کافی است تورقی در روزنامههای منتقد دولت داشته باشید یا در شبکههای اجتماعی نگاهی به صفحات مخالفان دولت یازدهم بیندازید.
تدبیر24 » آنچه مشهود و ملموس است سادهسازی مسائل و تحدید و تقلیل مفاهیم به عباراتی کلیشهای و تخریبی است که ممکن است با واقعیت فاصله بعیدی داشته باشند اما در چارچوبی خاص برای مخاطبان ذهنیتی منفی نسبت به دولت یازدهم شکل میدهند.
زیر سؤال بردن برجام و همه پیامدهای ملموس و محسوس آن با وام گرفتن عبارت «تقریباً هیچ»، نفی همه خدمات دستاوردها و پروژههای به فرجام رسیده با تکیه بر عبارت «افتتاح چندباره»، القای جو منفی در حوزه صنعت، تولید، اشتغال با بهرهگیری از واژه «رکود» یا عبارت «تعطیلی کارخانه ها»، به هیچ انگاشتن صداقت ورزی دولت با تفسیر به رأی کردن برخی گفتمانها از جمله «برنامه 100 روزه»، بزرگنمایی برخی رخدادهای منفی و تعمیم آن به کل دولت از جمله «حقوقهای نجومی» و... از نمونههای این رویکرد است که میکوشد به هر ترفندی چهره دولت تدبیر و امید را در چارچوبی که خود میپسندد به تصویر بکشد. این رسانهها با توسل به یکی از نظریههای ارتباطی، توجه خود را بر برخی موضوعات متمرکز میکنند و آنها را در یک محدوده معنایی خاص به مخاطبان عرضه میکنند. در واقع چارچوبی از پیش ساخته و پرداخته شده را به افکار عمومی تحمیل میکنند. این گروه از منتقدان دولت در ارائه پیام و تبیین مطالب خود با مارک دار کردن برخی رخدادها و مفاهیم که نمونه هایش ذکر شد، آنها را به گونهای ساده انگارانه و قابل فهم برای عموم آنگونه که خود میپسندند بستهبندی کرده و در اختیار مخاطب قرار میدهند.
برای نمونه عبارت «تقریباً هیچ» که به مناسبتی و در خارج از مرزها و به عللی خاص بر زبان رئیس کل بانک مرکزی نشست، حالا ماه هاست که برای نفی و انکار ثمرات ملموس برجام ورد زبان رسانههای منتقد دولت است تا به یکباره همه محاسن این کامیابی سیاسی و اقتصادی دولت را نادیده بگیرند. شاید ارائه آمار و ارقام از سوی دولتمردان در حوزههای مختلف مانند میزان فروش نفت، امکان انعقاد قراردادهای تجاری بینالمللی، سهل شدن صادرات غیرنفتی، ورود سرمایهگذاران خارجی و مواردی از این دست چندان برای افکار عمومی ملموس و قابل هضم نباشد اما سادهسازی مسأله با تکرار کلیشه «تقریباً هیچ» به آسانی در ذهن مخاطبان جایگیر میشود. در نمونهای دیگر مقایسه بین نوع مواجهه این رسانهها با کژرویهای اقتصادی درخور توجه است. این گروه از منتقدان دولت که به آسانی از کنار انحرافها و مفاسدی همچون اختلاسها، ماجرای املاک نجومی، موضوع استخدامهای بیحساب و کتاب در شهرداری و... میگذرند، همچنان برای تخریب دولت بر طبل فیشهای حقوقی میکوبند و بدون توجه به نوع مواجهه دولت و شخص رئیس جمهوری با این ماجرا و بدون در نظر گرفتن تعداد و حجم این تخلف و بیتأمل در فرجام آن، یکسره از این کلیشه برای تخریب کلیت دولت بهره میبرند.
یورش این مفاهیم مارک دار به ذهن مخاطبان مهمترین ابزار در اختیار این رسانه هاست. اینان کلمات را دارای بار معنایی دلخواه خود کردهاند و با زدن برچسب به واژگان، مخاطبان را به سمت چارچوبهای پیش ساخته میرانند.
طرفه آنکه صدا و سیما نیز در نگاه یکسویه خود به دولت از همین ترفند به شکلی غیرمستقیم و رندانه بهره میبرد و اگر برخی روزنامهها مستقیم و بیپروا ، بیانصافی و جهت دار بودن پیامهای خود را نمایش میدهند، رسانه ملی به شکلی زیر پوستی و حرفهایتر همین خط را دنبال میکند. بسیار شاهدیم که رویدادها و موضوعات مورد پردازش را به شکل مطلوب خود سازماندهی و ارائه میکنند و در این ارائه نیز نحوه بیان، انتخاب واژه و لحن، چینش صوت و تصویری که همراه پیام است و... به مدد چارچوبهای پیش ساخته میآید تا مخاطب بستهای آماده را در قالبی ضد دولت که از پیش زمینهسازی شده است دریافت کند. اینکه این منتقدان نامنصف تا چه اندازه در نیل به مطلوب خود کامیاب باشند، حکایت دیگری است.
حمید کارگر