بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۹۲۲۰۷
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۰
به عقيده شيعه مذهب تشيع از همان دوران حيات پيامبر خدا شكل گرفت و گسترش يافت. اين عقيده در ميان منابع كهن اهل تسنن نيز ديده مي‌شود و حتي برخي منابع تندرو و ضد شيعي نيز قبول دارند كه پيدايش تشيع در عصر نبوي و در ميان توده‌اي از صحابه كه به صورتي خالصانه محبت اميرمومنان علي عليه‌السلام را در دل داشتند و او را در مسئله جانشيني سزاوارتر از ديگران مي‌دانستند، رخ داده است. ابوحاتم رازي[1] در اين‌باره مي‌نويسد: «شيعه اولين مذهب شكل گرفته در اسلام است. اين مذهب در همان زمان حيات پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پيدايش يافت و لقبي براي چهار تن از اصحاب ايشان به نام‌هاي: ابوذر، عمار، مقداد و سلمان گرديد».[2]
تدبیر24»مذهب تشيع در همان دوران ظهور اسلام به دست پيامبر بنيان نهاده شد.
اكثر انديشمندان شيعه معتقد به اين ديدگاه هستند.[] آنان تأسيس شيعه را نه تنها در عصر پيامبر خدا بلكه به دست ايشان مي‌دانند، و براي اثبات مدعاي خويش به دو ساحت رفتاري و گفتاري پيامبر در طول دوران حياتشان- كه در ادامه به آن اشاره خواهيم نمود - استناد مي‌نمايند:
1. ساحت رفتاري پيامبر در تأسيس شيعه
ماجراهاي متعدد رخ داده در عصر نبوي كه محوريت آن‌ها با اميرمومنان است. غالب اين رخدادها همراه با اثبات حقانيت اميرمومنان بر ساير صحابه مي‌باشد كه مهمترين آن‌ها عبارتند از: ماجراي يوم‌الدار، ليلة المبيت، غزوه خندق و ضربه سرنوشت ساز اميرمومنان به عمرو‌بن عبدود، فتح برخي از قلعه‌هاي خيبر، حديث منزلت در ماجراي غزوه تبوك و مهم‌تر از همه ماجراي غديرخم. اين وقايع به روشني حكايت از آن داشت كه پيامبر در پي تربيت و معرفي فردي شايسته و جانشيني مناسب براي ادامه راه خود بوده است و شايد بتوان گفت كه با صرف نظر از تعاليم غيبي آن حضرت با ملاحظه شرايط فرهنگي، سياسي و اجتماعي سرزمين حجاز و به جهت ضرورت ادامه راهش چاره‌اي جز اين‌كار نداشت هر چند مي‌دانست اين كار مورد اقبال اجتماعي قرار نخواهد گرفت كه گذر زمان نيز آن را به اثبات رساند.
2. ساحت گفتاري و كاربرد واژه شيعه توسط پيامبر خدا
يكي ديگر از استدلال‌هاي رايج براي اثبات پيدايش تشيع در عصر نبوي استدلال به كاربرد واژه شيعه از سوي پيامبر خدا صلي الله عليه‌وآله است. تشيع به عنوان يك جريان اصيل و به معناي اعتقاد به امامت و رهبري منصوص اميرمومنان علي عليه‌السلام نه تنها همزاد با ظهور اسلام بلكه جزئي از رسالت پيام‌آور آن بود لذا پيامبر بارها واژه شيعه را در حق پيروان آن حضرت به كار برد و به اين ترتيب به دست خود تشيع را پايه‌گذاري كرد. برخي از اين فرمايشات عبارتند از: «يا علي در قيامت تو شيعيانت در حالي از قبرهايتان خارج مي‌شويد كه صورتهايتان همچون ماه شب چهاردهم مي‌درخشد ...»[4] همچنين آمده است: «شنيدم پيامبر خدا مي‌گفت يا علي تو شيعيانت بر فطرتيد و مردم از آن بي‌بهر‌ه‌اند»[5] و در تفسير فرات كوفي نيز به نقل از پيامبر خدا نقل شده است: «يا علي شيعيان تو برگزيده شدگانند و اگر تو و شيعيانت نبوديد دين خدا باقي نمي‌ماند»[6].
اين گونه احاديث را در كتب اهل‌سنت نيز مي‌توان مشاهده نمود: «پيامبر خدا به علي فرمود تو و شيعيانت در حوض كوثر بر من وارد و از آن آب گورا سيراب مي‌شويد در حالي كه صورت‌هايتان درخشان است و دشمنان‌تان با صورت‌هايي سياه و قبيح بر من وارد مي‌شوند»[7] و خطيب بغدادي نيز از پيامبر خدا نقل كرده است: «تو و شيعيانت در بهشتيد»[8] و همچنين آمده است: «پيامبر خدا به ايشان فرمود هر آينه تو و شيعيانت نزد خدا مي‌آييد در حالي كه آن‌ها از خدا راضي و خداوند نيز از آنان خشنود است و دشمنانت نزد تو مي‌آيند در حالي كه به خاطر روي‌گرداني از حق به شدت ناخشنودند».[9]
 
پي نوشت: -----------------
[1] . محمد بن ادريس غطفاني رازي در سال 195 در ري به دنيا آمد و در سال 277 ق از دنيا رفت. او حافظ و محدثي مشهور بود كه به منظور كسب علم به غير از ايران به كشورهاي عراق، شام و روم نيز نقل مكان نموده بود. ذهبي در سير اعلام النبلاء (ج13، ص260) درباره اعتقادات وي به نقل از فردي به نام لالكائي سخناني نگاشته كه سلفي بودن وي را مي‌رساند (طبسي، السلف و السلفيون، ص61 پاورقي1).
[2] . ابوحاتم رازي، الزينة في الكلمات الاسلامية، ج3، ص10.
[3] . ريشه‌هاي اين ديدگاه را مي‌توان در نگاشته‌هاي عصر حضور معصومين نيز يافت. به عنوان مثال «برقي» اولين گروه از طرفداران حضرت را «صحابه پيامبر خدا» معرفي مي‌نمايد و در اين‌باره مي‌نويسد: «أصحاب أميرالمؤمنين عليه‌السلام من أصحاب رسول الله صلى الله عليه و آله: الأصحاب ثم الأصفياء ثم الأولياء ثم شرطة الخميس...» و در ادامه به نام اين گروهي از صحابه پيامبر خدا همچون: عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، زبير بن عوام، خالد بن سعيد، مقداد بن عمرو، سلمان فارسي، عمار بن ياسر، ابوذر غفاري، براء ابن عازب و ديگران اشاره مي‌كند. (الرجال، ص3).
[4] . « يا علي تخرج أنت وشيعتك من قبورهم ووجوهكم كالقمر ليلة البدر...» (صفار قمي، بصائر الدرجات، ص104).
[5] . «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ النَّاسُ مِنْهَا بِرَاء...» (طبرسي، الاحتجاج، ج 1، ص114) در اين كتاب علاوه بر اين، احاديث ديگري نيز از پيامبر نقل شده كه در آن واژه شيعه را به كار برده‌اند كه به عنوان نمونه مي‌توان به اين موارد اشاره كرد: «قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَة» (همان، ج1، ص140) و «قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ تَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ رِوَاءً مَرْوِيِّينَ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُم» (همان، ج1، ص145).
[6] . «يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ الْمُنْتَجَبُونَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ مَا قَامَ لِلَّهِ دِين...» (فرات كوفي، تفسير فرات كوفي، ص266) در اين كتاب موارد بسيار ديگري نيز وجود دارد: «هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جِئْتَ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ رُكْبَاناً عَلَى نُوقٍ مِنْ نُور» (همان،‌ ص120) و «يا عَلِيُّ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ تُطْلَبُونَ فِي الْمَوْقِفِ وَ أَنْتُمْ فِي الْجِنَانِ مُتَنَعِّمُون» (همان، ص267) و ديگر موارد را مي‌توان در صفحات:‌266، 349، 583، 584، 586 مشاهده نمود. همچنين براي ديدن ساير موارد ر.ك: شيخ صدوق، الامالي، ص656 و 657؛ همو، فضائل الشيعه،‌ ص15، 16، 31؛ خزاز قمي،‌ كفايه الاثر، ص185؛ فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ص105؛ فضل بن شاذان أزدي، الايضاح، ص476؛ تميمي مغربي، شرح الاخبار، ج1، ص366 ، 367 و ج2، ص397 و ج3، ص443، 444، 448، 572.
[7] . «أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي أنت وشيعتك تردون علي الحوض رواء مرويين مبيضة وجوهكم وإن عدوك يردون علي ظماء مقبحين...» (طبراني، المعجم الكبير، ج1،‌ ص319).
[8] . «قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: أنت وشيعتك في الجنة ...» (خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج12، ص284، 353).
[9] . «قال له النبي، صلى الله عليه وسلم: ستقدم على الله تعالى أنت وشيعتك راضين مرضيين، ويقدم عليك عدوك غضابا مقمحين...» ابن منظور، لسان العرب، ج2،‌ ص566 ذيل ماده: «قمح». همچنين براي مشاهده ديگر موارد مي‌توانيد ر.ك:‌ حاكم حسكاني، شواهد التنزيل، ج2، ص461، 463، 464؛ موفق خوارزمي، المناقب، ص113؛ ابن عساكر، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص332، 334؛ ذهبي، ميزان الاعتدال، ج4، ص371؛ زرندي حنفي، نظم درر السمطين، ص92؛ هيثمي، مجمع الزوائد، ج9، ص131؛ عبدالله بن عدي، الكامل في ضعفاء‌ الرجال، ج7، ص213.
برچسب ها: تدبیر24 ، مذهب شيعه
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها