بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۸۸۲۸۰
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۶
زنان به‌عنوان نیمی از جامعه انسانی سهمی برابر با مردان در بهره‌مندی از منابع قدرت و ثروت ندارند. نگاهی به‌موقعیت‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عالی در سطوح مختلف مانند مدیریت شرکت‌های بزرگ خصوصی و دولتی، عضویت در شوراهای محلی و سمت‌های عالیرتبه حکومتی حکایت از فزونی مردان نسبت به زنان دارد.
تدبیر24»اگرچه در سال‌های اخیر سهم زنان از آموزش و ورود آنها به بازارهای کار در بسیاری از کشورهای در حال توسعه فزونی یافته، اما این افزایش در کمیت هم پای افزایش کیفیت فعالیت زنان بویژه دستیابی آنان به مناصب مهم و مدیریتی نبوده است. در عرصه مدیریت شهری نیز همین قاعده وجود دارد. همیشه تعداد زنان شهردار در مدیریت شهری از یک یا دو تن در زمان‌هایی خاص بیشتر نبوده و اداره کردن شهر همواره امری مردانه بوده است. فعالیت در مدیریت میانی یا سمت‌های کارشناسی ارشد نیز مردانه است و سهم زنان از این بابت هم چشمگیر نیست. از همین رو نباید انتظار زیادی داشت که با تعداد قابل توجهی از زنان مدیر یا دارای پست‌های سرپرستی و نظارت در شهر روبه‌رو شویم. مشارکت و حضور زنان در عرصه اداره شهر می‌تواند در دو سطح صورت گیرد. نخست، سطح توده‌ای است که فعالیت‌هایی را مانند رأی دادن، شرکت در راهپیمایی‌ها و اجتماعات، در بر می‌گیرد. در این سطح می‌توان گفت که زنان مشارکت قابل توجهی دارند و تفاوت چندانی میان آنان با مردان وجود ندارد اما این مشارکت از نوع توده‌ای و منفعلانه است. دوم، سطح نخبگان که تمایل به حضور یا حضور در سمت‌های سیاسی و مناصب مهم را شامل می‌شود. برای مثال نامزدی برای احراز سمت‌های سیاسی و بر عهده گرفتن نقش‌های رهبری سیاسی که در عرصه شهر می‌تواند نامزدی یا عضویت در شورای شهر و داشتن منصب‌های مهم و پرقدرت مانند شهردار یا معاون شهرداری باشد. این همان سطحی است که نابرابری در آن میان زنان و مردان معنادار است. راه یافتن تعداد قابل توجهی از زنان به شوراهای شهر و روستا و نیز انتصاب چند شهردار زن در روزهای گذشته و در آغاز کار شوراهای دوره پنجم توجهات عمومی را به مسأله زنان و مدیریت شهری جلب کرده است. تا همین جا زنان راه دشواری را برای رسیدن به همین تعداد اندک طی کرده‌اند. اگر تاریخی به مسأله نگاه کنیم زنان در نخستین قانون مدیریت شهری در ایران حتی از حق انتخاب و مشارکت توده‌ای هم محروم بودند. در نخستین قانون بلدیه یا شهرداری امروزی که در سال 1286 خورشیدی به تصویب مجلس شورای ملی رسید، زنان در کنار دیوانگان و ورشکستگان حق انتخاب اعضای انجمن بلدی یا همان شورای شهر را نداشتند. روشن است در شرایطی که زنان حتی حق انتخاب کردن هم ندارند، تصور آنان در مقامات اجرایی شهر دور از واقعیت خواهد بود. از آن جایی که به شکل تاریخی مردان همواره در عرصه قدرت و از جمله قدرت شهری حضور داشته‌اند، سیاستگذاری شهری عملی مردانه بوده و نتیجه حاصله شهری است که مردانه ساخته شده است. به تعبیری می‌توان شهر را سازه‌ای انسانی دانست که مردان آن را طراحی و ساخته‌اند و بر آن حکم رانده‌اند. با وجود این برخی اتفاقات شرایط جدیدی را برای زنان و حضور آنان در عرصه‌های قدرت از جمله مدیریت شهری فراهم آورده است. به نظر برخی تحلیلگران مسائل ایران، زنان در این کشور از اواخر دهه 1980 به‌عنوان یک بازیگر اجتماعی جدید در صحنه سیاسی و اجتماعی ظاهر شده‌اند. آنها علت نیرو یافتن زنان را مدرن شدن آنان به سبب دستیابی بیشتر به آموزش‌های جدید بویژه پس از انقلاب اسلامی ایران می‌دانند. اکنون جامعه ایران با مسأله‌ای به نام «شکاف منزلت و موقعیت زنان» مواجه است. افزایش سرمایه انسانی زنان منزلت اجتماعی آنان را بیشتر کرده است اما موقعیت اجتماعی آنان به سبب مردانه بودن ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تغییر چندانی نیافته است. واقعیت آن است که تجربه‌های عظیمی مانند انقلاب اسلامی سال 1357 و جنگ تحمیلی تا حدود زیادی موانع فرهنگی حضور زنان ایرانی را در عرصه‌های عمومی از میان برده یا ضعیف کرده و امکان و فرصت مشارکت بیشتری را برای آنان نسبت به معیارهای خاورمیانه‌ای فراهم کرده است. فزونی گرفتن آرام و تدریجی تعداد زنان در هر دوره در سمت‌های مهم مدیریت محلی اعم از شهری و روستایی نشان می‌دهد که زنان از تمامی راهکارهای ممکن برای ارتقای موقعیت اجتماعی و حضور بیشتر در عرصه‌های سیاستگذاری بهره می‌گیرند و افکار عمومی جامعه ایران، حتی در مناطق به ظاهر سنتی و مرد سالار مانند سیستان و بلوچستان، نیز کم و بیش با این تحولات تدریجی همراهی می‌کند. کمترین حسن حضور زنان در عرصه مدیریت شهری این است که سیاستگذاری و برنامه‌ریزی شهری را نسبت به مسائل زنان مانند امنیت و فضاهای عمومی حساس می‌کند و این فرصت را در اختیار زنان قرار می‌دهد تا شایستگی خویش را برای کسب موقعیت‌های مهمتر مانند وزارت اثبات کنند.


حسین ایمانی جاجرمی، جامعه شناس شهری


مطالب مرتبط
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها