بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۹۳۴۸۵
تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۰
روزنامه را بازمی کنی و حواست هست سمت صفحه حوادث نروی چون روزت را کدر می کند اما همه چهره هایی که می بینی عبوس هستند و از کنار تلوزیون روشن مغازه که می گذری کارشناس و مجری عبوس هستند، سوار اتوبوس شرکت واحد هم که می شوی به این فکر می کنی که کجا با راننده پدرکشتگی داشتی که اینطور نگاهت می کند.
تدبیر24»روح‌الله صالحی با این مقدمه در «عصرایران» نوشت: ساعت ۸ صبح است اما قیافه‌ها ساعت ۱۱ شب را به تو نشان می‌دهند و انگار همه دسته‌جمعی از صفحه حوادث روزنامه بیرون آمده‌اند.

چرا عبوس شده‌ایم؟ اولین پاسخ همه ما به این سوال این است که: اگه مشکلات بذاره ...

هنوز به این باور نرسیده‌ایم که ذات مشکلات برای همین است که نگذارد از سر سیری و یله بودن بخندیم و شاد باشیم.

این عبوس بودن اولین کارکردش حذف رنگ از زندگی اجتماعی است. تصاویر خیابان‌های تهران را در سال ۱۳۶۰ مقایسه کنید با حالا، ترکیب رنگ‌های نارنجی و زرد و سبز و ... ماشین‌ها کجا و سفید و سیاه ماشین‌های وطنی کجا؟ وقت خرید ماشین مدام گوشزد می‌کنیم رنگی نخر که موقع فروش خریدار پیدا نمی‌شود.

معماری سیمانی ما فرصت پنجره‌های شیشه‌رنگی را از شهر گرفته است و پابلندی درخت‌ها هم بی‌فایده است برای اینکه از دور بشود رنگی به جز سیمان و سنگ گرانیت مشکی دید.

وقتی از سر صبح تا شامگاه به هم پالس منفی می‌دهیم و حتی برای ارتباط اجتماعی اولین جمله فراگیر ما «خسته نباشی» است، چه انتظاری از بازخورد روانی داریم؟ از کجا این‌گونه ارتباط را آموخته‌ایم؟ مایی که پدرانمان به هم که می‌رسیدند می‌گفتند: خدا قوت ...

این روزها لبخند، اهرم و ابزاری تبلیغاتی است؛ از نامزدهای انتخاباتی گرفته تا فلان تبلیغ چیپس. ما به سمت واقعی‌تر بودن لبخند گرایش پیدا می‌کنیم.

می گویند طنز جایی رشد می‌کند که امکان مقابله مستقیم با مباحث اجتماعی وجود ندارد و درست از اینجاست که به اندازه همه تاریخ ادبیات کشور، ما طنز ساخته‌ایم؛ طنزهایی که رفته رفته از توانایی دهخدا و ابوالقاسم حالت و عمران صلاحی رسیده به دابسمش‌های یک بار مصرف و جالب اینکه هنوز به تخلیه روانی بار منفی جامعه منجر نشده است.

برای گریه‌کردن ۱۷ عضله در صورت به کار می‌افتد و برای خنده ۵۲ عضو صورت درگیر است. راحت‌گزینی ناخودآگاه سمت افسردگی‌هایی است که علتش را نمی‌دانیم. چون بازخورد لبخند در مفاهیم ارتباطی ما یعنی شکستن حریم طرف مقابل، ترجیح می‌دهیم در مناسبات، عبوس برخورد کنیم که به مودب بودن تعبیر بشود و نگویند فلانی جلف و سبک‌سر است.

لبخند، آموزش می‌خواهد؛ همان طور که مهیمان‌دار هتل و هواپیما طرز لبخندشان در جذب ما مهم است و آن را نشانه صمیمیت اجتماعی می‌دانیم. بیاموزیم که به جای «خسته نباشی» گفتن‌ها به راننده اتوبوس شرکت واحد و پیرمرد نان بربری به دست با لبخند بگوییم «خدا قوت» و لبخند بزنیم تا لبخند، ابزاری تبلیغاتی و فریبنده نباشد چون ما چیزی را می‌خواهیم که نداریم.

برچسب ها: تدبیر24 ، عبوس
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها