1- برنامه هستهای صلحآمیز ایران یک قوای علمی صنعتی بزرگ دراز مدت است که اثرات آنی بر سیاست خارجی و تحولات اقتصادی و صنعتی داخلی ایران ندارد. از این رو پس نباید برجام و توافق اتمی دلیلی برای رویکرد جدید آمریکا علیه ایران باشد.
2- هر برنامه هسته ای در دنیا دارای دو شق کاملا منفصل از یکدیگر است. یکی برای کاربردهای نظامی و تولید بمبهای اتمی یا هستهای است که بر اساس تواناییها در غنیسازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم شکل میگیرد که ایران هیچ ارتباطی با این شق ندارد و همه دنیا اکنون میدانند برنامه اتمی ایران صلحآمیز است و این اعتراف از دستاوردهای سیاسی برجام است. اما در شق صلحآمیز، ما اکنون پروژههای اتمی استراتژیک نداریم تا از دستاوردهای آن در پروژههای صنعتی اتمی استفاده کنیم. نیروگاه اتمی بوشهر از جمله جاهایی است که میتوانیم در آن از تولید داخلی سوخت اتمی استفاده کنیم که آن هم تکلیفش براساس نوع قرارداد با روسیه روشن است و ما نیروگاههای جدیدی نیاز داریم تا ساخته و آماده شوند تا بتوانیم از تولیدات واحدهایی همچون نطنز یا فردو در آینده استفاده کنیم و تا قبل از آن عملا نمیتوانیم از تولیدات چرخه اتمی در ایران در سطح صنعتی کلان استفاده کنیم.مصارف علمی و دارویی تولیدات چرخه اتمی هم در راکتور علمی تهران نیز که جای بحثی ندارد و ایران این موضوع را در چارچوب توانایی داخلی و برجام حل و فصل کرده است. علاوه بر همه اینها آژانس بینالمللی انرژی اتمی با همه ابزارهای نظارتی و بازرسی های منظم ضمن تاکید بر اجرای تعهدات ایران، بر صلحآمیز بودن برنامه اتمی ایران صحه گذاشته است. پس از این نگاه نیز هیچ دلیلی ندارد تا سنگ بنای سیاست خارجی دولت ترامپ در برابر ایران برنامه صلحآمیز اتمی باشد.
3- آن چه در قالب توافق هسته ای اکنون مهم است و باید آن را با اقتدار حفظ و حراست کنیم ادامه کارهای علمی و زیربنایی برنامه های هسته ای است که برجام نیز این مجال را به ایران داده است به رغم آن که ما محدودیت های آن را نیز تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای پذیرفته ایم. همین تعهد متقابل از 1+5 برای ما فرصتی است تا روند علمی آن را ادامه دهیم. به نظر می رسد این بخش از دستاوردهای برجام برای آمریکا گران تمام شده است که این چنین بی پروا در صدد برهم زدن قاعده بازی است.در حقیقت آمریکا به دنبال این نیست تا برنامه هسته ای ایران را با نام برجام مختل یا ناقص کند بلکه با بهانه برجام در صدد حصار انداختن بر دست و پای ایران است تا در دراز مدت برنامه اتمی ایران به دلیل وجود مشکلات و بحران های اقتصادی و مالی متوقف یا با کندی شدید مواجه شود لذا در این بخش نیز روشن است که هدف آمریکا محاصره اقتصادی منطقه ای و بین المللی است.
آمریکایی ها همین امور را به خوبی می دانند و به همین دلیل است که تاکید می کنیم آمریکایی ها برنامه اتمی و توافق اتمی با 1+5 را بهانهای برای هجوم علیه ایران به کار می برند و از همین نقطه میبایست پی ببریم برنامه آمریکا در سیاست هجومی جدید، تهدید برنامه هستهای ایران نیست بلکه آمریکا تلاش دارد تا اصل نظام اقتصادی را در ایران هدف قرار دهد. برای این منظور آمریکا، ایران را در قالب روابط بینالملل، روابط منطقهای و تحولات داخلی آن ارزیابی میکند و سپس براساس آن چگونگی برخورد با کشورمان را سازماندهی می کند لذا ما باید مراقب چگونگی رفتارمان با برجام در داخل باشیم و حجتی بر توسعه بهانههای آمریکایی ایجاد نکنیم:
1- آمریکا می خواهد مناسبات محدود و کنترل شده اقتصادی و مالی منطقه ای و بین المللی ایران همچون قبل از توافق اتمی با 1+5 احیا شود و کشورمان همچنان دوران تحریم های شش گانه شورای امنیت سازمان ملل که در قالب برجام برچیده شد را مجددا تجربه کند.
2- رفتار جدید دولت ترامپ علیه ایران در قالب سیاست بینالمللی آمریکا برای حفظ مصالح بینالمللی و منطقه ای در خاورمیانه است به همین دلیل است که در کنار تحریمهای ایران، رفتاری مشابه در قبال روسیه اتخاذ کرده است و تحریم های سختی نیز علیه این کشور اعمال کرده که تاثیرات قابل توجهی در بحران اوکراین، تقابل ساختارهای نظامی در مرزهای غربی روسیه با اروپا و نیز منطقه خاورمیانه و بحران سوریه دارد جایی که دو کشور ایران و روسیه سیاست های مشترکی در قبال آن دارند.
3- آمریکا در صدد است تا از نقش ایران در خاورمیانه بکاهد لذا با تکیه بر هم پیمانی با برخی کشورهای عربی در منطقه از جمله سعودی تلاش خواهد کرد تا محاصره جدیدی از مناسبات مالی و اقتصادی بر ایران تحمیل کند تا با سیاست خارجی ایران در خاورمیانه مقابله کند. آمریکا در این برنامه از تجربه تحریم های بین المللی علیه ایران در منطقه نیز بهره برداری می کند.
4- ایران دستاوردهای مهمی در قالب توافق اتمی با 1+5 داشته است، ترامپ و تیم سیاست خارجی وی نیز بارها این موضوع را در نقد عملکرد دولت سابق آمریکا در عهد اوباما بیان کرده اند لذا طرح مجدد دستاوردهای مثبت ایران از سوی آمریکا در برجام و اجرای تهدیدات متوالی بر برچیدن این توافق نه برای آن است که برنامه اتمی ایران را تهدید کند چرا که تهدید های سابق علیه برنامه هسته ای ایران پس از توافق اتمی با 1+5 به صفحات تاریخ رفته است و هرگز از سوی طرف هایی چون اتحادیه اروپا، روسیه، چین و بسیاری از کشورهای دیگر و موسسات مهم نظارتی همچون آژانس بین المللی انرژی هسته ای پذیرفته نخواهد شد، بلکه برای آن است که ساختار جدید بین المللی برای اعمال تحریم های اقتصادی تازه علیه ایران اعمال کند. به رغم قدرت یافتن ایران در خاورمیانه پس از توافق اتمی که ناشی از قدرت برتر منطقهای ایران در خاورمیانه بوده است اما گره زدن تحولات خاورمیانه با برنامه اتمی ایران از سوی آمریکا به مثابه بازی سبکی خواهد بود که مورد قبول هیچ طرفی قرار نخواهد گرفت به خصوص آن که تنها مجموعه اتمی نظامی در خاورمیانه اسرائیل است که حامل زرادخانه سلاح های اتمی است و ایران دارای برنامه اتمی کاملا صلح آمیز است.
آمریکا در دوران باراک حسین اوبامای دموکرات از ادامه مسیر گفتوگوهای دوجانبه پس از توافق اتمی با ایران ناامید شد و به در بسته خورد و همین وضعیت به شکل شدیدتر و مایوسانه تری به دوران دونالد ترامپ جمهوریخواه منتقل شد که مصادف با زمانی است که کاخ سفید برنامه هرج و مرج هوشمندانه را در خاورمیانه به منظور فروپاشی استقرار و امنیت آن و سپس تجزیه منطقه دنبال می کند و برای وصول به این اهداف باید از قدرت منطقه ای ایران بکاهد و نقش هم پیمانی ایران با روسیه را به شکل کاملی فرو ریزد.
بنابراین ضروری است نگاه داخلی به اقدامات آمریکا در قبال برجام با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد و بروز تنش سیاسی و رفتاری در مناسبات داخلی در قبال توافق اتمی هیچ مشکلی از ما را حل نمی کند و مانع از وحدت رویه در قبال اقدامات آمریکا می شود و بهتر آن است تا آمریکا هر چه می خواهد بر طبل لغو توافق اتمی بکوبد و ما از کنار آن آرام و بدون واکنش عبور کنیم و بدانیم تاریخ مصرف به کارگیری بهانه برنامه اتمی صلح آمیز ایران علیه امنیت ملی کشورمان به سر آمده است و ایران با التزام به تعهداتش رویهای عادی و منطقی را در پیش خواهد گرفت و وارد تنش آمریکایی علیه برجام نمیشود.
به همین دلیل است که آمریکا در تحریمهای جدیدش از یک سو اقتصاد منطقهای و بین المللی ایران و از سوی دیگر توان دفاعی ایران در خاورمیانه و در راس آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف گرفته است و مثل روز روشن است که توافق اتمی یا همان برجام بهانه ای ضعیف در دستان آمریکا است.
برای عکس العمل مطالعه شده و هدفمند در قبال سیاست های تحریمی جدید آمریکا برخی امور باید مورد توجه قرار گیرد:
1- آمریکا به دلیل محوریت دلار در تعاملات اقتصادی، مالی و بانکی دنیا از این ابزار علیه بنگاه ها و موسسات مالی و بانکهای جهانی استفاده میکند تا مانع همکاری این موسسات با ایران شود در حالی که بسیاری از بانکها و موسسات مالی دنیا متعلق به بخش خصوصی هستند و دولتها نمی توانند آنها را مجبور به تعامل اقتصادی با طرفی خاص کنند. چنانچه روشن است بخشهای خصوصی مالی و اقتصادی دنیا از ترس اعمال مجازاتهای آمریکا دست به عصا حرکت میکنند و وارد ریسکهای بزرگ نمی شوند.
2- از همان زمان امضای توافق اتمی این انتظار می رفت که آمریکا تحریم های یکجانبه ای را علیه ایران تحت عناوینی همچون حقوق بشر و تروریسم یا برنامه های موشک بالستیک اعمال کند و حالا همین کار را انجام می دهد و این همان مسیری بوده که قبل برجام وجود داشته و حالا نیز آن را دنبال می کند.
3- آمریکا به تنهایی یکی از بازارهای بزرگ مصرف دنیا به شمار می رود که هیچ طرفی حاضر به از دست دادن آن نمی باشد. بسیاری از طرح های آمریکایی نیز در نقاط مختلف دنیا با همکاری دیگر موسسات صنعتی و تجاری خارجی انجام می شود که از فاینانس ها و اعتبارات آمریکا بهره برداری می کنند. علاوه بر این بسیاری از کارتل های اقتصادی دنیا با مشارکت طرف های آمریکایی است. مثلا در بسیاری از صنایع هواپیما سازی، آمریکایی ها یا در تولید یا سرمایه گذاری آن سهیم هستند و ارتباط این نوع موسسات با طرف های دیگر باید با مجوز آمریکا همراه باشد. همه این عوامل می تواند از ابزار فشار آمریکا علیه کشورهایی باشد که امریکا با سیاست خارجی آن مخالفت می ورزد یا در فلک سیاست خارجی اش حرکت نمی کنند.
4- با همه رجزخوانیهای آمریکا، این کشور پس از برجام دنبال تعامل سیاسی و اقتصادی جدید با ایران بود و حالا که به مقصود خویش نرسیده تلاش خواهد کرد تا کار رقبای اقتصادی خود در ایران را با چالش های جدیدی روبرو سازد.
5- حتی اگر فرض بگیریم که کشورهای اروپایی عضو 1+5 نیز با بهانه های آمریکایی در خصوص موشک های بالستیک ایران همراهی کنند اما بعید است چین و روسیه که به نوعی هدف حملات جدید تحریم ها قرار گرفته اند با آنها همراهی کنند و این می تواند یکی از نقاط قوت ایران در چگونگی برخورد با تحریم های جدید و بهانه تراشی های آمریکا باشد.
با همه این اوضاع و احوال همچنان که انتظار می رفت و پیشتر نیز گفته شده بود ایران با توجه به شرایط کنونی خاورمیانه باید خود را برای شرایط بسیار سختی آماده کند و باید از دیپلماسی چند منظوره در گفتوگوها برخوردار باشد. در چنین شرایطی و با توجه به چگونگی رفتار اتحادیه اروپا پس از برجام جا دارد گفتوگوهای محکم و هدفمند با اتحادیه اروپا پیش از هرگونه اقدام پیشدستانه آمریکا برقرار کرد و در کنار آن گفتوگوهای ویژهای با روسیه و چین انجام داد تا از توسعه سیاست هرج و مرج طلبانه آمریکا در قبال ایران و منطقه جلوگیری نمود. نقطه مثبت چنین سیاستی توسعه روابط اقتصادی ایران با این کشورها پس از برجام است.