روابط اجتماعی در مرکز مطالعات جامعه شناختی قرار دارد. چه آنجا که در سطح خرد معرف روابط بین فردی است، چه آنجا که در سطح متوسط معرف روابط گروهی است و چه آنجا که در سطح کلان معرف روابط ساختاری است.
تدبیر24 » همزمان با تحول تکنولوژیک جوامع و عبور آنها از روشهای تولید قدیم به جدید و از مناسبات قدیم به مدرنیته، روابط اجتماعی نیز دستخوش تغییر میگردد. مواجهه با دستاوردهای سنت گاه حذفی و نفی گونه است آنچنان که عرصه برای مانور مدرنیته و غره شدنش بیمحابا فراخ میشود. این امر در نوبت خود بهرغم دستاوردهای ارزشمند جدید، صدمات خاصی نیز دارد، از جمله در عرصه ارتباطات اجتماعی. پژوهشهایی نظیر مطالعات مکتب فرانکفورت نشان داده که جهان مدرن با همه محصولات نیکویش، به نوعی ناهنجاری فایدهگرایانه دچار است که انسان تک ساحتی و عقلانیت سیستمی نمونههایی از آنند. اینگونه فلسفه فایدهگرایی و نفعطلبی شخصی بر منافع جمعی سایه انداخته است. این را میتوان تهدیدی برای اجتماعات انسانی دانست خاصه آنجا که به همدردی اجتماعی و ارتباط متعادل منجر نمیشود. لذا میتوان پرسید کدام محصول عصر جدید و مدرنیته میتواند این خلأ را پر نماید؟ کدام پاسخ از مجموعه زیست جدید برای این پرسش مناسب است؟ کدام عنصر ساختاری نو پدید را میتوان واجد کارکرد برای این نیاز دانست؟ به زعم نگارنده قانون به معنای نوینش تا حدودی پاسخگوی این نیازهاست، لیکن جهت تکمیل رفع نیازهای مذکور صرفا عناصری از زیست سنتی است که میتواند جوابگو باشد. در زیست سنتی مولفههایی وجود دارد ناظر بر مرام، حرمت نان و نمک، شرافت، حیثیت و نظیر اینها. واژههایی با بارمعنایی مشخص که اتفاقا چندان ریشه تئوریک ندارند بلکه برخاسته از مناسبات عرفی مردم بودهاند. فیالمثل پدیده اجتماعی شبنشینی در سبک زیست ایران زمین، خصوصا در نیمه دوم سال که شب بلند است نوع ویژهای از مناسبات اجتماعی را بازتولید مینمود که واژههای مذکور در دل همان مناسبات بالنده میشد و بروز خارجی مییافت. جامعهشناسی ارتباطات نشان داده است که اگر قرار باشد چالشهای فایدهگرایی مهار شود، نمیتوان از میان محصولات فکری نوین برایش پاسخی جست. بلکه همین تجربههای زیسته سبک سنتی است که به بهبود روابط انسانی میتواند کمک کند. بر آن مبنا شما مجاز نیستید علیه کسی که با او نان و نمک خوردهاید، مناقشه کنید! حتی دزدها و راهزنان دوره ماضی نیز بدین مساله پایبند بودند، آنچنان که کاراکتر مرادبیک در سریال روزی روزگاری به درستی تصویر کرده بود. شما مجاز نخواهید بود در صورت رفاقت با کسی، شرط سیاست و حسابگری لحاظ کنید. در مصائب و مشکلات تنهایش بگذارید. بیخبر از روزگارش باشید. شما مجاز نخواهید بود جهت تحصیل منافع مالی یا تحکیم جایگاه اجتماعی خویش، به تخریب و حذف دیگران اقدام کنید. شرافت به شما جواز بدگویی و دروغ پردازی و آدمفروشی نخواهد داد. فقدان این مولفهها بیش از هر زمانی در دوره رقابت و انتخابات به چشم میآید. تمام اینها آشکارا ریشه در خاک سنت دارد؛ سنت نقد شده و پیراسته از جهل و خشونت که دارای ارزشهای انسانمدارانه فراوانی است. البته این دو عرصه سخن درباب سنت و مدرنیته به ضلع سومی نیاز دارد تا تکمیل گردد. واقعیت آن است که در کشورهای توسعهنیافته یا به بیان دیگر در کشورهایی که توزیع ثروت در آنها نابسامان است بیشتر میتوان شاهد ناهنجاری فایدهگرایی و رانت بود. در این جوامع شبهمدرن، ریشههای اجتماعی ملازم آن کمتر مشاهده میشود. نرخ تولید سرانه پایین این کشورها به تشدید وخامت مذکور کمک میکند. از آنجا که جامعه مدنی نیز در آنها قوام ندارد، مردم به مجمعالجزایری دور از هم و مضطرب تبدیل میشوند. ثروت و سمت، تابعی از رانت هستند. مدیریت سیاسی کارآمد و با مکانیزم عدالتگرا و آزادیگستر کمک میکند آفت مذکور به کسر قابل توجهی کاهش یابد. فساد مدیریتی موجود در کشورهای توسعهنیافته الزاما به فایدهگرایی هیستریک منجر میشود که عوارضش متقابلا دامان منافع ملی را خواهد گرفت. باید به این خطر اعتنای جدی داشت. بنابراین میتوان بیان داشت که سنت، مدرنیته و مدیریت کلان سیاسی یک مثلث ملازم هم هستند که حذف یکی به نفع دیگری، مشقات معینی را در ابعاد سرزمینی و فراسرزمینی ایجاد خواهد کرد.
عباس نعیمی جورشری، جامعهشناس