تدبیر24 » با گذشت یک سال و سه ماه از انعقاد توافق هستهای (برجام) میان ایران و کشورهای۱+۵۵، کشورمان به دستاوردهای بسیاری در حوزههای مختلف دست یافته است که یکی از دستاوردها، انعقاد قرارداد با شرکتهای هواپیمایی بوئینگ و ایرباس بود. بر اساس این توافق، پس از چندین سال ایرباس به ایران آمد و طولی نکشید که شرکت هواپیمایی آسمان با انعقاد قراردادی با شرکت بوئینگ ۶۰ فروند هواپیمای ۷۳۰ خریداری کرد. بازتاب این قرارداد به حدی بود که جمهوریخواهان سنای آمریکا ترامپ را تشویق به مقابله با برجام و عواید حاصل از آن به نفع ایران کرد. ترامپ که خود فعال اقتصادی است، میداند که اگر بخواهد در مقابل چنین قراردادهایی بایستد، نخواهد توانست چارهای برای اقتصاد خسته آمریکا و ساختار داخلی آن بیاید و به همین دلیل اگر شرکتهای آمریکایی به بازار ایران دست پیدا نکنند، اروپاییها به سمت بازار کشورمان میآیند که همین موضوع اهمیت زیادی برای آمریکا دارد و مقابله با آن را منطقی نمیکند. اکنون باید منتظر واکنش ترامپ بود که در مبارزات انتخاباتی خود از پاره کردن برجام و شیوههای سخت مقابله با ایران سخن گفته بود و دید که از این پس چگونه میخواهد در حوزه عمل سیاسی در ساختار ایالات متحده ایفای نقش کند. «آرمان» برای بررسی ابعاد و زوایای قرارداد شرکت بوئینگ آمریکا با شرکت هواپیمایی آسمان ایران و حواشی آن در سنای آمریکا با فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که می خوانید.
با انعقاد قرارداد فروش ۶۰ هواپیمای بوئینگ به شرکت هواپیمایی آسمان ایران، نمایندگان جمهوریخواه سنا ترامپ را به ایستادگی کامل در مقابل برجام و حواشی آن تشویق کردهاند. ارزیابی شما از این رفتار چیست؟
پیش از این نیز این نکته را متذکر شدهام که میان اظهارات انتخاباتی آقای ترامپ و نهاد دولت در آمریکا تفاوت وجود دارد. اکنون آقای ترامپ کابینهای را شکل داده که اکثریت آن را جمهوریخواهان تشکیل میدهند. آنها بر خلاف آقای ترامپ که از سنت سیاسی کاخ سفید به دور است، در ساختار دولت آمریکا، نهادها و موسسات قانونگذاری یا نهادهای اجرایی درگیر بودهاند و اساسا با پروتکلهای بینالمللی آشنایی دارند. آنها از قبل میدانستند که این تعهد آمریکا در قبال توافق برجام تعهد آقای اوباما نیست، بلکه تعهد ساختار نهاد قدرت در ایالات متحده آمریکا در مذاکرات ۱+۵ است. ضمن اینکه آن مذاکرات موید به حمایتهای شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. البته آمریکاییها در ظاهر نشان دادهاند که مدعی پاره کردن برجام هستند.
با توجه به مشکلاتی که آمریکاییها در خاورمیانه و اروپا با آن مواجهند، آیا آنها از توافق دیپلماتیک هستهای با ایران رضایت ندارند، یا سیاست دیگری را دنبال میکنند؟
آمریکاییها آنقدر حاشیه دارند که بهطور ذاتی و اساسی از حل شدن مسائل به صورت دیپلماتیک خیلی خوشحال هستند. کافی است نگاهی به منازعات و مناقشات در خاورمیانه و همینطور مسائل و مشکلات ایالات متحده آمریکا با کشورهایی مانند روسیه و چین، خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و چالشهای آمریکا با اروپا بیندازیم تا متوجه شویم آمریکا از حل مسائل خود با ایران، نه در ظاهر، بلکه در باطن خوشحال است. آمریکا و اروپا روابط حسنهای ندارند، چنانکه چند روز پیش بود که یکی از مقامات فرانسوی خطاب به مقامات دولت آمریکا درباره تخفیف نقش اتحادیه اروپا گفته بود که اگر آقای ترامپ به اظهارات خود در باره اتحادیه اروپا ادامه دهد، ما هم از استقلالطلبی ایالتهای «اوهایو» و «تگزاس» حمایت خواهیم کرد. این مواضع نشان میدهد که سطح تنش و تعارض میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا بسیار بالاست که میتواند به صورت منازعات اضافه شود. در سفر خانم موگرینی به واشنگتن و در بازگشت، اظهارات وی نوعی ناامیدی را از آنچه در کاخ سفید در حال وقوع است، روایت میکرد. آشفتگی، سراسیمگی، بیبرنامگی و حاشیههای داخلی که ایالات متحده با آن درگیر است، مانند مسالهای که برای مایکل فلین، مشاور ارشد کاخ سفید رخ داد، یا هزاران مسالهای که عامل به قدرت رسیدن ترامپ است و بیشتر شکل داخلی دارد، تمرکز آمریکاییها را بر برجام کاهش میدهد، بنابراین آنها یک سیاست تبلیغی و عملی را در رسانهها دنبال میکنند.
با امضای توافق برجام و لغو تحریمها علیه ایران بسیاری از شرکتها از جمله ایرباس به سوی بازارهای ایران روانه شدند. تصور میکنید سیاست ایالات متحده در این ارتباط چه خواهد بود؟
سیاست عملی آمریکاییها این است که از بازار ایران استفاده کنند، چون ایرباس به بازار ایران راه پیدا کرده و رقیب سنتی آنها بوئینگ هم میخواهد از بازار سنتی ایران ثمری داشته باشد. روشن است که وزارت خزانهداری آمریکا بر اساس آنچه در پروتکل برجام محقق شده، نسبت به صدور مجوزهای لازم اقدام خواهد کرد. من معتقدم بهزودی شرکتهای مهم نفت و گاز ایالات متحده نیز به بازارهای ایران جذب خواهند شد، چون ایران بازار بسیار جذابی دارد. بسیاری از تعاملات به فردای پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران باز میگردد. اگر دولت آقای روحانی همچنان به عنوان یک دولت طرفدار تعامل با کشورهای منطقه و بینالملل مستقر باشد، سال ۹۶ سالی خواهد بود با استقبال بیشتر در حوزههای سرمایهگذاری و بینالملل و آنچه اکنون در شرکت هواپیمایی آسمان رخ داده و قراردادی که با رقم قابل ملاحظه بسته شده، میتواند به بهبود شرایط پرواز و حملونقل در ایران کمک کند. این امر خود یک بیزنس و تجارت بسیار سودآور است، ضمن اینکه کشتیرانی ایران به عنوان اولین شرکت ایرانی که توانست تحریمها را دور بزند پیشگام بود. اکنون هم شاهدیم که شرکتهای آسمان و ایرانایر در این مسیر گام برمیدارند که باید این مهم را به فال نیک گرفت و از نشانههای موفقیت دولت آقای روحانی در حوزه مذاکرات بینالمللی دانست.
به نظر شما آیا ترامپ میتواند با جلوگیری از برخی قراردادها یا توافقات مثل برجام یا دستاوردهای آن تغییری در ساختار ایالات متحده آمریکا ایجاد کند یا اینکه ساختار قدرت در آمریکا این اجازه را به وی نخواهد داد؟
ساختار نهاد قدرت در ایالات متحده آمریکا تابع پروتکلها، الزامات و انضمامهای قانونی است که شوراهای مختلف، کنگره، سنا، شورای روابط خارجی و شورای سیاستگذاری اقتصاد بینالملل است. رئیسجمهور صرفا میتواند در رویکردهای خود تغییر ایجاد کند و راهبردهای اساسی و تصمیمات معمولا در نهادهای دیگری اتخاذ میشود. رئیسجمهور مجری یا پیشنهاددهنده این تصمیمات و راهبردهاست که پیشنهاد وی در کمیتههای مختلف جرح و تعدیل میشود و به صورت اصلاحشدهای خود را نشان میدهد. از این رو در ایالات متحده بیشتر با ساختار دولت و قدرت طرف هستیم تا قدرت فردی شخص به عنوان رئیسجمهور.