن وقت مهم ترین مسله برای زنده بودن است.به زنده بودن ادامه می دهند.

بجای اینکه بگوئیم " خدایا چرا باید این بلا برمن نازل شود? "بپرسیم چگونه می توانم راهی برای آن پیدا کنم واحیانآ از گرفتاری به نفع خود استفاده کنم "
.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها