بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۷۳۵۸۲
تاریخ انتشار: ۰۸ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۰
سیروس الوند به مناسبت سالروز تولد خسرو شکیبایی، یادداشتی با عنوان «صندلیِ همچنان خالیِ شکیبایی» منتشر کرد.
تدبیر24 »سیروس الوند - فیلمنامه‌نویس و کارگردان - در روزنامه «ایران» نوشته است: خسرو شکیبایی یکی از بنیانگذاران بازیگری بدون علائم معمول و مشخص و رایج بازیگری مقابل دوربین بود. او برخلاف دیگرانی که مشخص بود دارند جلوی دوربین بازی می‌کنند، از آموخته‌های تئاتری که مناسب صحنه تئاتر بود و خیلی‌ها همان را به شکل غلوآمیز جلوی دوربین ارائه می‌دادند عبور کرد.

در «یک بار برای همیشه» به‌عنوان نخستین تجربه همکاری با او ریز ریز به این نتیجه رسیدم که حتی‌الامکان می‌خواهد ساده، روان و بدون علائم اضافه مثل حرکت دست و دیگر اکت‌هایی که بیننده را مرعوب می‌کند بازی کند تا به نوعی بازی به زندگی واقعی نزدیک شود. بعدها دیگران از این جریان «زندگی و نه بازی» تأثیر گرفتند و این شیوه رایج شد؛ اما تا قبل از شکیبایی من به خاطر ندارم که بازیگری به این شیوه بازی کرده باشد.

در واقع خسرو شکیبایی یک شیوه را ابداع کرد و شاید به تعبیری به دیگران هم آموخت. اصلاً نمک بازی او به همین اجرا بود و اگر قرار بود این را از او بگیری آن جذابیت و دلنشینی از بین می‌رفت. به‌عنوان کارگردان باید یک جاهایی او را رها می‌کردی و فقط به فضای مورد نظر می‌آوردی و مود صحنه را به او منتقل می‌کردی و بعد به او اجازه می‌دادی که خودش تجربه کند و نوآوری داشته باشد. گاهی اوقات واژگان را هم تغییر می‌داد و فعل جمله را پس و پیش می‌کرد تا به محاوره طبیعی نزدیک‌تر شود، من هم در تجربه دوم همکاری‌ام با او یعنی «مزاحم» دیگر به شیوه‌ای که او اجرا می‌کرد دیالوگ می‌نوشتم.

شکیبایی به‌عنوان بازیگر چنین تشخصی را داشت و این خاطره‌ باشکوه فراموش شدنی نیست اگر چه متأسفانه در سال‌های آخر قدر خود را ندانست و کارهایی کرد که در قد و قواره شکیبایی نبود. به یاد دارم در همان دوران بارها از او ‌خواستم که زیاد به تلویزیون نرود و حداقل نقش‌های معاصر را بازی نکند. به او می‌گفتم جای نقش معاصر در سینماست و جای نقش‌هایی مثل مراد بیگ «روزی روزگاری» امرالله احمدجو و «مدرس» هوشنگ توکلی در تلویزیون است (چون در آن سال‌ها چنین کارهایی در سینما ساخته نمی‌شد) که در هر دو خسرو خیلی درخشان و موفق بود.

به او بارها گفتم که نقشی مثل «هامون» را به تلویزیون نبر و اجازه نده که مفت و مجانی کارهایت را ببینند و به‌راحتی بازی تو را با فوتبالی که از کانال دیگری در حال پخش است جایگزین کنند. جاهایی مقاومت می‌کرد و نمی‌رفت اما در اواخر دیگر به این کارها نه نگفت و مقداری به پرستیژ خود لطمه زد؛ اما با وجود این شکیبایی آنقدر بزرگ و شاخص و دوست‌داشتنی بود که برای همیشه در قلب همه ماندگار شد و جای او به سادگی پر نشد و به نظر هم نمی‌رسد که کسی جای او را پر کند. هر کس می‌آید جای تازه‌ای برای خودش پیدا می‌کند و صندلی شکیبایی همچنان خالی است.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها