بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۹۴۲۳۷
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۴
نهادهاي مدرن ايران نيز به علل گوناگون بيش از اينكه در نقش اثرگذاري بر نهادهاي سنتي ظاهر شوند، در قالب اثرپذيري ايفاي نقش مي‌كنند.
تدبیر24»براي نمونه راديو و تلويزيون يك رسانه مهم با كار ويژه خود است كه ايفاي اين نقش در جوامع توسعه‌يافته به روشني ديده مي‌شود ولي هنگامي كه اين نهاد وارد جامعه ايران مي‌شود به جاي آنكه آن كار ويژه اصلي خود را بازتوليد و عرضه كند، تبديل به بوق سنتي مي‌شود و حتي از نهادهاي مشابه سنتي نيز عقب مي‌افتد. اين مساله در بيشتر نهادهاي جديد مشهود است، از جمله مهم‌ترين ضعف‌هاي آنها ناتواني در پاسخگويي است. نگاه مديران آن به جامعه با عقب‌مانده‌ترين نهادها تفاوت چنداني نمي‌كند. براي نمونه نهادهاي فرهنگي مدرن از قبيل تئاتر، سينما و رسانه و موزه‌ها است كه انتظار مي‌رود دست‌اندركارانش نگاه متفاوت و جديدي را نسبت به جامعه و مردم ارايه دهند و از اين طريق ساير نهادها را نيز همراه خود كنند ولي گويي كه اين انتظار به نتيجه نخواهد رسيد. يكي از اين موارد موزه هنرهاي معاصر است كه اتفاقا عنوان مدرن و معاصر نيز جزو نام آن است. قضيه از اين قرار است كه در چند سال اخير شايعات گوناگوني درباره موزه هنرهاي معاصر و اشياي هنري و ارزشمندي كه در آنجا هست مطرح شده است. اين شايعات مي‌تواند راست يا دروغ باشد. مي‌تواند ناشي از احساس مسووليت يا حتي انگيزه‌هاي نادرست و منفي باشد. همه جاي دنيا هم چنين مواردي هست. قرار نيست هر شايعه‌اي كه طرح مي‌شود، حتما درست و با انگيزه خيرخواهي باشد. ولي در اين ميان وظيفه مسوولان ذي‌ربط پاسخگويي شفاف و موثر نسبت به شايعات است. درباره انگيزه‌هاي افراد نيز نمي‌توانند اظهارنظر كنند و اصولا نيازي هم به اين كار نيست زيرا هنگامي كه چند ادعا يا شايعه با دلايل موجه رد شد، افكار عمومي نسبت به منبع اين ادعاها و شايعات بي‌تفاوت يا دچار سوءظن مي‌شود و پس از آن حتي اگر خبر درستي هم بدهد، مورد توجه قرار نخواهد گرفت. در اين مرحله نيز مي‌توان عليه او شكايت كرد ولي اين امر مستلزم پاسخگويي مناسب و قابل قبول است.  به دنبال درج ادعاهايي عليه وضعيت موزه‌هاي هنرهاي معاصر، اخيرا تصويري از وجود جعبه‌هايي بزرگ جلوي اين موزه منتشر شده كه موجب ابهام شده است. هم از جهت احتمال خروج اشياي داخل موزه و هم از حيث نحوه نگهداري اين اشيا. به دنبال طرح اين مساله، روزنامه اعتماد با سرپرست موزه هنرهاي معاصر گفت‌وگويي انجام مي‌دهد و او توضيح قابل دركي را درباره وجود اين جعبه‌ها به شرح زير ارايه مي‌كند:
«اين جعبه‌ها به نمايشگاه بعدي موزه مربوط مي‌شوند. قرار است از روز سه‌شنبه آينده (جاري) نمايشگاهي از آثار حجمي هنرمند آلماني- انگليسي، توني كرگ در موزه برگزار شود و چون آثار او بسيار بزرگ و حجيم هستند، مجموعه اين آثار را به وسيله ٥ تريلي از آلمان به ايران منتقل كرده‌ايم. طبيعتا قرار نبوده آثار اين هنرمند با جعبه در موزه نمايش داده شوند و بنابراين ما اين آثار را از جعبه بيرون آورديم و جعبه‌ها را به انبار وزارت ارشاد فرستاديم تا دوباره آثار را در همين جعبه‌ها بسته‌بندي كنيم و به آلمان برگردانيم.»
 وي در ادامه توضيح مي‌دهد كه:
«متاسفانه برخي افراد ذهن بيماري دارند و فقط دنبال حاشيه هستند. در حالي كه مي‌توانستند با طرح يك پرسش ساده، از ماجرا آگاه شوند.»
از اينجا وارد انگيزه‌خواني مدعيان شده است و همين نحوه پاسخگويي كار را خراب مي‌كند. فرض كنيم كه وي چنين پاسخ مي‌داد: «از اينكه افكار عمومي و افراد به موزه و جزييات آن توجه مي‌كنند، خوشحالم و از اينكه چنين ابهامي را طرح كرديد تا پاسخ دهم، تشكر مي‌كنم و اميدوارم در ادامه نيز هرگاه مساله‌اي بود طرح كنيد تا پاسخ داده شود.» به نظر شما خواننده محترم، كدام پاسخ موثرتر و مدرن‌تر و معاصرتر بود؟ اگر كسي به هر دليلي به آنچه در موزه هنرهاي معاصر مي‌گذرد يا پيش از اين گذشته است، ترديد داشته باشد و اين جعبه‌ها را ببيند و شك كند، آيا بايد او را سرزنش كرد؟ حتي اگر ذهن او بيمار باشد، چه ضرري براي موزه وجود دارد كه مي‌توان با يك پاسخ چند دقيقه‌اي رفع ابهام كند؟
حالا كه چنين پاسخ روشني به اين مورد خاص داده شده است، آيا نمي‌توان به موارد ديگري كه عليه موزه هنرهاي معاصر مطرح شده نيز به همين سياق و بدون انگيزه‌خواني پاسخ داد؟ اكنون سه سال است كه انواع و اقسام ادعاها و اتهامات عليه مجموعه مرتبط با اين موزه مطرح شده است. به طور قطع همه دوست داريم كه موارد ديگر هم مثل همين مورد صندوق‌ها بدون مشكل باشد، ولي اين امر مستلزم نوعي پاسخگويي مستمر است. چه بهتر كه همه ادعاها يكجا ليست شود و به آنها پاسخ شايسته داده شود. اگر به يك مورد پاسخ داده شود ولي درباره ادعاهاي ديگر سكوت اختيار شود، طبعا چنين به نظر خواهد رسيد كه، پس موارد مسكوت مانده حقيقت دارد.  متاسفانه مسوولاني كه نگاه سنتي دارند، اگر افراد سالم و كاربلدي باشند، در بهترين حالت انتظار دارند كه مردم به آنان اعتماد داشته باشند و پرسشي نكنند و اجازه دهند آنان كار خودشان را انجام دهند و در بدترين حالت نيز اصولا براي مردم اعتباري قائل نيستند كه بخواهند پاسخ آنان را بدهند و اگر افراد ناسالم و ناكارآمدي باشند نيز با حداكثر توان مي‌كوشند كه از زير بار پاسخگويي فرار كنند. در حالي كه در نگاه مدرن و معاصر كارگزاران هر نظامي در برابر كارفرما كه مردم باشند پاسخگو هستند هرچند لزوما دليلي ندارد كه همه ادعاهاي كارفرما عليه كارگزار درست باشد. پاسخگويي براي رفع همين ابهامات است. كارگزار معاصر و مدرن از پاسخگويي استقبال مي‌كند. اساس روابط كارفرما و كارگزار بر بي‌اعتمادي است كه از طريق وجود پاسخگويي تبديل به اعتماد متقابل مي‌شود.



عباس عبدی
برچسب ها: رسانه ، معاصر ، شایعه
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها