اکنون با مشخص شدن نتایج و افزایش گرایش جامعه به جریان اعتدالی این سوال مطرح است که رأی حداکثری مردم چه تاثیری در تحقق اهداف دولت جدید دارد؟
رای مردم دارای دو کاربرد بسیار موثر است. نخست اینکه دولت برای انجام ماموریتها و برنامههایی که وعده داده است از پشتوانه لازم و قوی برخوردار خواهد شد و میتواند بسیار راسختر از گذشته در راستای تحقق برنامههای خود گام بردارد. دوم اینکه مردمی که در پای صندوقهای رأی حاضر شدند و به آقای روحانی رأی دادند، باید این مشارکت را از طریق مطالبهگری، مشارکت در نهادهای مدنی، تقویت جریانات دولت و مردم ادامه دهند. مردم باید بهگونهای رفتار کنند که دولت هیچگاه احساس نکند مردم تنها در یک مقطع کوتاه وارد عرصه شدهاند و سپس آن را رها کردهاند. اگر این احساس در دولت ایجاد شود و آنان همواره حس نظارت مردم بر خود را داشته باشند، در انجام وظایف خود، مسئولانهتر و پاسخگوتر عمل خواهند کرد و تلاش میکنند بهطور دقیقتر و موثرتر برای احقاق خواستهها و مطالبات مردم تلاش کنند. از سوی دیگر رأی بالای مردمی و حضور نظارتی و تداوم مشارکت مردم جریان مخالف دولت را نیز هوشیار خواهد کرد که با روشهای قدیمی و حتی با وعده و وعید و تحریک احساسات دیگر نخواهد توانست به اهداف خود دست پیدا کند. در مجموع مشارکت مردم و میزان بالای آرای آقای روحانی را میتوان به عنوان یکی از گارانتیهای اصلی موفقیت این دولت و تحقق اولویتهای آنها دانست.
آیا اصولگرایان مخالف دولت با توجه به شرایط فعلی خواهند توانست در اجرای برنامههای دولت اختلال ایجاد کنند؟
جریان اصولگرای مخالف دولت در طول چند سال گذشته بسیار تضعیف شده است. آنان در چندین انتخابات نتوانستهاند رأی اعتماد مردم را به دست بیاورند و در عرصه سیاسی نیز توان مانور آنان بسیار کاهش یافته است. همین امر را در چند روز پیش نیز مشاهده کردیم. آنان حتی در تحمیل خواستههای خود در مجلس شورای اسلامی برای تعیین هیات رئیسه جدید ناتوان بودند، اما این بدان معنا نیست که اصولگرایان مخالف دولت از توانایی به چالش کشیدن دولت جدید و ایجاد اختلال در برنامههای آن برخوردار نیستند. آنان ابزارهای زیادی برای این کار در اختیار دارند. برای نمونه در دولت اصلاحات زمانی که هم قوه مقننه و قوه مجریه در اختیار اصلاحطلبان بود اصولگرایان مخالف دولت توانایی خود را به نحوی نشان دادند و با متمرکز شدن بر برخی ابهامات و خلأها تقریبا توانستند دولت آن دوره را با چالشهای متعدد مواجه کنند. اکنون نیز اصولگرایان در منتهیالیه ضعف قرار دارند.
دولت چه کاری میتواند انجام بدهد؟
دولت اعتدال و امید باید بسیار مواظب باشد و به این امر بسنده نکند که چون آنان تقریبا در قوه مجریه و مقننه دارای قدرت برتر هستند، قدرت اصولگرایان را کمتر به حساب آورده و در نتیجه نسبت به سیاستهای اختلالآمیز و چالش برانگیز اصولگرایان اهمال به خرج دهند. اصولگرایان از ابزارهای بسیار قدرتمندی در ساختار قدرت برخوردار هستند و باید آقای روحانی به عنوان رئیس دولت به این مساله توجه جدی داشته باشد. از طرفی دیگر اصولگرایان بخش بزرگی از مبانی قدرت سابق خود را از دست دادهاند، برای نمونه اعتبارات ارزشی و پایگاه مردمی آنان به شدت در میان مردم ضعیف و سست شده است. آنان با تمام قوا در جهت جبران این خساراتهای وارد به خود هستند. آنان برای بقای خود به این نیاز دارند که دولت را به چالش بکشند. به همین دلیل هم مردم و هم دولت باید در چهار سال آینده بسیار هوشیار باشند.
علاوه بر آسیبهای احتمالی از سوی رقیب روحانی و دولتش باید به خلأ حضور آیتا... هاشمی اشاره کرد که مشاوری قابل اعتماد برای دولتهای اعتدالی بودند.
درست است. فقدان آیتا.. هاشمی برای کل کشور بهطور عام و برای آقای روحانی و دولت او بهطور ویژه یک ضایعه است. آقای روحانی امکان استفاده مستقیم از تجربیات مرحوم هاشمی و حمایتهای ایشان را از دست داده و علاوه بر آن، به خاطر عدم حضور ایشان، امکان تکمیل و همراه سازی افکار عمومی در مواقع خاص و نقاط عطف را ندارد. برای آقای روحانی و دولت او و برای کل ملت ایران، نبود آقای هاشمی یک کمبود، نقص و ضایعه محسوب میشود، اما علاقهمندان به مشی و منش مرحوم هاشمی و معتقدان به سیره سیاسی و اقتصادی او در این انتخابات نشان دادند به آن درجه از خودباوری، ایمان، اعتقاد و شناخت از مسائل اجتماعی و سیاسی رسیدهاند که بتوانند در کنار سایر رهروان سیره آقای هاشمی، همان مسیر صعب و سخت را ادامه دهند و کمبود آقای هاشمی را با تلاش بیشتر و مجاهدت فکری و فرهنگی افزونتر جبران کنند. اگر این منش و مشی مردمی همچنان که در انتخابات 29اردیبهشت شاهد بودیم، ادامه پیدا کند من بر این باور هستم که انشاءا... مردم با عمل پسندیدهای که انجام خواهند داد روح مرحوم هاشمی را شاد خواهند کرد.
در دولت یازدهم تمرکز آقای روحانی بنابر مستلزمات و ضروریات آن مقطع بیشتر بر موضوعات بینالمللی بود. آیا میتوان اذعان داشت که در چهار سال آینده توجه دولت معطوف به تحقق اهداف و اولویتهای داخلی خواهد بود و از نظر شما مهمترین اولویتهای داخلی دولت فعلی چه هستند؟
در وهله اول دولت نباید از ادامه توجهات خاصی که به مسائل سیاست خارجی و برجام داشت غفلت کند. چون کاشتی صورت گرفته است، کمکم به زمان برداشت حداکثری نزدیک میشویم و هیچغفلتی در عرصه خارجی به ویژه برای تداوم برجام نباید صورت بگیرد. چهار سال پیش دوران بسیار سخت و دشواری بود. اکنون در مقطعی بهسر میبریم که دولت مسیر خود را ریل گذاری کرده و شیوه و نحوه دستیابی به محصولات ناشی از تنش زدایی و برجام باید برداشت شود. دولت باید مراقب باشد چالشی پیش نیاید و از مسیر منحرف نشود. علاوه براین، در این دوره، در بعد سیاست داخلی آنچنان که در شعارهای انتخاباتی نیز به آن اشاره شده بود، دولت باید بر چند مساله آنچنان که به مساله برجام توجه کرد، توجه ویژه داشته باشد. اولویت اول دولت باید خروج از رکود اقتصادی باشد که آن نیز محصول کنترل تورم بود. باید به نحوی چرخه اقتصادی کشور به چرخش دربیاید که رونق اقتصادی در سالهای آینده برای جامعه ما روشن و مشهود باشد. دیگر اینکه باید در جهتگیریهای داخلی در راستای تقویت مشارکت مردم بهخصوص زنان، جوانان و اقشار متفاوت جامعه ایران تلاش شود. توسعه فرهنگی و سیاسی باید در دستور کار جدی دولت جدید قرار گیرد. همچنین فعال کردن بخش خصوصی ایران که همواره مغفول مانده است، باید یکی دیگر از برنامهها و اولویتهای اولیه این دولت باشد. دولت اگر بتواند با فعال کردن بخش خصوصی رونق اقتصادی به وجود بیاورد بخش بزرگی از توفیقات را به دست آورده است. علاوه بر این، چابک سازی دولت، جوانگرایی و پرورش نسل جدیدی از مدیران باید بخش دیگری از دستورکارهای دولت را تشکیل دهد. دولت باید به شدت به این امر اهتمام داشته باشد.
در عرصه خارجی مهمترین اولویت دولت را با توجه به روند روبه رشد تهدیدات خارجی نسبت به ایران از جانب برخی کشورهای منطقه و ایالات متحده، چگونه ارزیابی میکنید؟
سیاست خارجی دولت در چهار سال گذشته بر تنشزدایی در عرصه بینالمللی تاکید داشت و در همین ارتباط نیز دستاوردهای بزرگی به دست آورد. اکنون باید علاوه بر تداوم بخشیدن به این رویکرد، سیاست تنش زدایی منطقهای در خاورمیانه نیز در دستور کار دستگاه سیاست خارجی کشور قرار گیرد. اکنون با فروکش کردن قدرت داعش و کاهش نفوذ آنان در سوریه و عراق، برخی کشورها به شدت در پی ایجاد یک تنش جدید در خاورمیانه هستند. یکی از تلاشهای اصلی آنان نیز این است که ایران یکی از محورهای تنش ایجاد شده جدید باشد و به همین دلیل سعی کنند در میان قدرتهای منطقهای نوعی از ایران هراسی را ایجاد و تقویت کنند. سیاست خارجی باید با اهرمها و ابزارهای خاص خود مانع از دستیابی این بازیگران به اهداف شوم خود در قبال ایران شود. سوق دادن مسیر تعاملات منطقهای در راستای کاهش تنشها باید در اولویت اول قرار گیرد. تقویت مناسبات و تنش زدایی با عربستان باید یکی دیگر از اولویتهای خارجی باشد. علاوه براین، افزایش ارتباطات با کشورهایی همچون عراق، ترکیه و همسایههای شرقی ایران نیز بخش دیگری از سیاست خارجی ما برای مقابله با حصر ایران را تشکیل دهد. بهطور کلی گسترش مناسبات با کشورهای خاورمیانه و مقابله با تنشزاییهای عربستان در کنار افزایش تعامل با جهان غرب و کشورهای شرق دور باید اولویتهای سیاست خارجی ما در چهار سال آینده باشد.
در طول چهار سال گذشته به رغم دستاوردهای شایان توجه دولت در عرصههای مختلف، کابینه دکتر حسن روحانی با انتقاداتی نیز مواجه بود. اکنون بسیاری خواستار تغییرات گسترده در کابینه هستند زیرا معتقدند بدون تغییر در کابینه بخش بزرگی از مطالبات ملت محقق نخواهد شد، ارزیابی شما از این مساله چیست؟
اگر بخواهیم به وعدههای چابکسازی دولت، جوانگرایی و بهطور کلی تحقق مطالبات مردم در روزهای انتخابات توجه کنیم، تغییر در کابینه و چینش جدید آن یک امر ضروری است. دولت در چند عرصه باید سرمایهگذاری بزرگی انجام دهد. در بخشهای مختلفی نیازمند سرمایهگذاری بیشتر و توجه روزافزون هستیم و این سرمایهگذاریها نیازمند وزرای شایسته و کارآمد است. برای نمونه بهبود سیستم اداری، ملی و محلی، ارتباط دولت با مدیران استانی و فرمانداران ما یکی از این موارد است که باید در طی سال آینده این نظام اداری ترمیم و بهبود یابد. در نتیجه انتخاب یک وزیر توانمند و همسو با آرمانهای جریان اعتدال و امید در عرصه داخلی باید در اولویت اول دولت قرار گیرد. علاوه براین چشمانداز ایرانی پیشرفته و قدرتمند در عرصههای مختلف آموزشی، ورزشی، صنعتی و... در گرو وجود مدیران لایق در وزارتخانههاست. باید وزرای فعال و کارآمد کنونی تقدیر و وزرای ناکارآمد نیز برکنار شوند. این مساله باید با جدیت توسط آقای روحانی در چینش کابینه بعدی مورد توجه قرار گیرد.
بسیاری براین باور هستند که دولت باید در چینش کابینه جدید و انتصاب مدیران استانی و محلی به مساله جوانگرایی و استفاده از زنان توجه داشته باشد. آیا زمان حضور گسترده زنان و جوانان در کابینه فرارسیده است؟
در این مورد تاکنون توجهات لازم صورت نگرفته است و باید به این مساله به صورت جدی توجه کنیم. متاسفانه پارهای از نگرانیها همواره باعث شده به شایستهسالاری توجه مطلوب نشود. اگر واقعا در عرصه مدیریت ما از ظرفیتهای موجود جوانان و زنان استفاده کنیم آنچنان که اکنون در برخی عرصهها همچون دانشگاهها و آموزش و پرورش این امر صورت گرفته است و زنان پیشرو این عرصه هستند در عرصه مدیریت کلان نیز این اقدام صورت گیرد و خلأهای جامعه را با توجه به ظرفیتهای بالای زنان و جوانان پوشش دهیم. ما باید از توانمندیهای زنان و جوانان استفاده کنیم. لازم است شایستهسالارانه با این مساله برخورد کرده و به حضور جوانان و زنان در کابینه نیز اهتمام کنیم. باید از این دو قشر در عرصههای اصلی جامعه استفاده کنیم. آقای روحانی و کابینه او نیز باید رویکرد خود را نسبت به زنان و جوانان و به کارگیری آنان تغییر دهد. علاوه براین جوانگرایی در عرصه مدیریتی کشور باید به اصل اساسی تبدیل شود، چون فقدان مدیران جدید، کشور را در آینده با مشکلات بزرگی روبهرو خواهد کرد.