بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۹۷۳۰۷
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۵
اشرف بروجردی

تدبیر24»جریان اصلاحات در دوره‌ای خاص از تاریخ خود بسر می‌برد. درسال‌های اخیر دولتی نسبتا همراه و با حمایت جریان اصلاحات روی کار آمد اما از گوشه و کنار صداهایی به‌گوش می‌رسد که در مورد خطرهای رویکرد رئیس‌جمهور مستقر، در نگاه مردم به جریان اصلاحات به‌عنوان مهم‌ترین حامی‌اش هشدار می‌دهد. اصلاح‌طلبان نیز محتاطانه تلاش دارند هویت اصیل خود را بازیابند تا در انتخابات بعدی از اقبال مردمی محروم نشوند. برای مسیر آینده اصلاح‌طلبان ریل‌گذاری شورای عالی اصلاح‌طلبان نقشی بسیار تعیین‌کننده خواهد داشت و در مرحله بعد نیاز به روشن شدن موتور تحرک در جامعه است. اصلاحات همواره در دهه‌های اخیر به دانشجویان و جنبش دانشجویی وابسته بوده و باید راهی پیدا کند که رضایت آنان برای همراهی را جلب کند. جنبش دانشجویی همچنین باید در فضایی مطمئن قدرت خود را بازیابی کند تا توان مدیریت اهداف احتمالی را داشته باشد. در همین راستا «آرمان» با اشرف بروجردی فعال سیاسی اصلاح‌طلب، رئیس کتابخانه ملی و معاون رئیس‌جمهور گفت‌وگویی داشته که در ادامه می‌خوانید.

رویکرد محمود احمدی‌نژاد در انتقاداتی که به قوه قضائیه وارد می‌کند، موجب مقایسه شیوه برخورد او و اصلاح‌طلبان نسبت به دغدغه‌هایشان شده است. چنین مقایسه‌ای درست است و جنس این دو گونه انتقاد چه تفاوت‌هایی دارد؟

اگر احمدی‌نژاد این انتقادات را در زمان تصدی مسند قدرت انجام می‌داد، مي‌شد تصور کرد که دغدغه درست و قصد اصلاح رویه‌ها را دارد، اما آنچه امروز از سوی وی انجام می‌شود به‌طور واضحی جهت‌دار است. جهت این انتقادات هم صرفا منافع احمدی‌نژاد است و چون این منافع به خطر افتاده شروع به آشفته کردن شرایط با هدف بهره‌برداری از آن برای گم کردن صدای تخلفاتش کرده است. سوال اصلی مردم این است که چرا احمدی‌نژاد امروز این مسائل را مطرح می‌کند و یا چرا در طرف مقابل مدافعان سابق وی امروز مقابلش قرار گرفته‌اند و روزی که باید اعتراض می‌کردند، سکوت کردند. احمدی‌نژاد در واقع از حق دفاع نمی‌کند او صرفا از خواسته‌ها و صرف از آرمان‌های خود و تیمش دفاع می‌کند. او اگر طالب حق و عدالت بود طبعا در مقابل تمام خطاها واکنش نشان می‌داد، اما نوع نگاه احمدی‌نژاد صرفا دغدغه‌های شخصی است و نه حتی اعتراض واقعی به مسائل قضائی و اجتماعی. در مقابل اصلاح‌طلبان و مطالبات و دغدغه‌هایشان هیچ‌گونه سنخیتی با این گروه ندارد و نمی‌توان این دو نگاه را با هم مقایسه کرد. اصلاح‌طلبان دغدغه و آرمانشان اصلاح‌ برخی رویه‌هاست و منوط به اشخاص و افراد نیست. نقد اصلاح‌طلبان با هدف بهبود شرایط است، اما نقد احمدی‌نژاد صرفا منوط به منافع شخصی است. امروز نوع نقدی که از سوی اصلاح‌طلبان مطرح می‌شود جنسی کاملا متفاوت با نقد به شیوه احمدی‌نژاد دارد.

اخیرا برخی مطرح می‌کنند که اصلاحات قائم به فرد نیست و از این اظهارات بعضا برداشت می‌شود که برخی رهبری اخیرا برخی مطرح می‌کنند که اصلاحات قائم به فرد نیست. نظر شما در این مورد چیست؟

دامنه اصلاحات بسیار گسترده است، از همین رو ممکن است برای برخی این ذهنیت پیش آمده باشد که ‌این جریان رهبری واحد ندارد. شاید برخی به عنوان دید شخصی چنین مسائلی را مطرح کنند اما بدون شک کلیت اصلاحات همچنان رئیس دولت اصلاحات را به عنوان لیدر خود می‌شناسد. ایشان پیشتاز جریان در مسیر اصلاح‌طلبی است و خط فکری موجود در اصلاحات هیچ‌گاه در تعارض با دیدگاه‌های رئیس دولت اصلاحات نبوده و نخواهد بود..

امروز برخی انتقادات به شورای عالی اصلاح‌طلبان به‌عنوان ساز و کاری که در سال‌های اخیر موفقیت‌های قابل توجهی به بار آورده است دیده می‌شود. نظر شما بر ادامه کار این شوراست یا باید فعالیت آن متوقف شود؟

بخش عمده‌ آینده شورای عالی تابع نوع تصمیماتی است که در سطح کلان اتخاذ می‌شود. اگر به سابقه ‌این روند نگاه کنیم از عدم تایید صلاحیت‌ها و نوع برخورد با اصلاح‌طلبان در مقطع پیشین، مجموعه‌ای شکل گرفت که بتواند تصمیم واحدی را با هدف جلوگیری از تشتت اتخاذ کند. این رویه بسیار پسندیده بود و کاملا جواب داد، چراکه امروز شاهد شورای شهری یکدست اصلاح‌طلب و مجلسی با حضور پررنگ اعضای لیست امید هستیم. در شرایطی که صلاحیت اصلاح‌طلبان شاخص در آستانه انتخابات مجلس دهم تایید نشد، طبیعتا نیروهای اصلاح‌طلب غیرشاخص و شناخته نشده به عنوان اعضای لیست امید معرفی شدند، اما مردم به جهت شناختی که نسبت به تشخیص شورای عالی و تایید رئیس دولت اصلاحات داشتند به‌این لیست رأی دادند. اکنون هرچند برخی از چهره‌های غیرشاخص اصلاحات وارد مجلس شدند، اما در این شرایط خاص باید اضطرار را درک کرد و در این مورد ایرادی به عملکرد شورای عالی وارد نیست. شورای عالی هم در آن مقطع تاریخی و هم امروز اگر بخواهد رویه‌اش را ادامه دهد، به عنوان ساز و کاری منطقی و مفید، اثرات مثبتی ایجاد خواهد کرد. هرچند در این سال‌ها شاهد عدم تایید صلاحیت افراد مطرح‌تر جبهه اصلاحات بوده‌ایم اما شورای عالی در شرایط این چنینی افرادی را به جامعه معرفی کرد که بدیلی برای نیروهای اصلاح‌طلب شاخص شدند.

این شورا به عقیده برخی نوعی نقش شبه حزبی برای جریان اصلاحات ایفا می‌کند که به نوعی همه ‌این مجموعه را در بر گرفته است. با این نگاه موافق هستید؟

به نظر من فعالیت شورای عالی هرگز حزبی به حساب نمی‌آید و از آن نمی‌توان به عنوان حزب نام برد. حزب ساختار و چهارچوب مشخصی دارد که شورای عالی در آن نمی‌گنجد، اما در عین حال شورای عالی می‌تواند حلقه اتصالی برای احزاب باشد و معبری برای فعالیت حزبی فراهم کند. فعالیت حزبی شورای عالی نه پذیرفته شده است و نه امکانپذیر است، چون مجموعه‌ای که تفکرهای مختلف اصلاح‌طلبی را گرد هم آورده نمی‌تواند نام حزب بر خود بگذارد. افرادی که زیر چتر یک حزب قرار می‌گیرند آرمانی کاملا مشترک، ایده‌های همخوان و اهداف یکسان دارند و هرچند شورای سیاستگذاری دیدگاه‌های متضادی را درون خود جای نداده، اما اجزای تشکیل‌دهنده آن لزوما مسیری کاملا یکسان را طی نمی‌کنند. من تصور نمی‌کنم شورای عالی در آینده نیز تصمیم بگیرد رویکرد خود را به سمت یک فعالیت کاملا حزبی سوق دهد.

با آغاز ریاست‌جمهوری آقای روحانی فضای فعالیت برای احزاب تا مقدار زیادی باز شد و تنگنای گذشته کمتر دیده شد. فعالیت احزاب را در این دوره چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در سال‌های اخیر فعالیت‌های سیاسی به سمت کار حزبی بیشتر و رویه‌های غیر فردی سوق پیدا کرده است. احزاب می‌پذیرند که شرایط را به‌گونه‌ای تعریف کنند که منافع کشور را به جای منافع حزبی دراولویت قرار دهند که خود نقطه قوتی برای کار حزبی به حساب می‌آید. احزاب در مورد این هدف که می‌خواهند جامعه را نجات داده و به عنوان مجموعه‌ای که دغدغه جامعه را دارد و به سرنوشت کشور اهمیت می‌دهد نقش ایفا کنند، در دوران پس از 92 توانسته‌اند این حرکت را در مجموعه کاری خود نشان دهند. احزاب به سمت قدرت بخشیدن فعالیت‌هایشان حرکت می‌کنند و در این مقطع توانسته‌اند این کار را تا حد زیادی به پیش ببرند. هرچند کار حزبی در ایران معمولا فقط معطوف به انتخابات است اما بین 3 تا 4 حزب در کل کشور در مقاطع غیر از انتخابات هم فعالیت حزبی خود را پیش برده و با ساماندهی فعالیت‌هایشان از رکود پیشگیری می‌کنند. دوره پس از 92 دوره بازسازی و بازیابی احزاب است، تا بتوانند به عنوان تشکیلات و سازمان اعضای خود توانمند کنند. تربیت نیروهای حرفه‌ای در احزاب می‌تواند بستر استفاده از آنان در آینده سیاسی کشور را فراهم کند و این مسیری که اکنون به آرامی طی می‌شود می‌تواند آینده روشنی داشته باشد.

به دلایلی امروز و در سال 96 هنوز بانوان مشکلات زیادی برای حضور در عرصه‌های سیاسی دارند. آینده تلاش‌ها برای حضور پررنگ‌تر بانوان چگونه خواهد بود؟

من اعتقاد ندارم که در دوره اخیر به حضور زنان در عرصه سیاست توجهی نشده است، بلکه ‌این تلاش‌های مستمر لایه‌های پنهان خود را نشان می‌دهد و زنان به تدریج در عرصه‌های سیاسی بروز و ظهور بیشتری پیدا می‌کنند. در آینده وضعیت حضور بانوان در عرصه‌های سیاسی نسبت به امروز بهبود می‌یابد، هرچند که امروز هم بانوان در بسیاری موارد سهمیه‌ای که طالب آن بوده‌اند را به دست آورده‌اند. به‌طور نمونه در مورد سهمیه 30‌درصدی بانوان در لیست‌های امید برخی به ضرورت پرداختن به‌ این سهمیه معتقد نبودند، اما این پایداری باعث موفقیت و بروز و ظهور بیشتر بانوان شد. در شورای شهر و مجلس (به ویژه تهران) تعداد قابل توجهی از بانوان حضور دارند و بیش از این دو در احزاب شاهد اثرگذاری پررنگ بانوان هستیم. امروز وضعیت بانوان از جهت قرارگیری در مناصب سیاسی رو به رشد است.

به تازگی بحث مذاکره و گفت‌وگوی اصلاح‌طلبان با نهادها مطرح شده است. آیا با چنین ضرورتی موافق هستید؟

مادامی که رویه‌ها بر پاشنه سابق بگردد کار سختی پیش رو است. به بیان دیگر کسی نمی‌تواند خود را تشخیص‌دهنده حق از باطل بداند که اگر چنین باشد، مذاکره به سادگی امکانپذیر نخواهد بود. مطمئنا مذاکره و گفت‌وگو همواره می‌تواند راه شناخت صحیح را باز کند و باعث شود ابهامات طرفین رفع شود. تعدیل و تصحیح مواضع برخی نهادها در مورد اصلاح‌طلبان مطمئنا به نفع کشور خواهد بود و در این مورد هیچ‌چیزی غیر ممکن به نظر نمی‌آید. ممکن است در آینده نزدیک به‌ این فصل مشترک نزدیک شویم. با تمام این تفاسیر کوشش در این مسیر مثبت است و می‌شود این روش را آزمود تا نتایج آن را ببینیم.

در روزهای اخیر و بزرگداشت 16 آذر بعضا مطرح شد که امروز چیزی به عنوان جنبش دانشجویی وجود ندارد و صرفا جریان دانشجویی داریم. با چنین تحلیلی موافق هستید؟

معتقد نیستم جنبش دانشجویی وجود ندارد، اما معتقدم جنبش دانشجویی دوره خفا را طی می‌کند. این جنبش سعی دارد آنها را پنهان کند و بروز و ظهور ندهد. از این جهت نمی‌توان گفت جنبش دانشجویی از بین رفته یا وجود ندارد، چون دانشجو اصولا به دلیل فهم و درکی که از موقعیت خود و مسائل اجتماعی و سیاسی دارد طبیعتا نمی‌تواند خنثی باشد، اما می‌تواند دیدگاه خود را در برخی شرایط بروز ندهد. باید در آینده نزدیک تلاش کرد که جنبش دانشجویی فرصتی برای طرح ایده‌ها و دیدگاه‌هایش داشته باشد. علاوه بر این تعدد دانشگاه و تکثر دانشجو باعث شده سطح این نهاد متفاوت از گذشته باشد و این اتفاق به‌طور واضحی روی کیفیت جنبش دانشجویی تاثیر گذاشته است. بعضا عده‌ای به سادگی صندلی‌های دانشگاه را اشغال می‌کنند، بدون اینکه تلاش کافی و دغدغه حضور در این جایگاه را داشته باشند. امروز بسیاری بدون دغدغه اجتماعی و صرفا با اهداف شخصی وارد دانشگاه می‌شوند اما جنبش دانشجویی با نسل‌هایی شکل گرفت که دانشجوی فرهیخته با اندیشه وارد دانشگاه می‌شد، نه فقط با دغدغه‌ آینده شغلی. آن دانشجو دغدغه نان نداشت بلکه دغدغه فهم صحیح مسائل را داشت و او جنبش دانشجویی را به عالی‌ترین جایگاه رساند. امروز شرایط تا حدی متفاوت است اما هنوز هم به دانشجویان دغدغه‌مند امید است که جنبش دانشجویی را به قدرت خود را بازگردانند و پس از این دوره خفا خود را بازیابی کنند. دانشجو نیاز دارد شرایط ایمن را لمس کند و مطمئن باشد در صورت اظهار نظر ستاره‌دار نخواهد شد و در مقابل خود تنبیه نمی‌بیند. در چنین شرایطی امید داریم که جنبش دانشجویی جایگاه سابقش را بازیابد. احساس نگرانی دانشجوی ما اصلا بی‌ربط نیست و مستقیما باعث حفظ فضای خفا در جنبش است.

در چنین شرایطی مسئولیت خود فعالان دانشجویی چیست؟

فعالیت دانشجو تابع شرایطی است که برایش پدید می‌آورند. اگر رئیس دانشگاه امنیت مورد نیاز آنها را تامین کند بدون شک فضا تغییر می‌کند و فعالان دانشجویی به سمت طرح دیدگاه‌ها و ایده‌هایشان حرکت خواهند کرد. مطالبات و دردهای جامعه را در آسودگی خاطر اعلام و در مورد راه حل‌ها کنکاش می‌کنند. چنین اتفاقی به رویه مدیران جامعه بستگی دارد. رئیس دانشگاه نباید پاسخگویی به دیگران را بر پاسخگویی به دانشجو ترجیح دهد و باید شرایط ایمن برای دانشجویش را فراهم کند. متاسفانه دانشگاه‌های ما و و وزارت علوم ابزار لازم را در اختیار ندارند. در صورتی که تصمیم‌ها بیرون از آن گرفته شود، باعث می‌شود رئیس دانشگاه احساس کند فقط تمشیت امور می‌کند و برای بها دادن و ایجاد فرصت برای دانشجو تصمیم‌گیر نیست.

مطالب مرتبط
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها