ایالات متحده آمریکا پس از وقوع حوادث تروریستی یازده سپتامبر، با نشان دادن تصاویر برخی از تسلیحاتی که مدعی میشدند القاعده و طالبان در افغانستان و صدام در عراق به آنها دست پیدا کردهاند، مستمسک حقوقی لازم را برای حمله نظامی ائتلاف علیه این دو کشور فراهم کرد. اکنون که حدود یکسال از روی کارآمدن دونالد ترامپ میگذرد، افراطیون نومحافظهکار از هر فرصتی برای طرح دعاوی گوناگون علیه ایران، استفاده میکنند. نیکی هیلی، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل، با رونمایی از قالبهای لولهای ضمن اینکه ادعا کرد که اینها بقایای موشک هستند، دامنه ادعای خود را وسعت داد و گفت که موشک توسط انصارا... یمن به سوی عربستان شلیک شده است. او با طرح چنین ادعایی سعی در القای نقش ایران در تجهیز حوثیهای یمن به موشکهای بالستیک دارد. در همین راستا، «آرمان» برای تبیین بهتر علل و انگیزه ایالات متحده برای طرح اتهامات جدید علیه ایران با دکتر علی بیگدلی، استاد روابط بینالملل گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
نیکی هیلی در سخنرانی خود در یک انبار در شهر نیویورک، در حالی که تلاش میکرد تا شلیک موشکهای حوثیهای یمن به عربستان را به ایران نسبت دهد، دست به یک نمایش جدید زد. بهنظر شما این اقدامات هیلی با چه هدف و البته چه پشتوانهای انجام میشود؟
این خانم در کاخ سفید به نام دشمن ایران شهره است. او ارتباطات بسیار نزدیکی با لابی یهودی آیپک دارد. اظهارات پنجشنبه شب او نمیتواند موثق ارزیابی شود و تکهپارههای موشکهایی که وی پنجشنبه شب در سخنرانی خود رونمایی کرده بود، دال بر هیچ سندی علیه ایران نبوده است. مواضعی که این خانم اتخاذ میکند، به نحوی تلاش برای زمینهسازی رویارویی با ایران محسوب میشود. البته ایالات متحده با وجود مشکلات فراوان داخلی و خارجی، توانایی انجام چنین کاری را ندارد. آمریکا هنوز نتوانسته گرفتاریهای خود در عراق و افغانستان را حل کند. اما عربستان و رژیم صهیونیستی، در تلاش برای زمینهسازی جهت انجام چنین اقدامی هستند.
آیا ایالات متحده به دنیال ساماندهی یک محور منطقهای علیه ایران است یا در تلاش ایجاد اجماع جهانی علیه ایران است؟
استراتژی آمریکا گروگانگیری منطقهای در یمن و سوریه، مبتنی بر یارکشی از گروهها و جریانات سیاسی و شبه نظامی است. بنابراین واضح است که آمریکاییها در حال حاضر آمادگی و توان اعمال زور را ندارند، اما برخی از کشورهای عربی با محوریت ریاض در تلاشند با نزدیکتر شدن به رژیم صهیونیستی و ایجاد اجماع در شیخنشینان خلیج فارس، در این مسیر حرکت کنند. اما نمیتوان در این زمینه نیز نظر قطعی داد. البته نباید تهدیدات را نیز از نظر دور بگذاریم؛ به خصوص با توجه به تهدیدات روز افزونی که در منطقه ما چنین اقداماتی را مورد زمینهسازی قرار میدهد.
راهبرد پیشنهادی شما برای ایران در این شرایط، مبتنی بر چه سیاستی است؟
باید هر روز از امواج تهدید فاصله بگیریم و با یک سیاست حسابشده و منطقی از این تنشها دور شویم. احتمالا ایران از یک سیاست انعطافپذیرتر تبعیت کند تا وارد این جوسازیهای مسموم نشود. اینک که همه دنیا در تلاش است تا به بهانههای واهی از ایران «آتو» بگیرد، باید با کنترل دقیقی سیاستهای منطقهای خود را، از اتهامات خارجی پاکسازی کنیم و اجازه شکلگیری یک اجماع منطقهای علیه ایران را ندهیم. در حالی که آمریکا و روسیه هر کدام در سوریه پایگاه نظامی ایجاد کردهاند، ایران را به ایجاد پایگاه نظامی در سوریه متهم میکنند. این در حالی است که بسیاری از این اتهامات هیچ ارتباطی با واقعیات میدانی خاورمیانه ندارد. ما باید سیاست صبر و انتظار هوشمندانه را در پیش بگیریم. باید تا جایی که میتوانیم از اظهارات حاشیه ساز خودداری کنیم.
آیا محور عبری-عربی میتواند در راستای تحقق هدف منزوی کردن و یا فراتر از آن قرار بگیرد؟ آیا این ارتباطات دارای زمینه شکلگیری در ابعادی منهای دشمنی با ایران نیز هست؟
اکنون چندین سال است که عربستان درصدد ایجاد و گسترش ارتباطات با رژیم صهیونیستی است. این در حالی است که از دوره سلطنت ملک عبدا...، چندین تجارتخانه یهودی در شهرهای گوناگون عربستان ایجاد شد و با اسامی عربی مشغول بهکار بود. پس از روی کارآمدن ملک سلمان و قدرت گرفتن محمدبن سلمان، ولیعهد عربستان، این ارتباطات حالت آشکارتری را به خود گرفت و این موضوع تا جایی پیش رفت که بنیامین نتانیاهو، محمد بن سلمان را به بیتالمقدس، بهطور رسمی دعوت کرد. برخی میگویند چنین کاری اشتباه بود اما نتانیاهو بهطور تعمدی چنین کاری را مرتکب میشود تا در صورتی که اگر محمد بن سلمان پای خود را در بیتالمقدس بگذارد، این به معنای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و نیز، رسمیت بخشی به پایتختی شهر قدس برای این رژیم خواهد بود و این به معنای اخذ تاییدیه از رهبر کشورهای عرب که از قضا خود را خادم حرمین شریفین نیز میداند، خواهد بود. حتی بیان صوری این مطلب نیز چارچوبهای فعلی منطقه را بهم میریزد و در نهایت باعث ایجاد زلزله سیاسی در منطقه میشود. این موضوع حتی در صورت عدم تحقق نیز، حرف و حدیثهای فراوانی را با خود به دنبال خواهد داشت. این بدان معناست که نتانیاهو چگونه به خود اجازه داده است که بن سلمان را به بیتالمقدس دعوت کند در حالی که در گذشته هرگونه ارتباطی میان این دو دولت تکذیب و انکار میشد؛ این به معنای تایید ارتباطات پشت پرده دو طرف است. هرچند بن سلمان به این درخواست پاسخ نداده و ممکن است که به شکل محرمانهای به نتانیاهو پیغام بدهد که اکنون زمان مناسبی برای چنین اقدامی نیست، اما این مساله شائبه ارتباطات طرفین را تقویت میکند. اشتباهی که ترامپ در زمان تلاش برای ترمیم و بهبود روابط ریاض-تلآویو مرتکب شد، اعلام بهرسمیت شناختن شهر قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی بود. در حالی که فکر میکرد در بلوای کنونی خاورمیانه، زمان مناسبی برای اعلام این اقدام وجود دارد، اما ارزیابیهای غیردقیق وی از شرایط خاورمیانه باعث شد، که این موضوع به تعویق بسیار جدیای بیفتد. ملک سلمان در روز نخست پس از این اقدام سخنی در محکومیت این موضع بر زبان نیاورد، اما پس از دو روز از واکنش شدید افکار عمومی مردم عربستان، این اقدام را محکوم کرد و فرستاده ویژهای به نشست سران کشورهای اسلامی در استانبول فرستاد. آمریکاییها ناخواسته عامل عدم تحقق روابط میان رژیم صهیونیستی و عربستان شدند و این به نفع ایران و منطقه خواهد بود.