بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۸۸۹۴۸
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۴
بهتر است برای روزهای آینده یکی دوتا از روزنامه‌های خودتان را به دست کروبی بدهید و عکس آن را منتشر کنید و اشعار حماسی و عشقی خود را در ذیل آن منتشر کنید تا این داغی را که ایجاد شده برای خود سرد کنید.
تدبیر24» منتقدین: روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌   

********

آمانو زنگ خطر را به صدا درآورد

جعفربلوری در کیهان نوشت:
هشدار منتقدان درباره تبعات خسارت‌بار و خطرناک برجام یک به یک خود را نمایان و درستی نظر آنان را اثبات می‌کنند. هشدارهایی که نه تنها از سوی «انتقادشوندگان» جدی گرفته نشد بلکه در مقابل، «انتقادکنندگان» حسود و بی‌سواد خوانده شده و به جهنم حواله می‌شدند. این انتقادها و هشدارها اما رفته رفته درستی خود را نشان می‌دهند. مدتی است، خبرهای ناخوشایندی از راه می‌رسد. خبرهایی که می‌طلبد، از هم اکنون فکری برای آنها کرد.


گزارش کمیسیون امنیت ملی مجلس که هفته گذشته با 7 ماه تاخیر! منتشر و از سوی مدعیان «شفافیت» و «دانستن حق مردم است» سانسور شد، با همه تلاش‌هایی که شده بود تا برای برجام چند دستاورد دست و پا کند، به بخش مهمی از این انتقادات مهر تایید زد و گفت که تحریم‌ها فقط روی کاغذ برداشته شده‌اند. این گزارش از سوی مجلسی تهیه شده که دولت آن را «حرفه‌ای» می‌داند.


«عدم وجود اراده جدی در دولت آمریکا برای رفع تمام موانع بانکی و بهره‌گیری از ابزارهای مختلف برای تحت فشار قرار دادن شبکه بانکی جمهوری اسلامی ایران» و «تداوم نگرانی و تردید بانک‌های بزرگ برای همکاری با ایران به دلیل ترس از وضع جریمه‌های سنگین از سوی آمریکا» از جمله بندهایی است که در این گزارش به آنها ‌اشاره شده است. مفهوم این دو بند یعنی موانع بانکی به عنوان مجرای اصلی مبادلات تجاری هنوز بسته است و بانک‌های خارجی با ما همکاری نمی‌کنند. ادامه این بند البته، مفهوم آن را خود، توضیح می‌دهد:
«به نظر می‌رسد علت اصلی این است که تحریم بانکی ایران صرفا بر روی کاغذ برداشته شده است و نه در عمل و واقعیت و ایجاد تردیدها و تهدیدهای مکرر آمریکا از یک سو و عدم انگیزه، اراده و جدیت همپیمانان آمریکا در نظام سلطه و سران کشورهای غربی و منطقه‌ای از سوی دیگر نگرانی روبرو شدن با ضرر و خطر و ریسک سنگین را برای بانک‌های بزرگ، ماندگار و سنگین کرده است که حاضر به ارتباط مالی با بانک‌های ایرانی نیستند.»


پیروزی فردی با مختصات دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اما شاید، اولین زنگ خطری بود که برجامیان آن را جدی گرفتند. پیرمردی تاجر و فاسد که 7 ماه است قدرت را در آمریکا به دست گرفته اعلام کرده، ذره‌ای برای برجام ارزش قائل نیست. ترامپ با نقض معاهده جهانی اقلیمی پاریس به کسانی که می‌گفتند «برجام یک تعهد بین‌المللی بین 6 کشور جهان است» تا نتیجه بگیرند «‌پس هیچ‌کس نمی‌تواند آن را نقض کند» نشان داد از نقض تعهدات بین‌المللی بزرگتر از برجام نیز هیچ ابایی ندارد. برجامیان همان قدر از پیروزی ترامپ نگران شدند که درصورت پیروزی هیلاری کلینتون خوشحال می‌شدند! اما با آمدن ترامپ، همه چیز خیلی زود برگشت. تا پیش از ترامپ می‌گفتند قراردادی که امضاء شده «جهانی»است و «معتبر» و هیچ یک از اعضاء به تنهایی «نمی‌تواند»! آن را لغو کند اما ترامپ برجام را به «تنهایی» نقض کرد. فراموش کردند روزی همین عضو 1+5 را، تنها عضو توانمند و ضامن اجرای برجام معرفی می‌کردند و «قول» و «امضایش» را تضمین می‌دانستند. این عضو معتبر حالا برای این طیف شده نامعتبر!


اظهارات تازه «یوکیا آمانو»، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اما، زنگ خطر را این بار نه فقط برای برجامیان که برای کل کشور به صدا درآورده است. مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گفت‌وگو با آسوشیتدپرس گفته: «طبق برجام آژانس درصورت وجود اطلاعات معتبر و نگرانی از فعالیت اعلام نشده، می‌تواند به هر سایتی، چه نظامی و چه غیرنظامی در کشورمان دسترسی داشته باشد.»(!) این سخنان ساعاتی پس از آن منتشر شد که دو مقام آژانس به خبرگزاری رویترز گفتند آژانس فعلا نیازی به دسترسی به سایت‌های نظامی ایران ندارد، چون هیچ اطلاعاتی که موجب نگرانی از فعالیت اعلام نشده باشد، وجود ندارد.»


هیچ سرزمینی-تاکید می‌شود-هیچ سرزمینی که بتوان نام «کشور» را روی آن گذاشت، حاضر نمی‌شود به دشمنش! اجازه بازدید از مراکز نظامی و حساسش را بدهد. اینکه در متن برجام چه بندهایی گنجانده شده که مدیرکل آژانس (نه آمریکا یا سایر اعضای 1+5) تصریح می‌کند، هرگاه احساس نیاز کنند، می‌توانند از هر سایت نظامی و غیر نظامی کشورمان بازدید کنند؟ سؤالی است که دولت محترم باید پاسخگوی آن باشد. جالب اینکه، منتقدان در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای و پس از آن این خطر را بارها و بارها به دولت محترم گوشزد کرده بودند.


پس از اظهارات آمانو، رسانه‌ها و مراکز نزدیک به دولت ترامپ به شدت علیه آن موضع گرفتند! البته نه از این بابت که مخالف بازرسی از مراکز نظامی و غیر نظامی ایرانند، بلکه می‌گویند چرا آمانو گفته فعلا نیازی به این بازرسی‌ها نیست!


جملاتی از این دست که «هدیه نقض برجام را به ترامپ نمی‌دهیم» یا «ما ناقض برجام نخواهیم بود چرا که آمریکا همین را می‌خواهد»، آن هم در حالی که هم تحریم می‌شویم، هم تهدید و هم در خطر ورود دشمن به مراکز اطلاعاتی و نظامی قرار می‌گیریم، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، از روی «خوش‌بینی و سادگی» یا شاید حتی از روی ناچاری! بیان می‌شوند. نقض برجامی که یک طرفه اجرا می‌کنیم، هدیه به ترامپ و بازی کردن در زمین اوست. این گونه واکنش‌ها یعنی، در زمین دشمن بازی می‌کنیم.


تاریخ را برای تفریح نمی‌نویسند. تاریخ یعنی عبرت گرفتن از سرنوشت دیگران. یعنی تجربیات مشابه را ببین تا درس عبرت دیگران نشوی. ادامه این روند می‌تواند ما را عبرت دیگران کند. کره شمالی از تاریخ عبرت گرفته، مذاکرات هسته‌ای، برجام و بدعهدی‌های آمریکا را هم می‌بیند، لذا هیچ اعتمادی به آمریکایی‌ها نمی‌کند. ما در این 4 سال تبدیل شدیم به درس عبرت کره‌ای‌ها. لیبی، کوبا و حتی همین کره شمالی، درس‌های عبرتی خوبی بودند برای دولت محترم آقای روحانی. با پروسه‌ای شبیه به همین برجام، توانمندی‌های هسته‌ای لیبی را در زمان قذافی بار کشتی کردند و بردند بدون اینکه به تعهداتشان عمل کنند. چند سال بعد، به این کشور ضعیف شده و به غرب اعتماد کرده حمله کردند، قذافی را کشتند و کشورش را به تاراج بردند و حالا این کشور را به حال خود رها کرده‌اند تا هرج و مرج و جنگ داخلی، به طور کامل نابودش کند.


 سفارت کوبا چند ماه بعد از اعلام خبر عادی‌سازی روابط با آمریکا و بازگشایی سفارت‌های دو کشور، با کیهان تماس گرفت و خواستار انجام مصاحبه‌ای با ما شد درباره بدعهدی‌های آمریکا. خلاصه گفت‌وگوی ما با سفیر محترم کوبا در تهران که 25 شهریور ماه سال 94 تحت عنوان«اعتمادی به آمریکا نداریم؛ از اصول انقلابی خود هم کوتاه نخواهیم آمد» این شد که؛ آمریکایی‌ها پس از مذاکرات و عادی‌سازی روابط به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند و حتی، آنقدر قانون و مصوبه در کنگره علیه کوبا به تصویب رساندند که اوضاع، بدتر از شرایط قبل مذاکرات شد!
توانمندی‌های هسته‌ای ایران با برجام، ضعیف شد. ملاک را اگر جیب مردم بگیریم، این مذاکرات آورده اقتصادی هم نداشت.

همین که با وجود گذشت بیش از 4 سال از این دولت و رفتن آن یکی دولت، هنوز ناکامی‌ها را به گردن دیگران می‌اندازند نشان می‌دهد، مذاکرات آورده اقتصادی نداشته جز خسارت. ادامه این راه اما می‌تواند اوضاع را مخرب‌تر هم بکند. دشمن تصریح و تاکید می‌کند، هر آن اراده کند می‌تواند از هر نقطه‌ای که ترامپ دلش بخواهد، با هر بهانه‌ای بازرسی کند. هدف، دیگر هسته‌ای نیست، موشکی است. هدف کلید زدن برجام 2 و 3 است. هدف گرفتن سایر مولفه‌های قدرتمان است. هدف در یک کلام، امنیتی است. تبدیل کردن ایران به چیزی شبیه لیبی دوران قذافی و پس از قذافی!


دشمن تحریم‌ها را موثر دیده چون مواضع بعضی دوستان، آن را موثر نشان داده است، بنابر این واقعا چرا باید این اهرم را از دست بدهد؟! دولت محترم باید این اهرم و بهانه را از دست دشمن بگیرد و رسیدن به این هدف جز با اعتماد به ظرفیت‌های عظیم بر زمین مانده شدنی نیست و اینکه نباید چهار کشور اروپایی را «تمام دنیا» تلقی کنیم! دولت اگر چشم امیدش به فرانسه، انگلیس و آلمان است این را بداند، این کشورها هرگز به خاطر ایران با آمریکا سرشاخ نمی‌شوند. چرا؟ چون هدف این کشورها دست‌کم در مواجهه با ایران یکی است.

بخوانید:«نیِس روماته اِسپَن»، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه روز چهارشنبه در جمع خبرنگاران گفته «رئیس‌جمهور [امانوئل مکرون] روز سه‌شنبه خاطرنشان ساخت توافق وین در سال‌های ۲۰۲۵ به بعد می‌تواند با یکسری اقدامات لازم در رابطه با موشک‌های بالستیک [ایران] همراه باشد و تکمیل شود...این اقدامات می‌تواند موضوع مشاوره‌های آتی با متحدان‌مان باشد.»


خانم موگرینی هم که در ظاهر برای تبریک پیروزی دکتر روحانی و در واقع برای اطمینان از پایبندی ایران به برجام پس از تحریم‌های تازه کنگره آمریکا به تهران سفر کرده بود نیز این تحریم‌ها (مادر تحریم‌ها) را نقض برجام ندانست! و با ترامپ در این ماجرا همراهی کرد.


کمتر از دو ماه دیگر، «مادر تحریم‌ها» از راه می‌رسند. تحریم‌هایی که برجام را پاره کرد اما، اروپا را مقابل آمریکا قرار نداد. به این شرایط، بازرسی از مراکز حساس و محرمانه نظامی و غیر نظامی کشورمان را اضافه کنید. در همین حال، به گزارش دوم برجامی مجلس هم نگاهی بیندازید. این را هم در ذهن خود مرور کنید که در چنین شرایطی عده‌ای می‌گویند، هیچ «خبری نیست» و «فقط پیاز داغ برخی تحریم‌ها اضافه شده و اتفاق تازه‌ای نیفتاده است.» ادامه دشمنی‌های دشمن همانقدر خطرناک است که، بی‌توجهی برخی مسئولین به این بدعهدی‌ها. آقایان! باور بفرمایید زنگ خطر به صدا در آمده است.

بازی در زمین ترامپ

مهدی محمدی در وطن امروز نوشت:

  یکم- روند سیاست‌گذاری درباره ایران در دولت ترامپ- اگر از ادبیات تحلیل اطلاعات استفاده کنیم- بیشتر یک ابهام است تا یک معما. ابهام‌ها سوال‌هایی است که حتی طرف اصلی منازعه هم پاسخ آن را نمی‌داند، بر خلاف معماها که پاسخ‌های اطلاعاتی دقیق دارد. اگر همین حالا ترامپ را بنشانید و از او بازجویی کنید، جواب این پرسش را که «با ایران می‌خواهی چه کنی؟» به شما نخواهد داد. خود او هم نمی‌داند. در واقع هیچ‌کس نمی‌داند. روند سیاست‌گذاری درباره ایران در آمریکا، در حال شکل گرفتن است و می‌توان گفت ترامپ هنوز درباره ایران در دوره یادگیری قرار دارد.

اینکه این سیاست در نهایت چه خواهد بود، مشخصا وابسته به 3 عامل است: اول- روندهای سیاست داخلی آمریکا که به عقیده من از هر عامل دیگری مهم‌تر است. همچنانکه در ایران هم سیاست‌گذاری درباره آمریکا بیش از هر چیز تابع تغییرات سیاست داخلی است؛ دوم- تحلیلی که ترامپ و تیم او از واکنش‌ها، نیات و توانایی‌های ایران پیدا می‌کنند. در اینجا در واقع خود ما هستیم که به سیاست دشمن شکل می‌دهیم؛ و سوم- روندهای بین‌المللی و رفتارهای سایر بازیگران که البته در سومین مرتبه اهمیت است. از این منظر، وقتی درباره سیاست ترامپ در باب ایران سخن می‌گوییم، در واقع در حال تحلیل سناریوها هستیم نه پیش‌بینی یا پیشگویی رویدادها.


دوم- دولت ترامپ مدت‌هاست در پی آن است که یک راهبرد جامع درباره ایران تدوین کند. تکلیف بسیاری از سوال‌های مهم، از جمله سرنوشت برجام بناست در آن استراتژی جامع معلوم شود. این راهبرد اما تاکنون تدوین نشده به این دلیل که در تیم ترامپ یک دودستگی ظاهرا جدی در این‌باره وجود دارد. تیم «استیو بنن»، «مایک پامپو» و احتمالا خود «ترامپ» یکسو ایستاده‌اند و عقیده دارند محور یک راهبرد جامع درباره ایران باید تغییر فوری رژیم باشد. تیم «هنری مک‌مستر»، «جیمز ماتیس» و «رکس تیلرسون» در سوی دیگر معتقدند محور این راهبرد جامع باید عقب راندن ایران در منطقه از طریق ترکیب فشارها- بویژه تحریم- و اجرای سختگیرانه برجام باشد. هنوز نمی‌دانیم دقیقا چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

ظاهرا تیم نخست تضعیف شده و موضع تیم دوم در حال غلبه پیدا کردن است. با این حال باید صبر کرد. روز 17 اکتبر یعنی وقتی ترامپ دوباره باید بر سر تداوم تعلیق تحریم‌های برجامی تصمیم بگیرد، خواهیم دانست کدام تیم برنده شده است. نکته مهم اما این است که هر دو تیم در نهایت متفقند آمریکا باید برای افزایش فشار بر ایران ابزارهای خود را احیا کند و مهم‌ترین این ابزارها، تحریم‌های جامعی است که در قانون کاتسا (محدود کردن دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌ها،Countering America’s Adversaries Through Sanctions) اعمال و نهایی شده است. راهبرد هر چه باشد، ابزار روشن است.


سوم- این روزها هم در منابع غربی و هم در داخل ایران می‌گویند آمریکا درصدد خروج از برجام است. این جمله حاوی کم‌دقتی مهمی است. حتی اگر فرض کنیم چنین باشد، باز هم آنچه آمریکا تعقیب می‌کند این است که خود با احیای تحریم‌ها- از جمله تحریم‌هایی که در برجام روی کاغذ تعلیق شده- از برجام خارج شود اما ایران را در برجام نگه دارد. هیچ‌کس، حتی تیم دست‌راستی ترامپ- پامپو و حتی صهیونیست‌ها- خواهان آن نیست که چارچوب برجام به نحوی آسیب ببیند که ایران برنامه هسته‌ای‌اش را به مرحله ماقبل توافق بازگرداند. ترامپ- در بدترین حالت- می‌خواهد خود در حالی از برجام خارج شود که اطمینان حاصل کرده باشد ایران به برجام پایبند است.

این مطلب فوق‌العاده مهمی است. برخی از آنها که در داخل ایران صبح تا شام از اراده دولت ترامپ برای خروج از برجام ابراز نگرانی می‌کنند، عمدا این نیمه مساله را مسکوت می‌گذارند. آنچه دولت فعلی آمریکا در پی آن است- و در واقع از این حیث تقریبا هیچ تفاوتی با دولت اوباما ندارد- این است که برجام مانع تشدید تحریم‌ها علیه ایران نشود و آمریکا بتواند محدودیت‌های اعمال شده بر برنامه هسته‌ای ایران را همزمان با تشدید تحریم‌ها حفظ کند. این ترجمه‌ای به روز از همان عبارت سنتی در دولت اوباماست که می‌گفتند برجام نباید مانع تحریم‌ها شود، بلکه باید مانع پاسخ‌دهی ایران به تحریم‌ها شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز آذر 95 بهتر از هرکس دیگر در این‌باره هشدار داده و فرمودند ماموریت برجام کاهش فشارهاست نه اینکه برجام خود بدل به بستر و زمینه‌ای برای افزایش پی در پی تحریم‌ها علیه ایران شود؛ و دولت ایران با این تصور که «برجام همه چیز ماست» به هیچ‌کدام از این تحریم‌ها پاسخ ندهد.


چهارم- این روزها بحث‌های رسانه‌ای مفصلی درگرفته در این‌باره که آمریکا ادعا می‌کند خواهان بازرسی از تاسیسات نظامی ایران است. از یک منظر، صورت مساله ساده است. هواداران تئوری «آمریکا می‌خواهد به هزینه ایران از برجام خارج شود» می‌گویند باید این مساله را مدیریت کرد و الا آمریکا بهانه‌ای خواهد داشت که اعلام کند ایران به برجام پایبند نیست و در نتیجه از برجام خارج شود. این افراد، در واقع تلویحا تایید می‌کنند که برجام اجازه بازرسی از تاسیسات نظامی را به آژانس داده است. اما شاید باید مساله را پیچیده‌تر تحلیل کرد؛ آمریکا سنگین‌ترین رژیم تحریم‌های تاریخ را علیه ایران اعمال کرده است. اکنون حتی آقای روحانی هم موافق است که برجام نقض شده است. درست در حالی که ایران باید درباره نحوه پاسخگویی به تحریم‌های جدید تصمیم بگیرد، به یکباره نغمه بازرسی از تاسیسات نظامی ایران ساز شده است.

یک شکل دیگر تحلیل فضا این است که فرض کنیم برای آمریکا هم بازدید از این یا آن تاسیسات خیلی مهم نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که با بازی کردن نقش «مرد دیوانه» محاسبات ایران را به این سمت سوق بدهد که نباید به تحریم‌های جدید هیچ پاسخی بدهد، و الا این احتمال هست که آمریکا کل میز بازی را به هم بزند و از برجام خارج شود. در اینجا یک نبرد محاسباتی مهم در جریان است. دولت آقای روحانی باید تصمیم بگیرد که می‌خواهد برجام را، ولو همه تحریم‌های تعلیق شده در آن بازگشته باشد، حفظ کند یا اینکه تصمیم گرفته روی محاسبات آمریکا در این باره که برجام دارای حاشیه امن ابدی در ایران است، اثر بگذارد. یک لحظه فکر کنید که شاید هدف همه این بازی‌ها، احیای کامل رژیم تحریم‌ها و وادار کردن ایران به پذیرش این اصل فوق‌العاده خطرناک باشد که «تحریم باشیم بهتر است تا اینکه برجام آسیب ببیند».


پنجم- با ظهور دولت ترامپ در آمریکا دوران تازه فرا رسیده است. خطایی مهلک خواهد بود اگر بخواهیم با راهبردهای قدیمی به این مساله جدید پاسخ دهیم.

سهم نخبگان در فرو نشاندن ستیزه گری های مذهبی

بهروز بیهقی در خراسان نوشت:

بخش مهمی از پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به حجاج بیت‌ا...الحرام ناظر به وظایف و رسالت‌های روسای کشورهای اسلامی و نیز نخبگان سیاسی و فرهنگی در این برهه خطیر و حساس است.  شاید بتوان ادعا کرد با رویه‌ای که برخی از سران کشورهای اسلامی در پیش گرفته و مع الاسف برخی نخبگان سیاسی در این کشورها نیز از آن تبعیت کرده اند، حال، مأموریتی بس عظیم متوجه نخبگان دینی و فرهنگی است تا با بهره گیری از کانال‌های غیررسمی، آرمان «امت واحده» را به مرحله تحقق نزدیک و نزدیک تر کنند. به طور قاطع می‌توان گفت که در سال‌های اخیر جمهوری اسلامی ایران پرچمدار همگرایی اسلامی در پرتو مشترکات فراوان امت اسلامی بوده، اما متأسفانه به دلیل تمرکز صرف بر کانال‌ها  و مجاری رسمی و شانه خالی کردن نخبگان فرهنگی از انتقال پیام‌های وحدت آفرین ایران، هم اینک در بخش‌هایی از جهان اسلام آن چنان که باید و شاید، رویکرد ایران نسبت به رفع معضلات جهان اسلام شناسانده نشده است. با این وصف، هنوز هم می‌توان در میان اهل سیاست و توده‌های مردمی برخی کشورهای اسلامی، کسانی را یافت که به اشتباه، تصور می‌کنند ایران در پی درانداختن طرحی نو در منطقه و تشکیل هلال شیعی برای مقابله با دولت‌ها  و توده‌های سنی مذهب است.


توصیه‌های وحدت بخش مراجع در آستانه عیدغدیر
این در حالی است که حتی در آستانه بزرگداشت عیدغدیر که جایگاهی بی بدیل برای همه مسلمانان و به ویژه پیروان اهل بیت، علیهم السلام دارد، علما و مراجع شیعه به صورت مکرر نسبت به هرگونه اهانت و اسائه ادب در مورد مقدسات سایر مذاهب اسلامی هشدار داده اند و اگر همین هشدارها به وسیله نخبگان دینی و فرهنگی در جهان اسلام بازنشر شود، می‌تواند به وضوح نشان دهد که مواضع رهبر ایران، مراجع تقلید و سایر کنشگران مذهبی و سیاسی در کشورمان در قبال مهم ترین مسائل روز جهان اسلام چیست.


نصرت دین خدا و فرصت فضای مجازی
رهبر انقلاب در پیام به حجاج بیت ا... الحرام، عمل به وظایف مطرح شده، توسط نخبگان را مصداق قطعی نصرت دین خدا برشمرده اند و حال که مجال و عرصه برای پیشبرد دیپلماسی وحدت اسلامی به وسیله نخبگان دینی و فرهنگی از طریق فضای مجازی مهیاست، شرایط با دوره‌ای که دلسوزان جهان اسلام با تحمل مشکلات طاقت فرسا موفق به برقراری ارتباط با دیگر نخبگان و سایر ملت‌های مسلمان می‌شدند، به کلی متفاوت است. اکنون شرط استطاعت برای به کارگیری تمام وسع و توان در راه «برحذر داشتن همگان از ستیزه گری‌های قومی و مذهبی» به صورت تام و تمام محقق است و گوی و میدانی است که راه عذرتراشی را بر نخبگان فرهنگی و دینی در اقصی نقاط جهان اسلام و به ویژه ایران اسلامی فرو می‌بندد.

هفت تأمل برای بهبود نقشه راه حوزه‌های علمیه

حامدحاجی حیدری در رسالت نوشت:

قضیه: هیچ هدفی بدون نقشه راه، دست‌یافتنی نخواهد بود؛ و به همان نسبت که اهداف، بزرگ‌تر و پیچیده‌تر می‌شوند، رسیدن به آن‌ها به نقشه و تأمل بیشتر احتیاج خواهد داشت. هفته گذشته، شماری از طلاب تهران، با کوهی از آرمان‌ها به محضر مقام معظم رهبری رسیدند، و ضمن بیان دیدگاه‌های خود شنیدند که حفظ انقلاب، بیش از تحقق آغازین مسیر انقلاب، نیاز به مجاهده دارد. فی الحال، و به پایمردی انقلابیون پنجاه و هفت، مسیری گشوده شده و طلاب تازه نفس و آرمان‌خواه امروز در این فضای مساعد به مجاهده فراخوانده شده‌اند. قدردانی از این فرصت تاریخی، یک شرط مهم و اساسی دارد؛ این که باید برنامه داشت، برنامه را مرحله‌بندی کرد، با یک نگاه عملیاتی، امکانات محدود را برای رسیدن به حداکثر ممکن از اهداف، مدیریت و «اوستا برسون» نمود، و برای آینده نیز ریل گذاری فراهم آورد. این‌ها، اصول آن وظیفه‌ای است که طلاب جوان برای آن فرا خوانده شده‌اند.

 نکته اول در تأمل راجع به قضیه: «نگاه فرآیندی به وظیفه»، آن چیزی است که ما علاوه بر حساس بودن و گوشزد نمودن آرمان‌ها باید به آن حساس باشیم. هدف «نگاه فرآیندی به وظیفه»، خودکارسازی فرآیندهای ساختار یافته برای رسیدن به منظورهای متعالی است، طوری که شرایط دشوار پیش رو تأثیر قابل کنترلی بر نتایج بر جای گذارند. برنامه‌ریزی این فرآیندها، نیاز به یک «مشارکت مستمر آگاهانه» از سوی همه مجاهدان دارد، و انتظار و کناره‌گیری، برای آن که دیگران انجام بدهند کفایت نخواهد کرد. حتی صرف اطمینان از این که برخی این کار را انجام می‌دهند، از سایرین اسقاط تکلیف نمی‌کند. همه باید در جریان «مداخله مستمر آگاهانه»، با بهره‌گیری از آمیزه‌ای از انواع مختلف تحلیل‌ها، شامل آینده‌نگری، درستی‌سنجی، فرآیندکاوی، سناریوسازی و شبیه‌سازی، این دم و دستگاه آموزشی را برای تکالیف آینده تاریخی خویش مجهز سازند.

نکته دوم در تأمل راجع به قضیه: در این میان، برخی چالش‌های عملیاتی رخ خواهند داد که نیاز به راه‌یابی‌های مجرب دارند. یک «مشارکت مستمر آگاهانه»، باید به گستره پهناور تبعات سیاست آموزشی در حوزه‌های علمیه آگاه باشد، و این میسر نمی‌شود، جز با بهره‌گیری مداوم و رفت و برگشتی از تجربیات پیشکسوتان آگاه به زمانه. باید بدون گرفتاری در دام سطحی‌نگری، از زوایای مختلف به موضوعات نگریسته شود، تا پخته‌ترین تصمیم‌سازی و جهت‌یابی‌ها میسر شوند، و ضمن بازخورد مستمر جهت‌یابی‌ها، کوچک‌ترین خطاها اصلاح شوند.

نکته سوم در تأمل راجع به قضیه: با ظهور جامعه شبکه‌ای، رسالت حوزه‌های علمیه پیچیدگی بی‌سابقه‌ای یافته است. امروز، صحنه کلی به این ترتیب است که تشنگی قابل ملاحظه‌ای برای یک دیدگاه توحیدی اسلامی در جهان وجود دارد، و در عین حال، اسلام سلفی که بخشی از این تشنگی را پدید آورد، نظر به فقدان الگوهای تاریخی اهل بیت، خود، نیاز به اصلاح اصولی پیدا کرده است. حالا حوزه‌های علمیه شیعی که تعادل عمیقی از خود نشان می‌دهند، به ایفای یک رسالت جهانی در معرفی دیدگاه توحیدی اهل بیتی فراخوانده شده‌اند. ارتباط ابرپیچیده اجزای پدیده‌ها و نقش آن‌ها در شکل‌دهی به آینده را باید با یک «فرامدل‌سازی» تبیین کرد. دم و دستگاه تدوین استراتژی حوزه علمیه باید به طرز نامتعارفی پیچیده و چند پایه عمل کنند، تا بتوانند پاسخگوی الزامات امروز باشند.

نکته چهارم در تأمل راجع به قضیه: وقتی در چهارچوب «دکترین آتش به اختیار فرهنگی» و با به رسمیت شناختن ظهور جامعه شبکه‌ای، الزاماً از زوایای مختلف، و با کوشش‌های متفاوت، و از سطوح گوناگون حوزه علمیه، تلاش برای جهت‌دهی به آینده صورت می‌پذیرد، مسئله «یکپارچه‌سازی» اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. هر چند مجاهدت‌ها از منابع مختلف و با جهت‌گیری‌های گوناگون صورت می‌گیرند، ولی در نهایت، همه چیز باید به نقاط مرجع ختم شوند. نظام حوزه‌ها به رغم نظام‌های دیگر آموزشی امروز جامعه ما، و حتی در قیاس با همه دم و دستگاه‌های اقتصادی و مدنی ما، یک امتیاز غیر قابل انکار دارد، و آن این که به برکت وجود مرجعیت‌های معنوی، امکان بالایی برای یکپارچه‌سازی نیروها دارند. مع‌الوصف، حضور مرجعیت‌های گوناگون طراز نخست، آن را از کاتولیک شدن محفوظ می‌دارد. با حضور این مرجعیت‌های معنوی برد متوسط، یک انعطاف سازمانی بی‌همتا در ساختار حوزه‌های علمیه ما هست. در کنار تشویق تکثیر مجاهدت‌ها باید به اهمیت این مرجعیت‌های یکپارچه‌ساز، از طریق اهتمام بر تربیت و معنویت در کنار آموزش اصرار شود.

نکته پنجم در تأمل راجع به قضیه: علاوه بر تقویت تربیت و معنویت در نظام آموزشی حوزه که رکن اصلی است، در نظام مدیریت حوزه علمیه، باید مؤلفه‌های برنامه‌ریزی راهبردی، کنترل عملیات، و کنترل نتایج تقویت شوند، طوری که طلاب و حتی تک تک اعضای جامعه در مورد اثربخشی فرآیندهای عمل حوزه علمیه اطمینان حاصل کنند، تا بتوانند کماکان، امکانات و نیروهای خود را در خدمت پیشرفت حوزه قرار دهند. موضوع «کنترل» بسیار اهمیت دارد، که باید بر مبنای همکاری‌ها درونی و میان‌بخشی، به خوبی تحقق پیدا کند.

نکته ششم در تأمل راجع به قضیه: هنر «قوه عاقله مدیریت حوزه‌های علمیه»، انتخاب مناسب‌ترین نوع تدبیر برای واحدهای زیرمجموعه برای پاسخگویی به چالش‌های آینده است؛ «قوه عاقله مدیریت حوزه‌های علمیه»، باید چشم‌اندازی از آینده را به اشتراک بگذارد و مدام آن را بر مبنای تحولات روز، به‌روزرسانی کند، تا همه در حین مجاهدت‌های خود، وقتی سر خود را بالا گرفتند، نقشه‌ای را ببینند، که رفتار فردی هر یک از فعالان را در یک کل، تعیین نسبت نماید.

نکته هفتم در تأمل راجع به قضیه: نکته بسیار مهم در «قوه عاقله مدیریت حوزه‌های علمیه»، درک مفهوم «ارزش آفرینی» است. باید محورهای اصلی عملکردهای آینده معلوم شوند، و در مورد آن‌ها روشنگری لازم صورت بگیرد، تا خارج از این خطوط اصلی نیروها به هدر نروند. این هم، خود مستلزم «مشارکت پویا» و «فعالیت‌های هم‌افزا»، میان این قوه عاقله و همه نیروهای جهادگر حوزه علمیه شیعی در سرتاسر جهان است.

کروبی بین‌الملل می‌خواند و شما آواز هذیان!

علی علوی در جوان نوشت:

عکسی که ظاهرا سید حسن خمینی از کروبی در حال خواندن روزنامه کیهان منتشر کرده با واکنش برخی اصلاح‌طلبان مواجه شده است و آن را موجب خودآزاری بیشتر کروبی دانسته‌اند!

اما دنیا را می‌توان از دریچه سالم‌تر آن نگاه کرد، آنچه که مشخص است کروبی صفحه بین‌الملل روزنامه کیهان را می‌خواند، چون فرمت اول روزنامه را در دست دارد که شامل صفحات اول و دوم و صفحات آخر و ماقبل آخر است و کروبی صفحه آخر روزنامه را که صفحه بین‌الملل است می‌خواند. اگر عکس، کروبی را در حال خواندن صفحه دوم روزنامه که صفحه سیاسی است نشان می‌داد می‌توانستیم فرض کنیم کروبی مثل شما از کیهان متنفر و داغدار است و فقط دنبال مطالبی درباره خودش می‌گشته و صفحه دوم را خوانده و روزنامه را کنار گذاشته اما رغبت او به خواندن صفحه بین‌الملل روزنامه نشان می‌دهد که او چنین احساسی را که شما در توئیت‌هایتان منعکس کرده‌اید به کیهان ندارد، زیرا می‌توانست آن را به دست نگیرد و یا اینکه  احتمالاً اخبار بین‌الملل روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاحات را نسبت به انعکاس حوادث واقعی جهان ضعیف یا سانسور شده می‌داند- همانطور که واقعاً همین طور است- پس علاوه بر بقیه صفحات کیهان، صفحه بین‌الملل را هم می‌خواند.

دیگر آنکه شاید خواندن روزنامه کیهان برای او یک عادت دیرینه است همچنانکه برای بسیاری از پیرمردها چنین عادتی ایجاد شده است و بنابراین چون «ترک عادت موجب مرض است» آقای کروبی همچنان به این عادت ادامه می‌دهد، بنابراین توصیه‌های اصلاح‌طلبان و دلسوزی‌های آنان برای ترک کیهان خوانی چه بسا موجب بیماری برای او شود.

سوم اینکه حتماً اصلاح‌طلبان نمی‌خواهند مدعی شوند که خواندن روزنامه کیهان، تحمیلی محافظان او و بخشی از یک عملیات شکنجه‌آور است و کروبی باید هر روز زیر شکنجه، کیهان بخواند! واضح است که این کار به خواست خود او و با رضایت انجام می‌شود و بنابراین این همه حرف و کنایه اصلاح‌طلبان و خبرنگاران بی بی سی به او درباره کیهان خوانی، نشان از تمایل ایشان به مدیریت کردن کروبی مانند زمان فتنه است. اگر یک روزنامه شرق یا اعتماد یا آفتاب دست او بود، احتمالا سیل توئیت‌ها و پیام‌های اینچنینی را شاهد بودیم: «کروبی، همچنان به مبارزه روی تخت ادامه می‌دهد»، «کروبی بخوان! بلندتر بخوان!»، «کروبی حقایق را از لابه‌لای اندیشه‌های ما می‌جوید! بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب!»


بهتر است برای روزهای آینده یکی دوتا از روزنامه‌های خودتان را به دست کروبی بدهید و عکس آن را منتشر کنید و اشعار حماسی و عشقی خود را در ذیل آن منتشر کنید تا این داغی را که ایجاد شده برای خود سرد کنید.

اردوهای خطرساز دانش‌آموزی

شیرزاد عبداللهی در ایران نوشت:

دوسه سالی بود که خبر مرگ دانش‌آموزان در سفرهای اردویی از تیتر رسانه‌ها حذف شده بود و حالا شنیدن خبر کشته شدن 9 دانش‌آموز دختر و مجروح شدن حدود 30 تن از دانش‌آموزان شهرستان میناب استان هرمزگان در سفر اردویی، به یادمان می‌آورد که این وقفه دو سه ساله، تصادفی بوده و اتوبوس‌های غیراستاندارد با رانندگان خسته و خواب آلود، در جاده‌های دارای نقاط پرخطر، همچنان قتلگاه دانش‌آموزانی است که با ذوق و شوق و یا برای کسب نمره عملی درس آمادگی دفاعی سال دوم دبیرستان، عازم اردو می‌شوند.

خانواده قربانیان باید شیوه نامه اردوهای دانش‌آموزی را بند به بند مطالعه کنند تا معلوم شود چه اندازه مسئولان آموزش و پرورش استان هرمزگان، مقررات برگزاری اردوهای دانش‌آموزی را رعایت کرده اند؟ مرگ این دانش‌آموزان اگر نگوییم قتل عمد، قتل غیرعمد توسط برگزارکنندگان اردو محسوب می‌شود و مسئولان آموزش و پرورش از رده مدیر مدرسه تا مدیرکل و وزیر مسئول و ضامن هستند. دستورالعمل اجرایی بازدید دانش‌آموزی، به استناد مصوبه سال 82 شورایعالی انقلاب فرهنگی، در آبان ماه سال 89 با امضای حمیدرضا حاجی بابایی وزیر وقت آموزش و پرورش به ادارات کل و مناطق ابلاغ شد. مسأله اصلی در برگزاری اردو، حفظ سلامت و امنیت دانش‌آموزان است.

در دستورالعمل آمده است: «در برگزاری و اجرای اردوها باید تمهیدات و اقدامات مقتضی به منظور تأمین کامل امنیت فردی و اجتماعی شرکت‌کنندگان پیش‌بینی و اعمال شود.» مجوز اردو باید بر اساس ماده 107 آیین نامه اجرایی مدارس صادر شود: «برای اعزام دانش‌آموزان به خارج از محدوده شهرستان محل تحصیل، علاوه بر اخذ رضایت کتبی اولیا، موافقت شورای مدرسه و موافقت اداره آموزش و پرورش محل نیز ضروری است.» نخستین اقدام اخذ رضایتنامه کتبی از پدر یا قیم قانونی و احراز صحت امضا یا اثر انگشت آنان است. اقدام بعدی تأیید نوع وسیله نقلیه و مسیر اعزام دانش‌آموزان از سوی مدیر مدسه است.

طبق دستورالعمل: «وسیله نقلیه حامل دانش‌آموزان باید سالم و مناسب باشند/ وسایل نقلیه مورد استفاده الزاماً می‌بایست از وسایل نقلیه اداری موجود یا شرکتهای مسافربری معتبر تأمین گردد/ رعایت ظرفیت قانونی وسیله نقلیه الزامی است/ وسیله نقلیه ضمن دارا بودن برگه معاینه فنی مجهز به امکانات ایمنی و وسایل مورد نیاز با توجه به فصول سال باشد.» در خصوص راننده هم پیش‌بینی‌های دقیقی در آیین نامه شده از جمله اینکه «راننده باید توانایی جسمی و شرایط اخلاقی و روحی را دارا بوده و... مقررات قانونی و سرعت مجاز در حرکت وسیله نقلیه را الزاماً رعایت کند.... »

همچنین در دستورالعمل آمده است که این موارد در قرارداد استفاده از وسیله نقلیه قید شود. ضمناً سرپرستان و مربیان موظفند در صورت عدم رعایت مقررات قانونی و سرعت غیرمجاز به راننده تذکر داده و در صورت عدم رعایت مقررات از سوی راننده به پلیس راه اطلاع دهند. اگرمفاد این دستورالعمل به طور کامل اجرا شود باز هم مسافرتهای اردویی دانش‌آموزان با ناوگان جاده‌ای موجود همچنان پرخطر است. بر اساس کارشناسی پلیس راه اکثر تصادفات اتوبوس‌های حامل دانش‌آموزان تاکنون بر اثر «خطای انسانی راننده مانند خواب آلودگی و سرعت غیرمجاز و یا نقص فنی اتوبوس» اتفاق افتاده است.

هر چند در دستورالعمل گفته شده که «حرکت وسایل نقلیه حامل دانش‌آموزان در شب با رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی و امور ایمنی درج شده در دستورالعمل بلامانع است.» به دلیل اینکه احراز توانایی جسمی و شرایط روحی و روانی رانندگان و ایمنی وسیله نقلیه مشکل است، باید دستورالعمل اردویی، بازبینی و حرکت اتوبوسهای حامل دانش‌آموزان در شب ممنوع شود. نکته مهم‌تر این است که ایمنی کودکان و دانش‌آموزان در مقررات حمل و نقل اهمیت ویژه‌ای ندارد. در امریکا اتوبوس‌های مدرسه همگی به رنگ زرد و دارای استحکام و شکل ویژه هستند. هنگامی که این اتوبوسها کنار خیابان متوقف می‌شوند و فلاشرهای خود را روشن می‌کنند، همه وسایل نقلیه در دو طرف خیابان باید کاملاً متوقف شوند.

در ایران سرویس حمل و نقل دانش‌آموزان فرقی با خودروهای دیگر ندارد. راهنمایی و رانندگی هم مقررات ویژه‌ای برای سرویس حمل و نقل مدارس در نظر نگرفته است.در جاده‌ها وضع از این هم بدتر است. ناوگان حمل و نقل جاده‌ای در ایران فرسوده و غیرقابل اطمینان است. نقاط خطر خیز در جاده‌ها فراوان است. علاوه بر اینها جاده‌های ایران ظرفیت این همه وسایل نقلیه از سواری تا اتوبوس و کامیون را ندارند. راننده‌های وسایل نقلیه عمومی هم اغلب فاقد صلاحیت روحی و روانی لازم هستند. مجموعه این شرایط ریسک تردد در جاده‌های ایران را از ریسک حضور در میدان جنگ بیشتر کرده است. باید سفرهای اردویی دانش‌آموزان با ناوگان جاده‌ای را تا فراهم آمدن شرایط مناسب تعطیل کرد.


استفاده از ناوگان ریلی و هوایی ایمن‌تر است، اما با توجه به حجم سفرهای اردویی دانش‌آموزی، ظرفیت کافی ندارند. در چنین شرایطی اولیا باید قبل از امضا کردن رضایتنامه به ایمنی فرزندان خود فکر کنند و رضایت خود را منوط به فراهم آمدن ایمنی فرزندانشان در اردو کنند. شورای مدرسه و مدیر مدرسه هم بدون اطمینان از ایمنی دانش‌آموزان رضایت ندهند. اولیای دانش‌آموزان مقتول و مجروح هم به خاطر جلوگیری از تکرار چنین حوادثی مسأله را از نظر حقوقی تا آخر پیگیری کنند.

مخمصه ترامپ

کوروش احمدی در شرق نوشت:

همان‌طور که انتظار می‌رفت، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش خود به‌روشنی نشان داده که ایران در همه موارد به همه تعهداتش ذیل برجام عمل کرده است. مطابق این گزارش، موجودی آب‌سنگین و اورانیوم غنی‌شده زیر حد مجاز است. غنی‌سازی با شمار سانتریفیوژهای مجاز و در سطح مجاز انجام می‌شود. ساخت نیروگاه آب‌سنگین مطابق طرح اولیه متوقف شده. فعالیت‌ها در فردو طبق برجام انجام می‌شود. تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته مطابق برجام صورت می‌گیرد و... البته تعبیر آژانس در این گزارش مبنی بر «ادامه ارزیابی‌ها برای اطمینان از نبود فعالیت‌ها و مواد اعلام‌نشده» نیز برخلاف برخی تفسیرها در آمریکا تازگی ندارد و در گزارش‌های مشابه گفته می‌شود.

ضمنا قابل توجه است که هم ایران (از زبان نماینده‌اش نزد آژانس) و هم آمریکا (از طریق یک مقام وزارت خارجه آمریکا) از «کار حرفه‌ای و بی‌طرفانه» آژانس تمجید کرده‌اند. به‌این‌ترتیب، آژانس که تنها مرجع بازرسی و راستی‌آزمایی درباره برجام است، همه ادعاهای پیشین جریان‌های تندرو در آمریکا درباره نقض برجام از سوی ایران را بی‌اعتبار کرده است. این ادعاها به منسجم‌ترین شکل در نامه چهار سناتور آمریکایی (کاتن، روبیو، کروز و پردیو) به وزیر خارجه آمریکا در ١١ جولای مطرح و درخواست شده بود که پایبندی ایران تأیید نشود. چهار ادعای مطرح‌شده در این نامه عبارت‌اند از: به‌کارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته به تعداد بیش از حد مجاز، تولید «مکرر» آب‌سنگین بیش از حد مجاز، گزارش سازمان اطلاعاتی آلمان مبنی بر تلاش ایران برای خرید اقلام هسته‌ای به‌صورت غیرمجاز و نهایتا مخالفت ایران با درخواست آژانس برای بازدید از سایت‌های نظامی.

گزارش آژانس اکنون به‌صراحت دو مورد اول را رد می‌کند. مورد سوم نیز که فقط برمبنای گزارش‌های رسانه‌ای مطرح شده مردود است، چراکه اگر آلمان چنین ادعایی داشت، باید طبق روال معمول مراتب را به‌طور رسمی و کتبی به دبیر کل سازمان ملل گزارش می‌کرد. مورد چهارم نیز دروغی بیش نیست، چراکه آژانس بعد از قضیه پارچین اساسا هیچ‌گاه چنین درخواستی از ایران نکرده است. اگرچه آژانس در هفت گزارش پیشین خود نیز از پایبندی ایران به برجام خبر داده بود، اما گزارش جدید آژانس در پرتو موضع‌گیری‌های ترامپ از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

وی در ٢٥ جولای در مصاحبه‌ای با وال‌استریت ژورنال گفته بود «پیش‌بینی می‌کنم [در گزارش آتی به کنگره] پایبندی ایران به برجام تأیید نخواهد شد». وی همچنین تیمی را مأمور یافتن راه‌هایی برای اعلام پایبندنبودن ایران در اواسط اکتبر کرده است. اگرچه برجام یک موافقت‌نامه داوطلبانه است و آمریکا می‌تواند هر زمان به میل خود از آن خارج شود، اما ترامپ برای غلبه بر مخالفان کناره‌گیری از برجام در داخل آمریکا و احتراز از انزوا در سطح بین‌المللی به دلایل و مدارکی برای خروج از برجام نیاز دارد. در چنین شرایطی، گزارش جدید آژانس را که حدود یک‌ماه‌ونیم قبل از ضرب‌الاجل بعدی برای گزارش دولت آمریکا به کنگره انتشار یافته، می‌توان ضربه‌ای مهم به برنامه‌ریزی‌های ترامپ دراین‌باره دانست. سفر نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل، به وین در ٢٣ آگوست و ملاقات او با دبیرکل آژانس و تشویق او به بازدید از مکان‌های نظامی ایران، تلاش دیگر آمریکا برای یافتن بهانه‌ای جهت کناره‌گیری از برجام بود. شواهد حاکی از آن است که این تلاش نیز ناموفق بوده است.


در این مورد، در پروتکل الحاقی و متن برجام پیش‌بینی‌های لازم صورت گرفته و صرف درخواست سیاسی یک دولت نمی‌تواند موجب تغییر در رویه آژانس شود. مطابق بندهای مربوطه در برجام، بازدید از یک مکان اعلام‌نشده، اعم از نظامی یا غیرنظامی، مستلزم ارائه مدارک متقن از سوی کشور مدعی و طی مراحلی پیچیده است. به گفته یک مقام آژانس و نیز وزارت خارجه آمریکا، هیلی در سفر به وین از مکان به‌خصوصی اسم نبرده و دلیلی دال بر وجود شکی معقول درباره فعالیت‌های ایران ارائه نکرده است. مقامات آژانس تاکنون مشخص کرده‌اند حاضر نیستند به دولت ترامپ برای یافتن بهانه‌ای جهت خروج از برجام کمک کنند.

یک مسئول در آژانس به خبرگزاری رویتر گفته که «اگر آنها می‌خواهند برجام را به شکست بکشانند، چنین خواهند کرد. ما مایل نیستیم به آنها بهانه‌ای برای این منظور بدهیم. ما از یک سایت نظامی مانند پارچین صرفا برای ارسال یک پیام سیاسی بازدید نمی‌کنیم». البته بعضی اظهارنظرهای نه‌چندان حرفه‌ای در ایران، دبیرکل آژانس را ناچار کرد که بر حق اصولی آژانس مبنی بر دسترسی به «مکان‌های مربوطه» در صورت وجود تردیدهایی درباره فعالیت‌های هسته‌ای در آنها تأکید کند. گزارش روشن و گویای آژانس و تردید درباره دستاورد سفر هیلی به وین، ترامپ را با مشکلات بیشتری برای خروج از برجام مواجه خواهد کرد و بر مخالفان این اقدام و نیز کسانی‌که دراین‌باره تردیدهای جدی دارند، خواهد افزود.

پیش از این، یک جریان تا حدودی عمل‌گرا و واقع‌بین که عمدتا مرکب از نظامیان است، نشان داده بود که مایل نیست با خروج یک‌جانبه از برجام حمایت متحدان اروپایی را از دست بدهد و بحران جدیدی را در منطقه موجب شود. تأیید پایبندی ایران تاکنون عمدتا با فشار این جریان ممکن شده است. اکنون با اخراج استیفن بنن، استراتژیست ارشد سابق و همفکران او از کاخ سفید و انتصاب ژنرال جان کلی به سمت رئیس کارکنان کاخ سفید، این جریان بیش‌ازپیش تقویت شده است. جمهوری‌خواهان سنا نیز که زمانی قویا مخالف برجام بودند، به‌نظر می‌رسد درحال‌حاضر درباره خروج حساب‌نشده از برجام دچار تردیدهایی شده‌اند.

اظهارات سناتور کورکر، رئیس کمیته سیاست خارجی سنا، مبنی بر اینکه «برجام دارد کار می‌کند» و اینکه «ما به متحدان اروپایی برای مهار ایران نیاز داریم و...» گویای این امر است. درمجموع، غیر از چهار سناتوری که در بالا به آنها اشاره شد، اخیرا جمهوری‌خواهان دیگر عمدتا دراین‌باره ساکت بوده‌اند. با وجود موارد گفته‌شده، نمی‌توان پیش‌بینی کرد که ترامپ در نیمه اکتبر چه تصمیمی درباره برجام خواهد گرفت. او اهمیت بسیاری برای حفظ پایگاه اصلی رأیش که دارای تمایلات راست افراطی و ازجمله ضد ایران است، قائل است. نادیده‌گرفتن یکی از قول‌های اصلی انتخاباتی می‌تواند برای ترامپ در آینده مسئله‌ساز شود. بنابراین اکنون غریزه او و منافع سیاسی‌اش در کشمکش با واقعیات عینی قرار گرفته و مشکل می‌توان گفت نتیجه این کشمکش چه خواهد شد.

قانون مداری و ریسک پذیری

صبح نو در سرمقاله امروز خود نوشت:

یکی از موضوعاتی که رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای هیأت دولت مورد تاکید قرار دادند، داشتن روحیه خطر پذیری وشجاعت در تصمیم‌گیری‌ها و اقدام، با درنظرگرفتن اسناد بالادستی و سند چشم‌انداز و قوانین مصوب مجلس است. در این باره چند نکته حائز اهمیت است؛ اولاً حرکت در چارچوب قوانین و مقررات مهم‌ترین اصل و نکته‌ای است که دولت و دولتمردان را از انحراف و خودکامگی مصون می‌دارد. در دولت قبل و اکنون، بعضاً زمزمه‌ها و رفتارهایی شنیده و دیده می‌شوند که حاکی از زیربارنرفتن مسوولان اجرایی نسبت به برنامه‌های کشور و قوانین مجلس است.

طبیعتاً این چنین جهت گیری‌هایی، هم کشور را از اهداف و برنامه‌های خود دور می‌کند و هم گرفتاری‌های قانون گریزی و بروز فساد را در پی خواهد داشت. رئیس جمهور مدعی حقوقدانی و دولت مدعی قانون مداری، ملزم‌اند بیش از دیگران به قوانین و مقررات احترام بگذارند و از قانون تخطی نکنند. نکته دوم اینکه در چارچوب قوانین، لازم است وزیران اهل خطر و ریسک باشند. اجرای طرح‌های نو و خرق عادت‌ها ممکن است بعضاً با مشکلات یاحتی ناموفقیت هایی همراه باشد و مدیران اجرایی نگران گیر و گرفتارهای بعدی آن باشند و همین از قدرت اجرایی آنها بکاهد و آنها کمتر اهل ریسک باشند؛ اما طبیعتاً اگر طرح‌ها با مطالعه و در نظر گرفتن ملاحظات لازم باشد و به تعبیر رهبری توأم با «برنامه‌ دقیق و مدون و علمی» باشد احتمال عدم موفقیت را به شدت کاهش خواهد داد.

از همه مهم‌تر آنکه اگر در اجرای این برنامه‌ها روحیه جهادی و مشارکت دادن مردم دیده و گنجانده شود، یقیناً توفیقات دولتمردان را دوچندان خواهد کرد.

منبع: مشرق
برچسب ها: تدبیر24 ، آمانو
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها