آساره کیانی - بگذارید یک بار برای همیشه پرونده الهه راستگو را ببندیم, الهه راستگو که بود؟ فردی که با مهارت توانست یک جریان را «گول» بزند و با نام آنها وارد شورا شود و بعد از ورود، رنگ عوض کرده و از آدمهای یک جریان دیگر شود. اما مگر یک جریان همینطور راحت گول میخورد؟ البته که یک آدم میتواند راحت رنگ به رنگ شود اگر به آنچه میگوید و باور دارد، ایمان نداشته باشد.
تدبیر24»بله، خانم راستگو به شورا رفت و دورهاش هم تمام شد و دیگر هم رای نیاورد و
با اینکه حالا در خانهاش کنار خانواده نشسته، نامش به ضربالمثلی تبدیل
شده، نُقل محافل اصلاحطلب از نوع معترضش؛ اعتراضهایی از نوع اینکه «چرا
در لیست نبودیم تا به شورا برویم»!
آنهایی
که در لیست بودند همگی به شورا رفتند و برچسب الهه برای راستگوکردن زنان
راهیافته، قدرت و شتاب بیشتری گرفت؛ هر روز یکی از زنان، الهه راستگو
میشد تا روز رایگیری برای گزینههای شهردرای تهران؛ معلوم نشد چه کسی اسم
یک اصولگرای نزدیک به قالیباف را نوشته بود؛ برگههای رای امحاء شده بودند
و کسی هم مسئولیت برعهده نمیگرفت؛ اولین فردی که لیست کاندیداهای خود را
اعلام کرد، الهه راستگویی بود که متهم شده بود.
«اتهام»،
نوشتن یک نام بود؛ روز پیش از رایگیری و برملاشدن این نام، در جلسه شورای
شهر، مجتبی شاکری اصولگرا از این فرد نام برد و گفت دوستان جناح مقابل
این فرد را درنظر بگیرند و شایستگیهایش را هم ببیند؛ اعضای اصولگرای مانده
از شورا بر این باور بودند که ملاک، شایستگی فرد است نه جناحش و حتی اگر
«ما خودمان به هیچ وجه حاضر نباشیم یکی از جناح شما را شهردار کنیم؛ شما
حاضر شوید و برای پیشرفت شهر این کار را انجام دهید.»
روز
چهارشنبه هیچکسی انتظار حضور یک نام اصولگرا را در لیست گزینههای
شهرداری تهران نداشت و این نام تمامی انتقادهای از پیش آمادهشده برای نقد
تند و تیز علیه شهردار آینده را فاقد اهمیت کرد.
اینکه این نام به چه دلیل به لیست آمد معلوم نشد تاثیر همان زد وبندهای
همیشگی بود که محافل صمیمیتر، از آن یاد میکنند یا «حرفگوشکنی» برای
ورود یک فرد شایسته فارغ از جناح مطبوعش؛ اما منتقدان «همیشه نیمخیز» برای
حمله به افرادی که احتمالا جای افراد دیگر را گرفتهاند، از زیر سنگ هم که
میشد، نسبتهای فامیلی را درآوردند و گفتند که فهمیدهاند الهه راستگو
کیست. از قضا فرد متهم به راستگویی، به دلیل سابقه کار خبری و آشنایی با
فضای رسانهها، از همان روزهای نخست فعالیتی بیش از سایر اعضا جهت
اطلاعرسانی انجام داده بود و اینکه بتوان با استفاده از یک نسبت فامیلی
فعالیت را در نطفه خفه کرد، شاید فرصت بدی نباشد؛ این جنبه بدبینانه ماجرا
است؛ جنبههایی شبیه این هم زیاد هستند اما مردم شهر از هرج و مرج پیشآمده
در شورایی که هنوز راه نیافتاده، بیخبرند؛ در تهران، همه 21 نفر لیست
امید به شورا راه پیدا کردند و همین نشان از عدم رضایت برای ورود اصولگراها
به شورا بود؛ اصولگراهایی با نماد مهدی چمران در اذهان عمومی.
میزان
آسیب احتمالی که پلاسکووار، از جانب جناح حاکم بر شورا و شهرداری بر سر
مردم شهر آوارشده بهقدری بود که تحت هیچ شرایطی حاضر به ورود حتی یک نفر
از جناح مذکور به شورا نشدند. از سوی دیگر پایبندی به لیست و رای ندادن به
اصلاحطلبهایی که در لیست نبودند و انصراف هم ندادند، باز هم نشان از
تمایل آنها به جریان اصیل اصلاحات بود؛ جریانی که امضای رهبراصلاحات هم
پای لیست شورایاش بود.
هنوز
هم شایعات و حرف و حدیثهایی در مورد این لیست مطرح است که نه از سوی
اصولگراها که از جانب اصلاحطلبهای راهنیافته به شورا آب میخورد. ترکش
اعتراض به نبودن در لیست همینطور ادامه دارد و هر روز نه بر بدن یکی از
اعضای منتخب که بر اعتماد مردم وارد میشود. مردمی که هم بزرگترین برج
تهران بر سرشان خراب شده، هم هر روز در کوچههای تنگ و بههم چسبیدهشان
شاهد بالا و بالاتر رفتن برجها بودهاند و خانههایشان هر روز تنگتر و
تاریک تر شده؛ مردمی که درختهایشان قطع شده و از مزایای بیشمار شهرداری
بینصیب بودهاند.
راستگو
حتما نباید زن باشد؛ مردان و زنان میتوانند به قامت الهههای راستگو
درآیند؛ الهههای راستگویی که زیاد به شورا رفتهاند اما اشک زنان کزکرده
گوشه در ورودی را ندیدهاند؛ آنها مردان قدرتمند و بیکار شهر را با
صورتهای سرخ، به یاد نخواهد آورد؛ راستگوها حتما نباید عضو شورای
شهرباشند؛ الهه راستگو میتواند یک خبرنگار معمولی باشد و شاید راهنیافته
به شورا(برای شورای شهر همه کاندیدا شده بودند) که هنوز غم مردم شهرش را
ندیده است.
روزنامه همدلی