روزنامه های دوشنبه 18 اردیبهشت محورهای اصلی خود را به موضوع های «مشارکت حداکثری استراتژی کلان انتخابات»، «شهروندان را به سمت بی اعتمادی سوق ندهیم» و «آینده ایران زنده است پس همه به صحنه بیایید» اختصاص دادند.
تدبیر24»«مشارکت حداکثری استراتژی کلان انتخابات»، «شهروندان را به سمت بی اعتمادی
سوق ندهیم»، «آینده ایران زنده است پس همه به صحنه بیایید»، «مناظره، تخریب
یا آگاهی!»، «مناظرههای انتخاباتی و سر بیکلاه مانده آموزش»، «ضرورت
حمایت وکلا و حقوقدانان از روحانی»، «انتقادات نامزدها از برنامه ها و
شعارهای یکدیگر»، «چرا روحانی؟»، «وعده انتخاباتی شهردار، کپی مصوبه دولت»،
«تحریک کردن فرودستان خطرناک است»، «اصولگرایان می خواهند انتخابات 2
مرحله ای شود»، «وعدههایی برای ارائه آمار! »، «کرامت انتخاباتی با انتشار
چهره نیازمندان؟»، «مردم دنبال افشای یک گازانبر دیگرند»، «آقای قالیباف،
شما یقینا 4 درصدی هستید!»، «وصف مجرمانه تبلیغات انتخاباتی قالیباف»،
«خاکستری ها بنفش می شوند»، «کارنامه خالی و استراتژی وعده های غیرعملی!»،
«مردود شده ها!»، «چالش های دولت مستقر در مناظره دوم» و «سینما و انتخابات
ریاست جمهوری» محورهای اصلی روزنامه های صبح امروز به شمار می روند.
**مشارکت حداکثری استراتژی کلان انتخابات
روزنامه
«اعتماد» در یادداشتی با عنوان «مشارکت حداکثری استراتژی کلان انتخابات»
به قلم علی شکوهی، نوشت: رهبران جمهوری اسلامی هم در عصر امام خمینی و هم
در عهد رهبری آیت الله خامنه ای در زمینه انتخابات یک راهبرد روشن و قابل
دفاع داشته و دارند و هرگز از آن عدول نکردند. این استراتژی مبتنی بر
مشارکت حداکثری مردم در انتخابات است. طبعا رقابتی شدن انتخابات هم لازمه
مشارکتی شدن آن است که به این نیاز هم رهبران انقلاب معتقد بوده و خود
مقدمات آن را فراهم کرده اند. طبعا اگر با هزینه ناچیز یعنی در حد اقدام
برای شرکت در انتخابات می توان امنیت ملی کشور را در برابر بیگانگان و
دشمنان تضمین کرد، جفاست که از این کار خودداری و دشمنان را به اتخاذ برخی
سیاست های ضدایرانی امیدوار کنیم.
**شهروندان را به سمت بی اعتمادی سوق ندهیم
روزنامه
«اعتماد» در یادداشتی با عنوان «شهروندان را به سمت بی اعتمادی سوق ندهیم»
که به قلم محمدامین قانعی راد جامعه شناس نگاشته شد، آورد: اظهارات
نامزدهای دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری درباره وضعیت کشور و ارایه آمار
از مشکلات در این برهه زمانی بازمی گردد به الگوی عمل سیاسی یا کنش سیاسی
که در کشور پیش گرفته ایم. ما فکر می کنیم عرصه سیاست، لزوما عرصه مبارزه
دوست و دشمن و مبتنی بر تقابل های خصمانه بین دو گروهی است که با یکدیگر
تفاوت بنیادی و ریشه ای دارند. ذهنیت مان این است که هر نوع تفاوت را
بلافاصله تقلیل می دهیم یا تبدیل می کنیم به تخاصم. نمی توانیم درک کنیم که
دو نفر ممکن است با یکدیگر متفاوت باشند و بخواهند تفاوت های شان را ابراز
و بیان کنند بدون اینکه با یکدیگر متخاصم باشند. گویی تنها قالب بیان هر
نوع تفاوت فکری، برنامه ای، اندیشه ای، تخاصم است. عادت نکردیم متفاوت
باشیم و در کنار یکدیگر، تفاوت های یکدیگر را بیان کنیم. ناامنی، زاییده
عدم اعتماد است و باید در نظر بگیریم که نباید در کنش های سیاسی خود،
شهروندان را به سمت بی اعتمادی بنیادی سوق دهیم. بی اعتمادی بنیادی که شامل
همه چیز می شود و همه چیز را در بر می گیرد و حتی نسبت به خودمان هم بر
انگیخته خواهد شد. سیاه نمایی شاخص ها و امکان القای ناامنی و ناامیدی و
یاس و بیهودگی در شهروندان، ناشی از تعریف ما از کنش سیاسی رقابتی است که
این شیوه نیازمند اصلاح است و برای جلوگیری از ایجاد چنین وضعیتی، باید
رقابت های مان را در چارچوب مناسب تری ساماندهی کنیم. البته اگر انتقادات
بیان نشود و تفاوت ها گفته نشود ، انرژی لازم برای شرکت در انتخابات در
مردم ایجاد نمی شود.
**آینده ایران زنده است پس همه به صحنه بیایید
روزنامه
«وقایع اتفاقیه» با درج عنوان «آینده ایران زنده است پس همه به صحنه
بیایید»، می نویسد: نخستین مستند تبلیغاتی اسحاق جهانگیری که عصر روز گذشته
از شبکه یک سیما به نمایش درآمد با چهار برنامه دیگر تبلیغاتی کاندیداها
که تاکنون از تلویزیون پخش شده، متفاوت بود. این برنامه که با عنوان «همه
برای ایران» روی آنتن رفت، در قالب گفتوگو با کارشناسان سیاسی، اجتماعی،
اقتصادی و فرهنگی درباره مسائل و مشکلات روز کشور بود. در این میزگرد،
سیدمحمد بهشتی کارشناس حوزه گردشگری و میراث فرهنگی، فرشته طائرپور
تهیهکننده و فیلمساز، صادق زیباکلام استاد دانشگاه، سمیه توحیدلو فعال
اجتماعی و سعید لیلاز استاد دانشگاه از اسحاق جهانگیری سؤالاتشان را
میپرسیدند و این کاندیدای دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری به سؤالات
کارشناسان پاسخ میداد.
**مناظره، تخریب یا آگاهی!
روزنامه
«اطلاعات» در یادداشتی با عنوان «مناظره، تخریب یا آگاهی!» که به قلم
ابوالقاسم قاسم زاده نگاشته شد، آورد: دو بخش از مناظره مستقیم نامزدهای
ریاست جمهوری انجام گرفت و جمعه آینده با مناظره سوم پایان میپذیرد. در
این دو بخش از مناظره، مردم نزدیک به 10 ساعت پای تلویزیون نشستند تا مگر
نامزدهای ریاست جمهوری نقد سالمی از گذشته همراه با ارائه برنامهها و
راهکارهای جدید برای آیندهای بهتر ارائه دهند. متأسفانه، در این 10 ساعت
چرخه عمده و اصلی مناظره بر اصل «تخریب»، وعدههای شعار زده و غیر قابل
اجرا چرخید. تا آنجا که بهجای «نقد سالم» و رعایت حداقلهای اخلاقی، بیشتر
به تسویه حساب شخصی و ملکوک کردن شخصیتی سپری و کمتر بر آگاهی مردم برای
انتخاب اصلح توجه شد. اینکه به جای چه کسی حقیقت را گفته، چه کسی نقد سالمی
را ارائه داده و چه کسی برنامه پیشنهادی برای آینده داشته، در پایان هر
مناظره، اصطلاح «برنده» چه کسی بود رایج شده است، خودگویای واقعیت تلخی از
فرهنگ و ادب گفتگو در این مناظرهها است! هدف، تخریب یکدیگر است و نه آگاهی
مردم.
روزنامه «وقایع اتفاقیه» در یادداشتی با عنوان «مناظرههای
انتخاباتی و سر بیکلاه مانده آموزش» به قلم محمدرضا نیک نژاد عضو کانون
صنفی معلمان تهران، نوشت: گرچه هر ساله در روز و هفته معلم گفتن از او و
خواستههایش اوج میگیرد اما همزمانی این روزها با رقابتهای انتخاباتی، آن
هم با حضور نامزدهایی که پیشازاین میتوانستند دردی از معلم و آموزش
بکاهند، فضایی ویژه را پدید آورده است. برای نمونه شهرداری که میتوانست
کمبود بودجه آموزشی را مسکنی باشد، آنچنان که باید و شاید همکاری نکرده و
نمیکند تا همچنان نهاد آموزش زمینگیر باشد. بر پایه قانون، شهرداریها و
از آن میان شهرداری پایتخت با درآمدهای سرسامآور میبایست درصدی از این
درآمدها را به آموزشوپرورش پرداخت میکردند و البته پرداخت کنند اما
شوربختانه بهخاطر عدم فشار قانونی و نفوذ کافی دستاندرکاران آموزشی،
هیچگاه به شکل سازمانمند و همیشگی، شهرداریها زیر بار پرداخت چنین پولی
نرفته و تنها به پرداختهای بیسامان و از سر لطف! آن هم با انجام خدماتی
مانند آسفالت پشتبام یا حیاط مدرسهها یا دادن امکانات ورزشی مانند توپ،
راکت، تور و... به مدرسهها بسنده شده است. شوربختانه مناظرهها نشان داد
که بهجای یک نگاه تخصصی به آموزش، برخی نامزدها در پی آن هستند تا با هر
روشی حتی استفاده ابزاری از بنیادیترین نهاد توسعهای و سرنوشت بیش از 13
میلیون دانشآموز و یک میلیون فرهنگی، رقیب را به زانو درآورند!
**ضرورت حمایت وکلا و حقوقدانان از روحانی
روزنامه
«آرمان» در یادداشتی با عنوان «ضرورت حمایت وکلا و حقوقدانان از روحانی»
که به قلم سعید باقری حقوق دان نگاشته شد، آورد: دکتر روحانی علاوه بر
اینکه از بعد نظری شناخت و احاطه لازم به این دغدغهها و خواستههای
اجتماعی دارد در مناظره انتخاباتی خود مباهات میورزد که یک حقوقدان است و
یکی از شعارها و برنامههای اجرایی خود را در دولت تدبیر و امید تصویب و
انتشار منشور حقوق شهروندی قرار داد که برای اولین بار چنین دستاوردی در
دولت محقق گردید و این نشان از درک عمیق ایشان از ضرورت حفظ حقوق شهروندان
دارد؛ موضوعی که همواره دلمشغولی وکلا و حقوقدانان فرهیخته در داخل کشور و
در سطح جهانی بوده و هست. امیدوارم جامعه فرهیخته وکلا و حقوقدانان با درک
عمیقی که از شرایط سیاسی و اجتماعی کشور دارند باحمایت همهجانبه خود از
این نامزد حقوقدان و مدافع توسعه حقوق شهروندی رسالت خطیر خود را مانند
همیشه به درستی ایفا نمایند. امید است حمایت از دکتر روحانی به حاکمیت هرچه
بیشتر قانون و اعتدالگرایی و عقلانیت و توسعه نهادهای حقوقی و مدنی در
جامعه بینجامد.
**انتقادات نامزدها از برنامه ها و شعارهای یکدیگر
روزنامه
«خراسان» با درج عنوان «انتقادات نامزدها از برنامه ها و شعارهای یکدیگر»،
نوشت: 12 روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری، نامزدهای انتخابات،
انتقادات خود نسبت به یکدیگر را شدت بخشیده اند؛ روحانی در ارومیه با قرینه
های مشخصی از رقبای خود انتقاد کرد؛ رئیسی در اراک و میرسلیم در تهران نیز
دولت یازدهم را نقد کرده اند، قالیباف نیز مجددا تاکید کرده که نامزدها
لیست اموالشان را روز جمعه به سومین مناظره بیاورند.
**چرا روحانی؟
روزنامه
«همدلی» در یادداشتی با عنوان «چرا روحانی؟» که به قلم کورش الماسی نگاشته
شد، آورد: آقای روحانی دارای سوابقی کاملاً شناخته شده و اینکه عملکرد
ایشان در چهار سال گذشته اعتبار و مقبولیت فراوان برای ایشان نزد آحاد مردم
بهوجود آورده است. همه درک و مشاهده میکنند که، با وجود کاستیها، آقای
روحانی و تیم تحت مدیریت ایشان تلاش کرده و میکند تا مشکلات گوناگون،
دشوار و متعدد شهروندان و کشور حل و فصل شود. واضح است که بخش عمده مشکلات
کشور ناشی یا مربوط به ناکارآمدترین دولت تاریخ معاصر ایران یعنی دولتهای
نهم و دهم است. بخش دیگری از مشکلات مربوط به کارشکنیهای بدخواهان خارجی
کشور و بخش دیگر ناشی از کارشکنیهای مخالفان داخلی دولت است. آقای روحانی
یک فرد نیست، بلکه نماینده یک راهبرد ملی برای خارج کردن کشور از مشکلات
گوناگون، دشوار و متعدد است. راهبردی که عمده عقلا، اندیشمندان، بزرگان،
دانشمندان، آگاهان به امور کلان داخلی و خارجی و دلسوزان کشور حول آن اجماع
نظر دارند.این یک واقعیت انکارناپذیر و کمهزینه است که در مقطع کنونی و
با درنظر گرفتن شرایط کشور، منطقه و جهان، راهبرد آقای روحانی سودمند،
کارآمد، عملی و ممکنترین راهبرد برای حل و فصل مشکلات گوناگون، دشوار و
متعدد اقتصادی، سیاسی، تجاری، صنعتی، فرهنگی و... است.
**وعده انتخاباتی شهردار، کپی مصوبه دولت
روزنامه
«وقایع اتفاقیه» با درج عنوان «وعده انتخاباتی شهردار، کپی مصوبه دولت»،
نوشت: «قول دادهایم با ایجاد سامانه ملی کارانه بتوانیم به جوانانی که
مشغول کار بودند اما به دلایل مختلف رکود و کاهش تولید و فعالیت بدون کار
شدهاند، در حد 250 هزار تومان در ماه به آنها کارانه داده شود تا زمانی که
آنها بتوانند کار پیدا کنند و ما از طریق این سامانه، آنها را به محیطهای
کار معرفی کنیم.» محمدباقر قالیباف کمی بعد از آنکه وعده افزایش سهبرابری
یارانهها را داد، در برنامه تلویزیونی «با دوربین» شبکه یک سیما، طرحی را
روی میز وعدههای انتخاباتی خود گذاشت که قرار است به بیکاران جویای کار
کارانه بپردازد؛ 250 هزار تومان کارانه در کنار 150 هزار تومان یارانه؛
طرحی که حالا مدعی جدیتری دارد به نام دولت. وعده پرداخت یارانه 250 هزار
تومانی به بیکاران، درحالی از سوی شهردار تهران بهعنوان طرح انتخاباتی
داده شده که در هفته کارگر، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در جمع کارگران
با پردهبرداری از برنامههای هشتگانه دولت برای عزتمندی کارگران گفته بود
که «طرح کارورزی، مشاغل حمایتی، کارفرمایی و طرح کارآفرینی از اولویتهایی
است که در نظر داریم.
**تحریک کردن فرودستان خطرناک است
روزنامه
«اعتماد» در مطلبی با عنوان «تحریک کردن فرودستان خطرناک است» در گفت وگو
با ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح طلب، می نویسد: طبقه حاشیه نشین آیا
اکنون هویت جمعی دارد و ضریب آگاهی شان چقدر است؟ این لشکر ذخیره حاشیه
نشین در حال حاضر یک افق نارضایتی از وضع موجود دارد. آنان در تولید نقش
دارند اما کمترین سهم را از اقتصاد دارند. این طبقه در حال مقایسه خود با
طبقات دیگر جامعه است. از همین رو افق نگاه شان یکی است. بالارفتن آگاهی
این طبقه یعنی نارضایتی بیشتر. از همین رو نه کاندیداها که حاکمیت باید
سریع تر فکر چاره ای برای این طبقه داشته باشد. بالا رفتن ضریب آگاهی شان
برای قدرت خطرناک است؟ تحریک کردن شان خطرناک است. مثل کاری که در دوره
احمدی نژاد انجام شد. آقای روحانی شعارش این بود که کشور را از شرایط غیر
نرمال به شرایط نرمال برمی گردانم. یعنی این پیام را به این طبقه داد که
فشار را کنترل می کنم و برمی گردانم از روی شما. اما وقتی مجبور شد طرح
انصراف از یارانه را مطرح کند مشاهده کرد که بیش از ٩٢ درصد از مردم برای
دریافت یارانه ثبت نام کردند.
**اصولگرایان می خواهند انتخابات 2 مرحله ای شود
روزنامه
«آرمان» با درج عنوان «اصولگرایان می خواهند انتخابات 2 مرحله ای شود» در
گفت وگو با احمد توکلی رییس پیشین مرکز پژوهشهای مجلس و نماینده سابق مجلس
شورای اسلامی، می نویسد: اصولگرایان پس از رایزنیهای مختلف در نهایت به
این نتیجه رسیدند که با یک گزینه یعنی آقای رئیسی در انتخابات حضور پیدا
کنند. به نظر شما آیا پایگاه اجتماعی آقای رئیسی به اندازهای هست که
بتواند با آقای روحانی رقابت کند؟هنوز کاندیدای نهایی اصولگرایان مشخص نیست
و ممکن است آقای رئیسی نباشد. این احتمال وجود دارد که هر سه کاندیدای
اصولگرا تا پایان انتخابات در صحنه حضور داشته باشند تا آرا تقسیم شود و
انتخابات به مرحله دوم کشیده شود. هر کدام از کاندیداهای حاضر در صحنه
انتخابات دارای نقاط ضعف و قوت هستند و این مردم هستند که در نهایت یک
گزینه را به عنوان رئیسجمهور انتخاب خواهند کرد. مردم باید آینده سیاسی
کشور را در نظر داشته باشند و بر اساس مصالح و منافع ملی تصمیمگیری کنند و
به کسی رأی بدهند که بتواند کشور را به صورت منطقی و علمی مدیریت کند و
مشکلات کشور را حل کند.
**وعدههایی برای ارائه آمار!
روزنامه
«همدلی» در یادداشتی با عنوان « وعدههایی برای ارائه آمار! » به قلم احسان
رزاقی نائینی، نوشت: به رغم به چالش کشیده شدن نظریه محمدباقر قالیباف
توسط اسحاق جهانگیری - در مناظره نخست - در خصوص اینکه به ازاء هر یک
میلیون تن افزایش تولیدات بخش پتروشیمی میتوان 600 هزار فرصت شغلی مستقیم و
غیرمستقیم ایجاد کرد، ایشان همچنان بر این دیدگاهش پای میفشارد و وعده
میدهد، البته بیآنکه گوشه چشمی به افزایش 9 میلیون تنی تولید در این بخش
طی چهار سال گذشته بیندازد. اما چگونه این وعده محقق میشود و اگر نشد آن
وقت ایشان چه میکند؟ جریانی سیاسی با انگار رابطهاش با دولت اصولگرا یا
حتی در برخی مواقع ضمن تجلیل صریح از سیاستهای آن (کما اینکه قالیباف نیز
در همین مناظره اخیر، آن دولت را مدافع محرومان دانست)، رفتار
سادهاندیشانه و سادهپندارانه آن دولت در مقولههای پیچیدهای مانند ایجاد
اشتغال در جامعه را سادهسازی مینماید و با صدایی بلند فریاد میکند. اما
چگونه ممکن است بدون توجه به ایجاد تعادل در متغیرهای کلان اقتصادی، بهبود
تعاملات بینالمللی، تغییر شرایط کسبوکار و ...، امیدی به رخت بستن
بیکاری از جامعه و بازگشت کرامت به جوانان تحصیلکردهمان باشیم؟ مگر
شعبدهای در آمار به کار آید! که از اظهارات نامبرده هم همین برمیآید.
**کرامت انتخاباتی با انتشار چهره نیازمندان؟
روزنامه
«آرمان« در گزارشی با عنوان «کرامت انتخاباتی با انتشار چهره نیازمندان؟»،
آورد: از چندی قبل تصاویر کمک حجتالاسلام ابراهیم رئیسی که کاندیدای
دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری است، به نیازمندان منتشر میشود.
فیلمهای حضور این کاندیدا هم در منزل محرومان در شبکههای اجتماعی پخش
میشود و قابل تامل آنکه چهره اهالی خانه نیازمند پوشانده نمیشود که این
رفتا خلاف آموزههای اخلاقی در حفظ حرمت انسانها بهویژه نیازمندان است.
در آیه 264 سوره بقره تصریح شده که خداوند کسانی که انفاق خود را با منت
گذاشتن و آزار رساندن و یا ریا از بین میبرند، مصداق کفر دانسته است.
رئیسی بار دیگر عنوان کرده است: «آمدهام که فقر مطلق، فساد و بیکاری را از
بین ببرم» اما نمایش چهره نیازمندان راهکار خوبی برای از میان بردن فقر
است یا سبب آسیبهای اجتماعی در اقشار نیازمند میشود؟ رئیسی بر این مولفه
تاکید دارد که خودش هم «دوره طلبگی عرقچین سبز بهسر میگذاشته و پول
کتابهایی را که لازم داشته، با دستفروشی یا کارهای دیگر به دست میآورده
است». درآمد پایین رئیسی در دوران طلبگی دلیل خوبی برای کمک علنی به
نیازمندان نیست و بیش از همه تداعیکننده برنامهای برای جذب آرای انتخابات
ریاستجمهوری است که اگر چنین باشد، نتیجه عکس دارد.
**مردم دنبال افشای یک گازانبر دیگرند
روزنامه
«آرمان» در در گفت وگو با مهدی مطهرنیا کارشناس و تحلیلگر سیاسی اجتماعی
عنوان «مردم دنبال افشای یک گازانبر دیگرند» را منتشر کرد و نوشت: ارزیابی
شما از مناظرههای انتخاباتی چیست و موقعیت کاندیداهای ریاستجمهوری را
چگونه ارزیابی میکنید؟ در مناظره اول و دوم بهویژه روحانی به دنبال ایجاد
فضایی بود که کمتر از گذشته سخن گفته شود، اما در عین حال او مجبور شد به
گذشته ارجاع دهد. از سوی دیگر روحانی، جهانگیری و هاشمیطبا در پی تلاش
جناح رقیب برای قرار دادن آنها در موضع تدافعی، نقادی وضع موجود را نیز به
اجبار در پیش گرفتند. این نقادی وضع موجود بدین جهت است که به هیچوجه وضع
موجود برای مردم مطلوب نیست. مهم این است که مردم به دنبال جملاتی هستند که
در مناظره با شنیدن آن از روی صندلی برخیزند و هیجان در آنها ایجاد شود و
بار دیگر کف بزنند. آنها دنبال یک گازانبر دیگرند.
** آقای قالیباف، شما یقینا 4 درصدی هستید!
احسان
اقبال سعید در روزنامه «همدلی» در یادداشتی با عنوان « آقای قالیباف، شما
یقینا 4 درصدی هستید!»، می نویسد: جناب قالیباف و همراهانش هم سالها است
که در مناصب ارشد هستند. خود جناب قالیباف در فرماندهی ارشد ناجا و همین
طور شهرداری تهران حقوق و مزایای بالایی دریافت داشته و میدارند و یقینا
از سطح زندگی مطلوبی برخوردارند که با دریافتیشان همخوانی دارد و با حقوق
وزارت کاری قشری که امروز سنگ آنها را به سینه میزند بسیار متفاوت است. و
البته باید هم متفاوت باشد، چراکه مسئول ارشد نباید دغدغه معیشت داشته
باشد. اما نکته اینکه سطح زندگی مدیران روحانی به دستمایه قالیباف برای
حمله به دولت تبدیل شده و جناب قالیباف علیه سطح و سبک زندگی رقیب و
اطرافیانش داد سخن میدهد که شاید گمان شود ایشان در حد کارمند دون پایه
حقوق میگیرد و شیفت دوم شغل دوم دارد و برای شهریه بچهها وام میگیرد!!
جناب قالیباف! با دریافتیهای قانونی مدیران ارشد هم سطح زندگی بسیار
بالاتر از طبقه پایین و میانی جامعه فراهم میشود و اگر ایرادی وارد است
شاید به بالا بودن همین پایه حقوقهاست وگرنه نمیتوان از افراد انتظار
داشت دریافتیهای بالا را تنها در حساب نگاه دارند. اگر با معیار شما 4
درصدیها و96 درصدیها را ترسیم کنیم یقینا خود شما هم در همین طبقه قرار
میگیرید.
**وصف مجرمانه تبلیغات انتخاباتی قالیباف
روزنامه
«آرمان» در یادداشتی با عنوان «وصف مجرمانه تبلیغات انتخاباتی قالیباف» به
قلم نعمت احمدی حقوق دان نگاشته شد، آورد: قالیباف در این دوره از انتخابات
ریاست جمهوری دست به اقداماتی عجیب زده است که یکی از آنها ایجاد «سامانه
کارانه» در فضای مجازی است. سامانهای که هنوز مشخص نیست با چه هدفی ایجاد
شده و حتی شائبههایی را به وجود آورده است. زیرا وزیر کشور نیز در سخنانی
درباره این سامانه گفته است که چنین اقدامی میتواند شائبه خرید و فروش رای
ایجاد کند. بدون شک حتی اگر رئیسجمهور چنین اقدامی انجام دهد، میتواند
چنین شائبهای را ایجاد کند. مساله اینجاست که قالیباف در حالی قول پرداخت
مبلغ ماهانه 250هزار تومانی به افراد بیکار میدهد که طبق اصل 53 قانون
اساسی، ابتدا تمام درآمدهای دولت باید وارد خزانه شود و تمامی پرداختها
نیز باید از طریق لایحه بودجه سنواتی در درون مجلس تصویب شود. در نتیجه
دولت نمیتواند بدون مصوبه مجلس هیچ نوع پرداختی انجام دهد. حتی اگر رئیس
دولت لایحهای به مجلس ارائه دهد و اعتبار آن را تعیین نکند و درباره
راههای تامین اعتبار آن سکوت کند، شورای نگهبان به دلیل عدم ذکر منبع
تامین اعتبار، آن لایحه را رد خواهد کرد. اما درباره اقدامی که آقای
قالیباف در این ایام انجام داده است از نظر حقوقی، اقدامات وی میتواند یک
نوع فریب و تقلب به حساب آید که فرد در آن، از وسایلی متقلبانه استفاده کند
تا از این طریق آرای بیشتری به دست آورد.
**خاکستری ها بنفش می شوند
«خاکستری
ها بنفش می شوند» گزارش منتشر شده در روزنامه «آرمان» است که در ادامه می
خوانیم: بررسی ادوار گذشته انتخاباتها در کشور، رویهای را نشان میدهد که
حتی گذشت زمان هم در آن تغییر چندانی به وجود نیاورده است و فقط از شدت آن
کاسته یا به آن افزوده است. یکی از این مولفههایی که همیشه تاثیری بسزا
داشته، نقش «آرای خاکستری» در نتیجه انتخابات است. رأی خاکستری، به آن گروه
از آرا گفته میشود که تصمیمی برای حضور در پای صندوقهای رأی ندارند و
غالبا در لحظات پایانی تصمیم خود را قطعی میکنند که آیا رأی بدهند یا نه.
انتخاباتهایی که در آن، آرای خاکستری به میدان آمدند و مشارکت سیاسی مردم
بالا بود، در قیاس با انتخاباتهایی که مشارکت کمتری وجود داشت، تاثیر
بسیار زیادی در خروجی انتخابات دارد. دکتر حسن روحانی برای اینکه موفق شود
مسیر اعتدالی که از سال 92 در کشور آغاز کرده را ادامه دهد ملزم به جذب
آرای خاکستری است. در اینباره صرفا اعلام برنامه شاید نتیجه دلخواه را به
همراه نداشته باشد و ایجاد فضای رقابتی و پرشور نیز اهمیت بسزایی دارد.
**کارنامه خالی و استراتژی وعده های غیرعملی!
روزنامه
«جوان» با درج عنوان «کارنامه خالی و استراتژی وعده های غیرعملی!»، می
نویسد: هفته جاری درمیدان رقابت انتخاباتی از سوی حامیان دولت با سناریوی
جدیدی برای فرار از پاسخگویی درباره عدم تحقق وعدههای دولت یازدهم همراه
بود که میتوان آن را سناریوی فرار به جلو و در یک جمله «کارنامه خالی و
استراتژی وعدههای غیر عملی!» برشمرد. اتاق فکر مستقر در ستاد تبلیغات
یارپوششی در پی افت شدید مقبولیت خود با روخوانیهای مکرر و غیر مرتبط به
شدت به دنبال «رقیب هراسی» رفته و وعدههای نامزدهای رقیب را هدف قرارداده
است.
**مردود شده ها!
روزنامه «کیهان» در یادداشتی با عنوان
«مردود شده ها!»، آورد: از دو هفته گذشته و پس از اولین مناظره تلویزیونی
نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و سایر برنامههای صداو سیما بود
که مردم بصورت جدی وارد فضای انتخاباتی شدند و به دقت نامزدها و
گفتههایشان را مورد بررسی و بحثهای روزانه قرار دادند. انتقاد نامزدها از
وضع موجود، برنامهها، وعدهها و شعارهای آنان، موضوع اصلی تحلیلهایی است
که عمدتاً قرابت زیادی با واقعیت دارند. برای مردم مهم است که بدانند
نامزدهای منتقد، برای رفع قصور و تقصیرهای کنونی چه برنامهای دارند؟
کلیگویی و وعدههای سرخرمن هم از جمله مطالبی است که چندی است مردم در
شنیدن آن محتاطتر شدهاند. مخصوصاً زمانیکه برخی بعدها به راحتی آبخوردن
آنها را تکذیب میکنند و نگفتم نگفتم میگویند.
**چالش های دولت مستقر در مناظره دوم
روزنامه
«جوان» در یادداشتی با عنوان «چالش های دولت مستقر در مناظره دوم» به قلم
محمدجواد اخوان آورده است: مناظره دوم انتخاباتی میان نامزدهای ریاست
جمهوری دوازدهم در حالی برگزار شد که ارزیابیها نشانگر آن است که این
مناظره در انتخاب نهایی مردم، تأثیری تعیینکننده داشته است. هنگامیکه
موضوعات «فرهنگی» و «سیاسی» بهعنوان موضوع بحث جلسه دوم مناظره اعلام شد،
بسیاری پیشبینی میکردند با توجه به رویکردها و علاقهمندیهای دولتمردان
یازدهم، فضای عمومی این مناظره به سود نامزدهای این طیف رقم خورده و باعث
تقویت موقعیت آنها در کارزار انتخاباتی شود، خصوصاً آنکه در مناظره پیشین
که با محوریت مسائل اجتماعی انجام پذیرفت، منتقدان دولت دست برتری یافته
بودند. با این حال فضای مناظره بهگونهای رقم خورد که عملاً مطابق مطلوب
جریان حامی دولت مستقر پیش نرفت و پیشبینی یادشده تحقق نیافت.
**سینما و انتخابات ریاست جمهوری
مهدی
امیدی در روزنامه «کیهان» در یادداشتی با عنوان «سینما و انتخابات ریاست
جمهوری»، نوشت: یکی از عرصه های فرهنگی- اجتماعی کشور که با رفت و آمد
دولتها دچار تغییر و تغیُر میشود، سینماست. بررسی آنچه طی سه دهه گذشته
بر سینما رفته نشان می دهد که هر دولتی با شیوه مدیریت و سیاستگذاریهای
فرهنگی خود، هنر هفتم را دستخوش فراز و نشیبهایی کرده است. افت یا افزایش
فروش فیلمها، ورود یا خروج جریانها و ژانرها، تعطیل شدن یا بازسازی
سینماها، پرکار شدن عده ای و کمکاری گروهی دیگر و فرآیندهایی از این دست،
هیچ یک در اثر اتفاق و تصادف رخ نداده اند، بلکه دقیقا ناشی از نوع مدیریت و
خط مشی دولتها در حوزه سینما بوده است. باید منتظر ماند و دید که آیا
نتیجه دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ادامه شرایط رو به زوال
سینمای ایران خواهد بود یا مبدأ تحول در این عرصه؟