بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
کد خبر: ۸۶۶۴۴
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۶
مرتضی حاجی

تدبیر24»دولت دوازدهم با کوله باری از امید و انتظار مردم و آیندگان به تدریج آغازبه‌کار می‌کند، اما شنیده‌ها، گمانه‌زنی‌ها و خبرها حکایت از معرفی وزرایی دارد که با انتظارات اصلاحات و بدنه اجتماعی آنها تطابق ندارد. در حالی که انتظارات اصلاح‌طلبان و بدنه اجتماعی آنها به‌عنوان حامیان روحانی در انتخابات ۹۶ در چینش کابینه محقق نشده است، اما اصلاح‌طلبان نه به‌خاطر دولت بلکه به‌خاطر مردم، تصمیم خود را برای کمک به دولت گرفته‌اند. به هر رو زمان همچو برق و باد می‌گذرد و عمر دولت دوازدهم پس از چهار سال به پایان خواهد رسید و رئیس جمهور روحانی دیگر نیازی به آرا و حمایت مردم ایران ندارد، اما بدون تردید حیات جریان و اندیشه اصلاح‌طلبی در گرو حمایت و توجه جامعه ایران است. بنابراین از یک سو مواضع دولت نسبت به تشکل‌های سیاسی و گشایش فضا برای آنها اهمیت دارد و از سوی دیگر مهم است که جریان اصلاحات در چهار سال آینده چه برنامه‌ای برای بازسازی گفتمان، راه و اندیشه اصلاح‌طلبی داشته باشد. در این راستا مرتضی حاجی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات، با «آرمان» گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید.

بعد از چهار سال آینده، رئیس جمهور حسن روحانی، دیگر نیازی به آرای مردم ندارد، اما جریان اصلاحات برای گسترش بدنه اجتماعی خود و تداوم راه اصلاح‌طلبی چه برنامه‌ای باید داشته باشد؟

فعالیت اصلاح‌طلبان موکول به اینکه دولت باید چه کار کند، نیست، بلکه اصلاح‌طلبی یک اندیشه است که از بدنه اجتماعی بسیار قوی‌ای برخوردار است. اما این اندیشه برای ترویج خود و افزایش اعضای خود باید برنامه‌هایی داشته باشد که این مهم مستلزم تصمیمات آتی خرد جمعی جریان اصلاحات است. اما بدیهی است که عملکرد دولت بر فعالیت رقبا و تشکل‌های سیاسی تا حدی اثرگذار است. مواضع و عملکرد دولت در تصمیم‌گیری‌های مربوط به توسعه فعالیت‌های سیاسی کشور و همچنین تامین حقوق شهروندان که منشورش بیش از این، از سوی روحانی اعلام شد، در فعالیت جریان‌های سیاسی به‌ویژه اصلاح‌طلبان اثرگذار است. بنابراین از این منظر که فضای سیاسی کشور در آینده چنان باشد که این جریان بتواند اصلاح‌طلبی را به‌عنوان یک اندیشه و راه ادامه دهد، عملکرد دولت در آینده جریان اصلاحات اثرگذار است.

اگر روحانی نتواند به وعده‌های خود عمل کند، آیا عدم تحقق مطالبات جامعه در آرای اصلاحات تاثیر نمی‌گذارد و منجر به بی‌اعتمادی مردم به این جریان نخواهد شد؟

باید توجه کرد که روحانی خود را هیچ‌گاه اصلاح‌طلب معرفی نکرد و جریان اصلاحات نیز هیچ‌گاه او را اصلاح‌طلب خطاب نکرد. بنابراین می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان در حمایت از نامزدهای انتخاباتی به کسی که از منظر اندیشه و عملکرد به این جریان نزدیک بود و فضا را برای فعالیت بهتر اصلاحات تامین می‌کرد، اقبال نشان دادند؛ یعنی عملکرد آینده روحانی را نباید به پای اصلاحات نوشت. به‌ویژه با مقایسه روحانی با سایر نامزدهای انتخاباتی می‌توان دریافت که از میان گزینه‌های موجود در انتخابات ریاست جمهوری 96 روحانی گزینه مطلوبی بود. بنابراین حمایت از روحانی با توجه به اقدامات مطلوب دولت یازدهم و در مقایسه با سایر نامزدها حمایت معقول و منطقی بود. اگر اصلاح‌طلبان با در نظر گرفتن شرایط از روحانی حمایت نمی‌کردند، در آینده باید این جریان در برابر جامعه پاسخگو می‌بود، زیرا این پرسش برای ملت ایران به‌ویژه بدنه اجتماعی اصلاحات به میان می‌آمد که چرا در میان دو جناح فکری در انتخابات، اصلاح‌طلبان از جریانی که بیشترین شانس را در انتخابات ریاست جمهوری داشت حمایت به عمل نیاوردند. از سویی رئیس جمهور خود نیز می‌داند که مردم چه مطالباتی دارند و خود نیز به کرات در سخنرانی‌هایش حتی در مراسم تحلیف به مطالبات مردم اشاره کرده است. چهره‌ها و شخصیت‌های جریان اصلاحات نیز همواره در دیدارهای خود این مسائل را به روحانی یادآوری کرده و قطعا باز هم در آینده این موارد را گوشزد خواهند کرد، اما تعهد به تحقق این انتظارات بر‌عهده رئیس جمهور است.

به هر رو جریان اصلاحات اعتبار و آبروی خود را برای پیروزی روحانی به میدان آورد، تلاش بی‌نتیجه اصلاحات پس از چهار سال منجر به بی‌اعتمادی مردم نمی‌شود؟

مردم این مهم را احساس می‌کنند که حمایت اصلاحات از روحانی در مقایسه با سایر کاندیداها صورت گرفت.

جریان اصلاحات طی سال‌های گذشته نیروهای بسیاری تربیت کرده است. گمان می‌کنید طی سال‌های آتی لازم باشد باز هم نیرو تربیت کند یا به بازسازی گفتمان اصلاح‌طلبی بپردازد؟

طبیعت اصلاحات توقف نکردن در یک نقطه و منزلگاه است. در هر شرایطی اصلاحات باید برای بهتر شدن تلاش کند، بنابراین تردیدی نیست که این جریان برای به عرصه آوردن نیروهای جوان‌تر و مدیران کارآمدتر همواره باید همه تلاش خود را به کار ببرد. همآن‌طور که در رابطه با شورای شهر نیز این مهم رخ داد و نیروهای کارآمد و جوان وارد پارلمان شهری شدند. اصلاح‌طلبان باور دارند بخش مهمی از نیروها که از عرصه مدیریت کنار ماندند باید وارد عرصه شوند. سهمیه قائل شدن برای زنان و جوانان در شورا و مجلس دهم و وفادار ماندن به این مهم، بیانگر اعتقاد اصلاح‌طلبان به ورود جوانان و زنان به عرصه مدیریت و سهم بیشتر برای آنها قائل شدن است. بنابراین اصلاحات برای به‌روز ماندن دائمی این جریان در حوزه‌های مختلف و نیز برای تربیت نیروهای جدید مدیریت باید تلاش کرده و شرایط را برای ورود آنها به عرصه مدیریت مهیا سازد.

نقدهای بسیاری نسبت به عملکرد شورای عالی وجود دارد، آینده این شورا چه خواهد شد؟

شورای عالی در مقطع دو انتخابات اخیر نقش آفرینی کرد و بیشترین ماموریت این شورا معطوف به برگزاری انتخاباتی هدفمند و باشکوه بود که در نهایت برای کشور و اصلاحات افتخار آفرید. اما این مساله بدین مفهوم نیست که ساختار پیش‌بینی شده یک ساختار ایده‌آل و مطلوب است و می‌تواند همه خواسته‌‌های اصلاحات را برای ادامه فعالیت منسجم و هماهنگ در عرصه تصمیم‌گیری کشور تامین کند، بلکه به‌طور قطع شورای عالی اصلاحات نیاز به بازنگری دارد و باید نقاط قوت و ضعفش مورد بررسی قرار بگیرد. هیچ‌محدودیتی نسبت به انتقاد شورا و نامزدها از سوی منتقدان وجود ندارد، زیرا هر فردی می‌تواند انتقادهای خود را در برابر مجریان و تصمیم‌گیران مطرح و نظرش را بیان کند. اما شورای عالی به‌عنوان مکانیزم تصمیم‌گیری، ساختار بسیار دموکراتیک و قابل دفاعی دارد که با توجه به شرایط محدود زمانی‌اش میان 400 الی 500 نفر نیروهایی که خود را اصلاح‌طلب می‌دانند و خواهان حمایت اصلاح‌طلبان در انتخابات هستند، این شورا در فرصت 2 هفته‌ای به جمعبندی لیست 21 نفره رسید و در نهایت توانست 21 نفر از نامزدهای برتر را وارد پارلمان شهری کند. در عین حال مساله جوانگرایی و سهم زنان هم در این لیست لحاظ کند. اعضای لیست امید موفق به گزینش نیروهای مناسب برای 10 حوزه کارشناسی شدند. در حالی که در یک فرصت محدود 2 هفته‌ای احتمال خطا در تشخیص وجود داشت اما شورا عملکرد نسبتا مطلوبی داشت. بنابراین باید منتقدان به عملکرد شورا همه جوانب را در نظر بگیرند،‌ زیرا در تقسیم‌بندی حوزه‌ها ممکن است فردی برای حوزه یک امتیاز بیشتری کسب کند، اما تخصص آن فرد در امور دیگری باشد. بنابراین در تقسیم‌بندی حوزه‌ها باید ویژگی‌ها و توانایی افراد را در نظر گرفت. به هر حال روشن است که انتقادها خیرخواهانه بوده و با هدف رشد و پیشرفت اصلاحات مطرح می‌شود. از سویی بر عملکرد شورای عالی باید بررسی دقیق و همه جانبه صورت بگیرد و نقاط ضعف شناسایی شود تا از تکرار اشتباهات در آینده خودداری شود. به هر رو انتخابات 94 و96 تجربه بسیار موفقی بود زیرا شورای عالی موفق به ایجاد انسجام و اجماع حداکثری میان اعضای شورا شد، به تعبیری بزرگ‌ترین دستاورد شورای عالی انسجام رأی در میان اصلاح‌طلبان بوده است، بنابراین به سهولت نمی‌توان از این مهم گذشت.

با وجود همه نقدها نسبت به شورای عالی، باز هم این شورا باید به فعالیت خود ادامه دهد؟

هر تشکیلاتی با هر عنوانی که بتواند طیف وسیعی از نیروها و احزاب را نمایندگی کند وجودش برای انسجام و موفقیت جریان اصلاحات ضروری است، زیرا تعداد احزاب و نیروهای اصلاح‌طلب بسیار زیاد بوده و هر یک از این جریان‌ها به صورت مجزا نمی‌تواند موفقیتی کسب کند. در واقع شانس موفقیت احزاب اصلاح‌طلب در صورت حضور در انتخابات آن‌هم به صورت مجزا بسیار کم است، اما حضور همه نیروها در کنار یکدیگر منجر به ایجاد هم‌افزایی و موفقیت جریان اصلاحات می‌شود. بنابراین آنچه باید در آینده مورد بررسی قرار بگیرد این است که تشکیلات هماهنگ‌کننده باید از چه ویژگی‌هایی برخوردار باشد که انسجام میان نیروها محکم‌تر و منسجم‌تر شده تا نیروهای کارآمد خارج از مجموعه نیز وارد عرصه مدیریت شوند. قطعا جریان اصلاحات به این مهم خواهد رسید. اما به‌طور قطع کار تشکیلاتی و حزبی نیاز به گذشت نیز دارد، زیرا اصلاح‌طلبان برای کار کردن کنار یکدیگر باید تا حدی از خواسته‌‌های خود بگذرند و تصمیم‌گیری جمعی را باید به رسمیت شناخته و در آن قالب خواسته‌هایشان را مطرح کنند.

اجماع و انسجام درون سازمانی اصلاحات باعث شده است که طی چند انتخابات اخیر این جریان موفقیت‌های بسیاری به‌دست آورد، اما اکنون می‌گویند احتمال چند دستگی این جریان در سال 1400 وجود دارد، چنددستگی به مسیر و هدف اصلاح‌طلبی ضربه وارد نمی‌کند؟

قطعا اصلاحات دچار چند دستگی نخواهد شد. امید می‌رود انسجام اصلاحات در انتخابات‌های آتی بیش از امروز باشد. اصلاح‌طلبان ثمره این انسجام را در گذشته به وضوح لمس کردند و نیک می‌دانند برای رسیدن به موفقیت ناگزیر به انسجام هستند. البته جریان رقیب درصدد نابودی انسجام اصلاحات است، اما اصلاح‌طلبان به هیچ‌قیمتی اجازه از بین رفتن این انسجام را نمی‌دهند. از سویی جریان رقیب نیز تلاش کرد در زیر چتر تشکلی تحت عنوان جمنا این انسجام را ایجاد کند اما موفق نشد. برخی همچنان درتلاشند که عدم موفقیت خود را با ایجاد چند دستگی در میان اصلاح‌طلبان جبران کنند تا با ایجاد چند دستگی شانس خود را در انتخابات‌های آتی افزایش دهند. و اگرچه بسیاری از اصلاح‌طلبان انتقادهایی نیز نسبت به عملکرد شورای عالی داشتند اما پای تصمیم مشترک ایستاده‌اند، زیرا ثمره این ایستادگی و اجماع را در انتخابات‌های اخیر به وضوح تجربه کرده‌اند. به همین دلیل در آینده این انسجام بیشتر خواهد شد.

با توجه به ناکامی‌های جریان رقیب در سه انتخابات گذشته، فضا برای فعالیت جریان رقیب در آینده چگونه خواهد شد؟

جریان رقیب باید خارج از حب و بغض‌ها رفتار گذشته‌اش را مورد بررسی و بازنگری قرار دهد، زیرا اذهان عمومی برای این جریان چهره دلنشین و دلچسبی متصور نیست. ادبیات این جریان به هیچ‌رو جذاب نیست و بیشتر ادبیاتی آمرانه و نگاهی از بالا به پایین به مردم دارد. بدیهی است که جامعه این مساله را نمی‌پذیرد. اصولگرایان به مسائلی اصرار می‌ورزند که وجدان عمومی آنها را رد کرده است. برای مثال تمایل این جریان یا نگاه ابزاری برای اخذ آرای بیشتر به یک خواننده زیرزمینی که در انتخابات اخیر حتی میرسلیم نیز نسبت به آن انتقاد کرد. این مساله به شدت مورد سرزنش جامعه حتی هواداران این جریان قرار گرفت. میرسلیم در انتخابات اخیر اذعان کرد که روحانی با شجریان دیدار می‌کند اما رئیسی با یک خواننده زیرزمینی ملاقات به عمل می‌آورد. در اینجا هدف بی‌احترامی به فرد نیست بلکه مقصود مقایسه افراد و نگرش‌های آنهاست که اقبال این دو خواننده نمونه بارزی برای نشان دادن سطح تفکر و توجه نسبت به هنرمندان است و جامعه چنین نگرش و رفتاری را نمی‌پسندد، زیرا این مهم نشان می‌دهد که یک جریان به هر قیمتی می‌خواهد پست ریاست جمهوری را کسب کند.اصولگرایان باید نگاه قیم‌مآبانه نسبت به مردم را از خود دور کنند و گمان نکنند که مردم قدرت تشخیص ندارند و تنها خود صلاح و مصلحت مردم را می‌فهمند، زیرا در موارد بسیاری مشاهده شده برخی منتسبان به این جریان گفته‌اند که مشروعیت با مقبولیت متفاوت است. اگر اصولگرایان به‌دنبال بهبود شرایط خود در کشور و به‌ویژه در میان مردم هستند، باید چنین تفکر و نگرشی را از خود دور کنند، زیرا انکار این مهم که مشروعیت ملی و میهنی با رأی مردم روشن می‌شود، اشتباه است و به همین دلیل اگر جریان رقیب خواهان بهبود روابط خود با مردم است باید به آرای مردم تمکین کند. این مهم نیز باید در باور این جریان به وجود آید، تظاهر به این مسائل نتیجه نمی‌دهد. از سویی اصولگرایان کارنامه بسیار بدی دارند و باید به این مهم بیندیشند از کسی که هر یک از آنها امروز به‌دنبال اعلام برائت از او هستند یا از او اعلام برائت کرده‌اند در انتخابات گذشته از او حمایت کردند و حتی او را به مقدسات ربط دادند. با وجود عملکرد منفی و بسیار ضعیفش به چه دلیل امروز از مردم به خاطر حمایتشان از او عذرخواهی نکرده‌اند. اصولگرایان باید صداقت داشته باشند و به مردم بگویند که ما در گذشته از فردی حمایت کردیم که گمان کردیم صلاحیت دارد. امروز متوجه شدیم که او به هیچ‌ وجه صلاحیت نداشته است و کشور را دچار مشکل کرده است، بنابراین ما از شما عذرخواهی می‌کنیم. اما تاکنون هیچ‌یک از اصولگرایان حاضر به عذرخواهی از مردم نشده‌اند. این جریان همچنان یک عذرخواهی به مردم بدهکار است.

با این وجود گمان می‌کنید اصولگرایان در انتخابات آتی شانسی ندارند؟

اگر اصولگرایان در گفتمان و روابط خود با جامعه تجدید نظر به عمل نیاورند به‌نظر در انتخابات 1400 هم شانسی نخواهند داشت. مردم تجلیلی که از رئیس جمهور اسبق ایران در غرب و سایر کشورهای جهان شده است را با توهینی که به احمدی‌نژاد در این کشورها شده مشاهده و مقایسه می‌کنند. ضمن اینکه عزت و جایگاه ایران را در فضای بین‌المللی و رونق اقتصاد و اشتغال را در دوران اصلاحات با دوران احمدی‌نژاد مقایسه می‌کنند. همه رخدادها، چالش‌ها و ناکامی‌های کشور در داخل و فضای بین‌الملل محصول حمایت اصولگرایان از احمدی‌نژاد است. با کمال تاسف این جریان کارنامه بسیار بدی از خود به جا گذاشته است، اما همچنان اشتباهات خود را به گردن نگرفته و فرافکنی می‌کند.

آیا اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی این شانس را دارند که یک اصلاح‌طلب را وارد پاستور کنند یا فکر می‌کنید انتخابات آینده پیچیده‌تر از آن است که بشود پیش‌بینی کرد؟

فاصله بسیار زیادی تا انتخابات 1400باقی است. امروز باید اصلاحات همه هم و غم خود را بر موفقیت و تحقق اهداف دولت دوازدهم بگذرد تا موفقیت دولت دوازدهم منجر به خرسندی و رضایت خاطر جامعه شود. اما مدیران لایق و شایسته‌ای حتی در نسل جدید اصلاحات وجود دارد که نیازی به مراجعه این جریان به چهره‌های قدیمی ندارد. بدون تردید اصلاحات از نیروهای جوان و خوشفکر خود در انتخابات آتی برای ورود به عرصه‌های تصمیم‌ساز حمایت می‌کنند. البته باز هم همه چیز به شرایط روز بستگی دارد. به هر رو یکی از گزینه‌های قابل بررسی اصلاح‌طلبان در آینده جهانگیری خواهد بود.

در دولت یازدهم انتظارات جریان اصلاحات به‌عنوان حامی رئیس جمهور چندان محقق نشد. آیا در چهار سال آینده باز هم جریان اصلاحات باید از دولت حمایت کند؟

حمایت از دولت، حمایت از کشور، منافع ملی و انقلاب است. در دوره‌ای که دولت کاملا اصولگرا بر سر کار آمد اصلاح‌طلبان هر کاری که از دستشان بر می‌آمد، انجام دادند، اما این جریان اجازه نداد که اصلاحات به آنها کمک کند. بنابراین کمک به دولت کمک به فرد نیست بلکه کمک به کشور است. اصلاحات از هیچ‌کاری برای کمک به دولت و حل مشکلات کشور دریغ نخواهد کرد، اما اگر رفتاری خلاف وعده‌ها و برنامه‌ها در دولت دوازدهم رخ دهد دولت نباید انتظار حمایت از  جریان اصلاحات را داشته باش د. هر اقدامی باید در جهت مصوبات قانونی و وعده‌های دولت انجام بگیرد. در غیراین صورت اصلاحات چک سفید امضا نکرده است که باید حتما و در هر شرایطی از دولت حمایت کند.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها