تدبیر24»اصلاحطلبان که در سالهای اخیر با موانعی مواجه بودهاند به تازگی پیشنهاداتی در مورد گفتوگو با شورای نگهبان، سپاه و علما با هدف شفاف کردن مواضع همسویشان مطرح کردهاند. این طرح به مرور جدیتر شد و اکنون به عنوان یکی از برنامههای اصلی برخی نیروها در این جریان شمرده میشود. موافقان و مخالفان چنین گفتوگوهایی بسیارند و در عین حال تصمیمی منسجم در این مورد دیده نمیشود. در همین راستا «آرمان» گفتوگویی داشته با مرتضی مبلغ، فعال سیاسی اصلاحطلب که در ادامه میخوانید.
با توجه به مسائلی که در مورد گفتوگوی اصلاحطلبان با نهادهایی مانند شورای نگهبان مطرح شد، برخی با چنین رویکردی مخالفند. آیا جریان اصلاحات تصمیمی در این مورد دارد؟
البته این سوال خیلی کلی است. ممکن است برخی از شخصیتها نقطه نظراتی داشته و مطرح کنند اما این به معنی تصمیم کلیت جریان اصلاحات نیست. افراد مختلف در مصاحبهها و... پیشنهادات خود را مطرح میکنند که طبعا ایرادی ندارد، اما نباید آن را تحت عنوان نظر اصلاحطلبان (به مفهوم کلیت جریان) بررسی کرد. از این موضوع گذشته باید بدانیم این مسائل هر کدام ساحتهای خود را دارد و نباید با هم خلط شود. از نظر من مسالهای که از همه اینها مهمتر است و حتی میتوان از آن به عنوان مهمترین مساله سیاست ایران نام برد لزوم انجام گفتوگو و تعاملی ملی بین همه جریانها، گروههای سیاسی، اقشار اجتماعی و دستگاههای حکومتی است. این فرایند بسیار مهم و ملی باید پیش از این صورت میگرفت اما متاسفانه ما در جامعه هنوز به سامان سازنده سیاسی که از ضروریات یک نظام مردمسالار است دست پیدا نکردهایم. قواعد رقابت در ایران (در سطوح مختلف) قواعدی هنجاری نیست به سادگی در آن فرایند تخریبی انجام میشود. این مورد حتی در برخی دستگاهها هم وجود دارد و بعضا دیده میشود یک بخش به جای اینکه به بخش دیگر کمک کند با آن به رقابت میپردازد و حتی گاهی آن را تخریب میکند. اکنون میزان سیاهنمایی در مورد دولت از سوی رسانههایی که به بخشهای مختلف وصل هستند و بودجه ملی را دریافت میکنند، زیاد است که چنین اتفاقاتی بسیار خطرناک است.
این گفتوگو باید چگونه باشد؟
در بین احزاب و گروههای سیاسی هم رقابتها حول منافع ملی پایدار شکل نگرفته است. اصولا محصول و نتیجه رقابت باید نوعی همافزایی و پیشرفت برای کشور باشد. شرایط نابسامان سیاسی ایجاب میکند که هرچه سریعتر یک گفتوگو و تعامل ملی شکل گیرد تا به همافزایی مدنظر برسیم. آن چیزی که اصلاحطلبان به عنوان یک نیاز تاریخی به دنبال آن هستند و میشود آن را به جریان کلی اصلاحطلبی منسوب کرد گفتوگو و تعامل ملی است. این مساله اختصاص به یک قشر، جریان و یا دستگاه خاص ندارد بلکه باید در همه سطوح کشور شروع شود و از دستگاههای حاکمیتی به احزاب برسد و پس از آن گروهها اجتماعی و... تا این فرایند به تدریج شکل بگیرد.
برخی گفتوگو را به معنی کوتاه آمدن از هویت اصلاحطلبی میدانند؛ تا چه حد چنین تحلیلی را درست میدانید؟
گفتوگو به خودی خود هیچ منافاتی با حفظ هویت ندارد و اگر کسانی معتقد باشند در مذاکره باید هویتها زیر پا گذاشته شود طبعا ناهنجاری جدیدی اتفاق خواهد افتاد. اصولا در یک نظام سیاسی پویا و مردمسالار گروهها و جناحهای مختلفی وجود دارند که هریک هویتی خاص خود را دارا هستند و چنین بنیانی اقتضا و لازمه یک نظام دموکراتیک است. در عین حال این گروههای مختلف باید با هم تعامل سازنده داشته باشند و بتوانند حرف هم را بشنوند، نظرات درست طرف مقابل را قبول کنند و همچنین نقد سازنده نسبت به هم داشته باشند. فراتر از این به شدت نیاز است که گروهها و جناحهای مختلف در یک فرایند سازنده تعامل و گفتوگویی بین خودشان برقرار کنند که بتوانند به خطوط مشترک منافع ملی برسند. باید مرزهای حفاظت از منافع ملی برای همه واضح و مشخص شود و این مساله به عنوان چتر واحد مورد پذیرش همگانی، مورد رقابت قرار نگیرد. رقابتها باید ذیل منافع ملی شکل گیرد تا به سامان سیاسی سازندهای در کشور دست پیدا کنیم. چنین رویکردی فقط منحصر به گروههای سیاسی نیست و همه دستگاهها باید به این نقطه برسند. عدم رقابت بر سر مسائل ملی به این معنی نیست که گروههای سیاسی باید هویت خود را از دست دهند. میتوان در عین رقابت به نقاط مشترک نیز رسید که نمونه بسیار سختتر آن را در مذاکرات بینالمللی میبینیم. بعضا حتی دو کشوری که متخاصم هم هستند گفتوگو و تعاملاتی با هم پیدا میکنند و این به معنی دور شدن از منافع ملی و هویتشان نیست. در یک نظام مردمسالار هویت متکثر و متفاوت جزو ضروریات و اقتضائات است و مراودههای سازنده گروهها کمک بسیاری به کشور میکند. رقابت اگر هم افزا باشد و رو به تخریبگری نیاوریم کشور به پیش خواهد رفت و خرابیها سامان مییابد و توسعه و تعالی هرچه بیشتر اتفاق خواهد افتاد.