تدبیر24» پس از 4 پیروزی پیاپی اصلاحطلبان در انتخاباتهای ریاستجمهوری یازدهم و دوازدهم، مجلس دهم و شورای شهر پنجم، برخی معتقدند که این پیروزیها باعث نوعی تشتت در اردوگاه اصلاحطلبان خواهد شد. نکته بارز و مهم این 4 پیروزی، در وفاق و اتحاد اصلاحطلبان و البته تشتت در جریان رقیب بوده است و حال اگر این وفاق از بین برود، بعید نیست که مانند اوایل دهه هشتاد، بار دیگر اصلاحطلبان به حاشیه بروند و رقبای آنها قدرت را در دست بگیرند. شورای شهر تهران که در انتخابات آن همه لیست امید موفق شدند کسب رأی کنند و تمامی 21 کرسی را از آن خود کنند، محل یکی از همین بحثهایی است که ممکن است آغازگر چنددستگیها باشد، جایی که محسن هاشمی را متهم به سهمخواهی کردند در صورتی که او بارها گفته بود قصد ورود به شهرداری تهران را ندارد و در شورای شهر میماند. برای بررسی این موضوع با داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگویی کردیم که متن آن را در ادامه میخوانید.
در حالی که گفته میشود بحث درباره شهردار تهران در زمان فعلی بحثی انحرافی است و محسن هاشمی از ابتدا اعلام کرده که قصد شهردار شدن ندارد، چرا برخی با انجام مصاحبه با یکی از رسانههای اصولگرا در این باره کنایه میزنند که اعضای شورای شهر طبق میثاق اصلاحطلبان، نمیتوانند شهردار شوند؟
یکی از بهترین سرمایههایی که درحال حاضر در جریان اصلاحات وجود دارد، وفاق، همدلی و انسجام داخلی بسیار خوبی است و این جریان با همین وفاق و وحدت داخلی موفق شده که پیروزیهای متعدد و پیدرپی کسب کند. امروز و در چنین شرایطی نباید بحثهای تفرقهافکنانهای مطرح شود. عدهای به دلیل برخی منافع خاص شخصی این وفاق و وحدت را از بین ببرند. در خصوص مسائلی مانند تصدی مناصب و پستهای خاصی از جمله شهرداری تهران که امروزه از آن بسیار یاد میشود، باید بگویم که میتوان این مسائل را حل کرد و آنچنان در وضعیت حادی قرار ندارد و نیازی به طرح این بحثها در جامعه وجود ندارد. این بحثها خیلی دارای اهمیت نیست. بهطور یقین، عقلانیت و خردجمعی اصلاحطلبان که تاکنون باعث پیروزی آنها شده، مسائل اینچنینی را هم حل خواهد کرد و نیازی نیست که تخریب شخصیتها هدف قرار بگیرد. در گذشته نیز برخی افراد، راه تخریب را در پیش گرفتند و جز اینکه ضربه زده باشند، خدمتی به اصلاحات نکردند. باید از گذشته درس گرفت و با نگاهی پخته به مسائل آتی توجه کرد. باید به مسائلی پرداخته شود که در نهایت، وحدت جبهه اصلاحات را افزایش میدهد و به تحکیم آن منجر میشود. به ویژه در فضای امروز جامعه که جریان با رأی مردم به دست اصلاحات قرار گرفته است، باید از طرح مباحث اختلاف افکن، دوری جست و به فکر اتحاد و وحدت روزافزون بود، چراکه کوچکترین بحثی که باعث دو دستگی شود، به ضرر کشور خواهد بود. اکنون که مناصب بسیار مهمی با رأی مردم در اختیار اصلاحطلبان است، اختلاف و تضعیف جریان اصلاحات قطعا به نفع جریان رقیب است و افرادی که دلسوز منافع و مصالح جامعه و کشور هستند، نباید اجازه طرح چنین مباحثی را بدهند.
با توجه به تجاربی که از گذشته وجود دارد، به سادگی میتوان فهمید که بحث مدیریت شهری بسیار حیاتی است و مستقیما بر زندگی مردم تاثیر دارد. امروز که همه 21 کرسی شورای شهر تهران در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفته، شاید مهمترین مساله همین وحدت و انسجام است. این وحدت اگر خدشهدار شود، چه آسیبی به بحث مدیریت شهری وارد میکند؟
در همین شورای شهر گذشته، اصلاحطلبان میتوانستند اکثریت را به دست بگیرند و اگر این اتفاق میافتاد، میشد مدیریت شهری را به سمتوسوی دیگری برد و سرنوشت بهتری برای شهر تهران رقم زد، اما به دلیل برخی اختلافاتی که پیش آمد، جریان رقیب کنترل را به دست گرفت. البته مشکلات به آن شدت و حدت در شورای شهر پنجم وجود ندارد و لیست یکدست و باانسجامی رأی آورده است و همه به لحاظ فکری، اندیشهای و جریانی، یک جریان واحد محسوب میشوند. قطعا امروز انتظار بیشتری میرود که در این شورا، شاهد وحدت، همدلی و وفاق در جهت یک مدیریت شهری منسجم، کارآمد و توانمند باشیم تا پاسخگوی مطالبات آن مردمی باشد که با رأی خود این لیست را وارد شورا کردهاند. رأی مردم، سرمایه بزرگی برای اصلاحات است و اصلاحطلبان مسئولند که با کارآمدی بسیار خوبی، پاسخ این رأی و اعتماد را بدهند. اساس این کارآمدی نیز در حفظ وحدت و توجه به معیارهایی است که میتواند باعث موفقیت هرچه بیشتر شورای شهر باشد.
تاکنون اصلاحطلبان چهار پیروزی سیاسی به دست آوردهاند و شاید یکی از مهمترین فاکتورهای این پیروزیها، وحدت اصلاحطلبان باشد. آیا این پیروزیها دلیلی برای آغاز تشتت نمیشود؟
باید از منافع شخصی بگذریم و منافع جمعی و مردمی را در صدر اولویتها قرار دهیم. وقتی این اتفاق رخ دهد، منافع فردی جایگاهی نخواهد داشت. در جریان همین بسته شدن لیست امید، شاهد بودیم که تعداد بسیاری از اصلاحطلبان نامنویسی کرده بودند. وقتی لیست امید اعلام شد، بسیاری از آنهایی که در لیست نبودند، انصراف دادند و از منافع شخصی خود به نفع جمع گذشت کردند. باید بدانیم که رقابت در جبهه اصلاحطلبی معنایی نداشته و برای رسیدن به منافع و اهداف مردم تلاش کنیم. رقابت برای پیشبرد منافع مردم را بردهایم و نتیجه آن همین 4 انتخابات اخیر کشور است که در هر 4 مورد پیروز شدیم. اکنون دلیلی ندارد که ما سرگرم رقابت و اختلافات درونی شویم که باعث تشتت جریان شود. بحث سهمخواهیها یکی از مواردی است که میتواند برای جریان اصلاحات مشکل ایجاد کند. اصلاحطلبان باید در راستای مسئولیت خود از منافع شخصی بگذرند، همانطور که تاکنون چنین کردهاند و منفعت عام و جامعه را بر خود ترجیح دادهاند که نتیجه آن نیز همین چهار پیروزی متوالی است. رمز و راز این موفقیتهای پیدرپی، همین گذشت و ایثارها بوده که امروز نیز باید به همین منوال ادامه داد. ادامه این مسیر است که باعث میشود مسائل حاشیهای نتوانند برای ما مشکل آفرین باشند.